هر هفته یک برنامه : این بار گزارش توچال از شهرستانک ۲۱ آبان ۸۹
هر هفته یک برنامه : این بار گزارش توچال از شهرستانک 21 آبان ۸۹
جمعه ساعت ۱۵/۵ صبح به اتفاق ۱۱ نفر از اعضا و یک میهمان با مینیبوس باشگاه از میدان آزادی حرکت کردیم. هوا هنوز تاریک بود ولی خیابانها همچنان شلوغ. وقتی به جاده چالوس رسیدیم از ترافیک خبری نبود و با روشن شدن هوا، میشد رنگهای زیبای برگهای پاییزی درختان اطراف را دید و لذت بود.
ساعت ۷ صبح به شهرستانک رسیدیم. قبل از روستا وارد جاده خاکی شدیم که منتهی به چشمه همیشه پرآب و زلال (گلهکیله) میشد.
طول این جاده پنج کیلومتر بود. صبحانه را کنار جوی این چشمه بینظیر خوردیم که طعم آب آن برایم تداعیدهنده صعودهای دهه پنجاه است. زمانی که کوهنوردی را تازه شروع کرده بودیم و هر چند هفته یک بار تابستانها میآمدیم صعود مسیر توچال به شهرستانک که در آن زمان خیلی باب بود. وقتی در انتهای مسیر از کنار قصر ناصرالدین شاه میگذشتیم ناخودآگاه یاد سبیلهای آن شاه قاجار میافتادم. جالب بود که این شاه شهید در پنجاه سال سلطنت هر کاری که دلش میخواسته از کوهنوردی تا نقاشی و شعر انجام داده بود. احداث و مرمت جاده کالسکهرو جمشیدیه به شهرستانک که هنوز آثار آن در قسمتهای مرتفع شمالی توچال به خوبی دیده میشود، گواهی به این مدعاست.
بعد از عبور از قصر که البته ساختمانی ویران بود وارد باغهای شهرستانک میشدیم. در آن گرما خوردن چند دانه گیلاس و آلبالو که زیر درختها ریخته بود، برایمان مزه بینظیری داشت…..
حالا در فصل پاییز از میوه درختها خبری نبود ولی درعوض رنگ برگهایشان جادویی بود و در باغها مناظری رویایی به وجود آورده بود.
پس از صرف صبحانه، صعود را شروع کردیم و دشتهای کوچک و کم شیب این مسیر را یکی یکی تا گردنه ایستگاه هفت توچال در ۵ ساعت پیمودیم.
هوا صاف، عالی و بدون باد بود. این مسیر برعکس مسیر دیگر شمالی توچال که از روستای ایگل شروع میشود، شیب چندانی نداشت.(رجوع شود به گزارش مورخ ۵ شهریور ۸۹)
ارتفاع چشمه گلهکیله ۲۶۵۰ متر بود. از ارتفاع حدود سه هزار متری، برف شروع میشد آن هم از نوع رطوبتی بالا(سنگین). ارتفاع برف در بیشترین نقطه تا ۳۰ سانت هم میرسید.
شانس آوردیم که ردپای گروه قبلی که احتمالاً هفته قبل از قله به شهرستانک بازگشته بودند، به خاطر سردی هوا هنوز سفت و محکم باقی مانده بود که کار برفکوبی تیم ما را راحتتر میکرد. معلوم نبود اگر جاپاها نبود صعود ما چند ساعت طول می کشید. بعد از گذر از شیب تند زیر چمن مخمل، تاسیسات هتل و پیست اسکی توچال از دور دیده شد.
بعد از استراحتی کوتاه در کنار این تاسیسات که کاملاً برعکس فضای بکر ساعات قبلی بود، به طرف قله حرکت کردیم. در ساعت ۳ عصر بعد از عکاسی در بام تهران(قله ۳۹۶۵ متری توچال) به خاطر از دست دادن زمان با سرعت به طرف شیرپلا بازگشتیم.
ساعت ۶ عصر در میدان سربند بودیم. بعد از پیوستن به تیم بچههای سنگنورد(اسپیلت) به یکی از آنها گفتم: شهرستانک کجا و سربند کجا؟ او گفت: واقعا برای یک سفر کوهنوردی پاییزی مسیر طولانی و طاقتفرسایی است که باید به همه بچههای این تیم به خاطر تلاش خوبشان تبریک بگویم.
سرپرست برنامه: ذبیحا… حمیدی ۲۲ آبان ۸۹
پینوشت: برای رعایت صداقت در گزارش برنامهنویسی باید اضافه کنم در پیست اسکی توچال به خاطر فوت وقت(نه چیز دیگری) از تله سییژ استفاده کردیم و مسیر کوتاه پیست را بر روی آن صندلیهای متحرک طی کردیم؛کاری خلاف کوهنوردی و محیط زیست.