۵ قله پامیر در زیر گام های سترگ اعضای باشگاه اسپیلت – به قلم علی صباغی

ارسال شده توسط در 27 جولای 2016 ۶ دیدگاه | دسته بندی شده در آخرین اخبار, اخبار, گالری, مقالات و نوشته ها

منطقه پامیر امسال میزبان همنوردان مان در باشگاه اسپیلت است…

در ابتدا حسین صادق زاده و مهران دهخدایی برای صعود به قله لنین اقدام کردند و وارد منطقه شدند.پس از آن و به فاصله چند روز آزاده مقدم همنورد و هیمالیانورد خوب باشگاه اسپیلت برای صعود به دو قله کمونیزم و کورژنفسکایا به منطقه پامیر سفر کرده است و حال نیز حمید محمودی که تجربه صعود به قلل خانتانگری ، لنین و کورژنفسکایا را در این منطقه دارد ، در تلاش برای صعود به یکی از هفت قله اصلی بالای ۷۰۰۰متری پامیر است…

به واقع باید این تلاش ها را به فال نیک گرفت و ستود.

هریک از این همنوردان مان غایت های خود را دارند و به دنبال تجاربی خاص از این تلاش ها هستند.

وقتی سه هفته پیش خبر برنامه صعود به لنین را از حسین شنیدم و فهمیدم با مهران به این برنامه میروند به غایت خوشحال شدم. عشق و علاقه حسین و مهران به کوه بر من و خیلی ها هویداست و واقعا درک میکنم که چرا اینقدر هردو تا بدین اندازه هیجان این برنامه را داشتند. اما مثل هر ماجراجویی از جنس این چنینی ، این پرسش ذهن مرا به خودش مشغول کرد که چرا چنین برنامه ای؟ یافتن پاسخش برایم دیگر مثل چند سال پیش دشوار نیست چون خودم همین چند هفته پیش در موقعیت مشابهی بودم…

به گمانم و مبتنی بر شناختم از این دو دوست قدیمی ام نهراسیدن از تجربه کردن و گشودگی داشتن در برابر موقعیت های سرحدی و خطیر می تواند یکی از عمده دلیل های چنین برنامه ای باشد…

اساسا گشودگی در برابر تجاربی از جنس متفاوت است که امکان ” بدل شدن به انسانی دگرگونه” را فراهم می آورد.ارنستو چگوارا در خاطرات خویش در اینباره از تجربه زیسته اش این گونه می گوید:

“اگر انسان ماجراجویی پیشه کند، بی تردید تجربه هایی کسب می کند که دیگران از آن محرومند.”

ما برای در پیش گرفتن این سفر، شیر یا خط انداختیم. شیر آمد؛ یعنی باید رفت.و ما رفتیم. اگر خط هم می آمد و حتی اگر ده بار پشت سر هم خط می آمد،ما آن را شیر می دیدیم و به راه می افتادیم.انسان میزان همه چیز است. نگاه من است که به همه چیز معنا می دهد.ما می خواستیم اینگونه باشد و شد…
مهم آن بود که گام در راهی می گذاشتیم که دوست داشتیم. ما به راه افتادیم و رفتیم و رفتیم. هنگامی که باز گشتیم دیگر آن آدم پیشین نبودیم.عوض شده بودیم. سفر نگاه ما را به اوج ها برده بود.بزرگ تر شده بودیم”.

خب درونمایه سخن وی ” رفتن برای شدن” است.امیدوارم این دو دوست و همنورد خوبمان با طمانینه و نه شتابزدگی در راهی که انتخاب کرده اند گام بردارند و سرفرازتر و آگاهتر از پیش به وطن برگردند. امیدوارم بهانه جسم مادی قله لنین مایه ی حرکت به اوج های به غایت دشوارتر ” بزرگ شدن” در زندگی و روح شان شود.

اما برنامه صعودهای اعضای باشگاه اسپیلت به قلل پامیر به همین‌جا ختم نشد.
به دنبال این دو همنورد و عضو باشگاه مان آزاده مقدم به فاصله چند روز عازم منطقه پامیر و صعود به دو قله کورژنفسکایا و کمونیسم شد.

در این جا بی مناسبت نمی بینم تا کمی از آزاده مقدم و سابقه نسبتا کوتاه اما پربارکوهنوردی حرفه ای وی بگویم. سال ۹۳ برای نخستین بار در برنامه صعود زمستانی قله امیری با همنورد جوان و تازه واردی در باشگاه آشنا شدم… کم حرف و متبسم و در عین حال ثابت قدم و قوی در دل تیم گام برمیداشت…

از بچه ها پرسیدم که این فرد تازه وارد را نمی شناسم. گفتند ایشون خانم آزاده مقدم اند… چند ماهی میشه عضو شدند. در این برنامه که از قضا با برفکوبی و مسیر پرشیبی همراه بود یکی از کسانی که قدرتمندانه پا به پای سرپرست برنامه صعود کرد آزاده مقدم بود.

بعدها و در برنامه های دیگر از زبان خود آزاده مقدم شنیدم که از نوجوانی ورزشکار بوده و این آمادگی جسمانی وی حاصل سالها تمرین و ممارست در ورزش است. اما به واقع آنچه که در برنامه هایی که با آزاده مقدم حضور داشتم درک کردم ، ویژگیهایی به مراتب مهمتر و ارزشمندتری است که به برخی از آنها اشاره میکنم.

به عنوان کوهنورد ؛ آزاده مقدم تا حد امکان و توان سعی می کند به شکل حرفه ای فکرکند و با امکانات کامل وارد برنامه میشود . به طوری که همیشه بسیاری از جزییاتی را که خیلی از ما کوهنوردها با خود نمیبریم وی در کوله خود دارد.

به علاوه آزاده مقدم به طبیعت و مشخصا کوه مهرورزانه می نگرد و در عمل دوستدار آن است. همواره دقت کردم که چگونه پاکی و سلامت محیطی که از آن لذت می برد را زایل نمی کند. بارزتر از آن رویکرد انسانی وی به همنوردان ودیگر اعضای تیم است. وقتی فردی بنا به هر دلیل دچار ضعف یا آسیب جسمی می شود و توان ادامه کار ندارد ، از نخستین کسانی است که با تمام وجود خودش را وقف کمک به او می کند و برای او بر بلندای قله نوعدوستی ایستادن به مراتب مهمتر از صعود به قلل کوه هاست.

مهر و شفقت وی تنها مختص دوستان و همنوردانش نیست. بارها اتفاق افتاده که در برنامه هایی که حضور داشتم آزاده مقدم را در حال دادن غذا به سگی که از اتفاق در مسیر صعود یا پیمایش مان بوده دیدم. این موارد بسیار ساده اند اما به گمانم به غایت مهم اند چرا که در کنار هم این مسائل کوچک برسازنده تصویری کامل از یک هویت انسانی هستند.

با تمامی فروتنی های گفته شده،آزاده مقدم را به عنوان همنوردی جاه طلب درک کردم که رویاهای فردی خویش را جسورانه و مصمم پیگیری می کند و در این راه خطر می کند. شناسنامه فعالیت نسبتا کوتاه کوهنوردی وی نشان می دهد که با لیاقت و شایستگی به سرعت گام های بلند اما مستحکم را برداشته و به عنوان عضوی موفق در باشگاه اسپیلت فعالیت می کند. به گمانم فروتنی مثال زدنی آزاده مقدم ستودنی و آموختنی است. وی با وجود توانایی جسمی خوبی که دارد فعالیت در قالب تیم و باشگاه را بر فعالیت انفرادی ترجیح می دهد و همواره عضوی دلسوز و همیار در برنامه هاست.

اما یکی از بارزترین ویژگی های آزاده مقدم میل به دانستن و نهراسیدن از پرسش کردن در باب مساله ای که بدان وقوف ندارد.
به خوبی به یاد دارم در مسیر بازگشت از سبلان به تهران ساعت ها با اقای حمیدی در مورد تجارب کوهنوردی ایشان و مسائل مختلف گفتگو میکرد و پرسش های اش را مطرح می کرد تا جواب بگیرد. همواره براین باورم که گشودگی شخصیتی کلید هرپیشرفت و تحولی است که آزاده به خوبی آن را داراست.

امسال نیز که برای صعود به قله گاشربرم خود را مهیا کرده بود با مشکل ناخواسته ی عدم صدور ویزا روبرو شد اما دست از تلاش نکشید و با برنامه جایگزین صعود به قلل کمونیزم و کورژنفسکایا جاه طلبی های خود را در آنجا دنبال می کند. برای او که این چنین سرسخت و خستگی ناپذیر تلاش می کند و آرزوهایش را زندگی می کند سرفرازی را طلب می کنیم.این نوشته کوتاه تنها گوشه ای از شناخت من از دوست و همنورد خوبمان آزاده مقدم است،کسی که به گمانم صدای سکوت شخصی اش بدان اندازه بلند است که برخی از زوایای وجودی وی را همنوردانش در باشگاه اسپیلت به وضوح بشنوند و درک کنند.

حمید محمودی به عنوان یکی از قدیمی ترین اعضای پایدار باشگاه اسپیلت در واقع با تجربه ترین کوهنوردی است که به این صعود ها رفته است و به خوبی با این منطقه و قلل و آب و هوای پامیر آشنا ست…
استمرار و پیگیری وی در انجام اکسپدیشن هایی در این سطح نوعی تمرکز فعالیت کوهنوردی حرفه ای را در کارنامه وی به ثبت رسانده که بیشتر در این منطقه بوده است، او در زمان نگارش این یادداشت در حال صعود به قله پوبدا می باشد.
حمید محمودی به عنوان یک عضو پایدار باشگاه اسپیلت از سال ۸۹ فعالیت از نوع هیمالیانوردی را با صعود به قله موستاق آتا به همراه ذبیح اله حمیدی و پروانه کاظمی اغاز کرد…
حمید محمودی در صعود به قله خانتانگیری تجارب ارزشمندی برای صعودهای منطقه پامیر به دست آورد و در این راه حضور حسن نجاریان به عنوان سرپرست برنامه راهگشا بود…
حمید محمودی علاوه بر ویژگی های لازم برای یک کوهنورد حرفه ای ، دارای خصایل نیک و قابل ستایشی است که نمی توان از آنها چشم پوشی کرد.

فروتنی مهمترین وجه ممیزه شخصیت اش است…
یکی دیگر از ویژگی های حمید محمودی احساس شعف و شوری است که تلاش همنوردان و هم باشگاهی هایش در اجرای برنامه های مختلف اکسپدیشن های درون و برون مرزی در او ایجاد می شود و از خود بروز میدهد…صراحت لهجه و شفافیت کلامش همه ما را از داشتن دوستی شفیق و همراه خرسند می کند…در دلسوزی و مسئولیت پذیری وی همین بس که همنورد و دوست نزدیکش ذبیح اله حمیدی از کمک و محبت بیدریغش در صعود به قله کورژنفسکایا که با سوختگی ناگهانی پای آقای حمیدی همراه بود به نیکی یاد می کند که چگونه همچون پرستاری در پانسمان وترمیم زخم های او یاریگر و معین همنوردش بود.

بی گمان تلاش های سخت روی قلل و در مجموع در برنامه های اکسپدیشن تنها صعود از عوارضی طبیعی نیست که ماحصلش مفتخر بودن به توانایی فیزیکی و جسمانی باشد…
میوه ی هر حرکتی در جهان مادی اگر تحول معرفتی و اندیشگانی و اخلاقی نباشد ، حرکتی عبث و بیهوده است که بی گمان این همنوردان ما که به پامیر پاگذاشته اند بخوبی از آن بهره مندند…

امیدواریم که همه این همنوردان جسور و پرتلاش با انجام صعودی موفق و ایمن تجربه ای دگرگونه را پشت سربگذارند و به وطن بازگردند…


              به امید آن روز

علی صباغی – عضو باشگاه اسپیلت
                   ۹۵/۵/۶

 

پی نویس :
خوانندگان گرامی مطلع هستند که صعودکنندگان هر ۵ قله پامیر مفتخر به دریافت نشان کوهنوردی پلنگ برفی از فدراسیون کوهنوردی روسیه می گردند. چنانچه امسال این صعودها محقق شود ، اسپیلت در قالبِ باشگاهی ، هر ۵ قله‌ی منطقه پامیر را صعود کرده است.

۶ دیدگاه to “۵ قله پامیر در زیر گام های سترگ اعضای باشگاه اسپیلت – به قلم علی صباغی”

  1. رامین شریف زاده می گوید:

    خسته نباشید عرض میکنم به جناب آقای صباغی عزیز و گرامی ، قلم شما بسیار زیبا و روان توانسته بزرگی کار بچه های باشگاه رو بیان کنه علی الخصوص جمله پایانی

    ” اسپیلت در قالبِ باشگاهی ، هر ۵ قله‌ی منطقه پامیر را صعود کرده است ”
    بینظیره ..موفق ، پیروز و سربلند باشید .

  2. امیرحسین می گوید:

    آقای صباغی عزیز
    ممنون از این متن زیبا و جذاب، واقعا به این جمله اعتقاد قلبی دارم شخصا:
    “گر انسان ماجراجویی پیشه کند، بی تردید تجربه هایی کسب می کند که دیگران از آن محرومند”

  3. رضا می گوید:

    درود بر قلم توانای علی صباغی عزیز.
    افکارتان در اوج همواره

  4. سید محمود قاسمی می گوید:

    با سپاس و درود فراوان به دوست و استاد گرامی خودم
    شیوایی کلام , صحت گفتار بدون اغراق و نتیجه گیری زیبا و…از خصوصیات بارز مقاله تان بود ولذت بردم .
    تندرست و سرافراز باشید .

  5. حسین قربان نژاد می گوید:

    دوست و همنورد گرامی علی صباغی از حس زیبای شما نسبت به همنوردانمان لذت بردم امیدوارم همیشه از کلام و قلم شما استفاده ببریم.استوار و پایدار باشید

  6. مهدی قمری می گوید:

    با تشکر از قلم شیوای علی صباغی، دوست عزیز من
    در ادامه این جمله “انسان میزان همه چیز است. نگاه من است که به همه چیز معنا می دهد” باید گفت :

    ما به راه افتادیم و رفتیم و رفتیم
    هنگامی که باز گشتیم،دیگر آن آدم پیشین نبودیم
    عوض شده بودیم
    سفر نگاه ما را به اوج ها برده بود
    بزرگ تر شده بودیم…!

دیدگاه خود را بیان کنید