گزارش مرتضی آهویی از حادثه بندیخچال (۲/۷/۱۳۹۰)

ارسال شده توسط در 22 اکتبر 2011 ۵ دیدگاه | دسته بندی شده در اخبار

گزارش مرتضی آهویی از حادثه بندیخچال (۲/۷/۱۳۹۰)
مقدمه:
گزارشی که ملاحظه می کنید به قلم آقای مرتضی آهوئی عضو (پایدار) باشگاه کوهنوردی اسپیلت و یکی از جوان ترین مربیان سنگ نوردی رسمی کشور می باشد.
متأسفانه در حادثه یاد شده، ایشان از ناحیه ساق و زانوی راست و پاشنه پای چپ به شدت آسیب دیدند که با عمل جراحی موفقی که انجام گرفته امید است هرچه سریعتر این مربی فعال و جوان به عرصه ورزش سنگ نوردی بازگردد.
باشگاه کوهنوردی اسپیلت ضمن ابراز تأسف شدید از این حادثه و آرزوی بهبود هرچه سریعتر مرتضی آهوئی، توجه خوانندگان، به ویژه سنگ نوردان عزیز را به نکات فنی این گزارش جلب می کند تا در آینده کمتر شاهد حوادثی تلخ از این دست باشیم.

در روز جمعه مورخ ۲ مهر ماه با چند تن از دوستانم که طی چند هفته به آنها آموزش های سنگ نوردی می دادم و مرتب تمرین می کردیم، در بندیخچال حضور یافتیم. با توجه به اینکه این کلاس رسمی نبود و شرکت کنندگان قبلاً کلاس های کارآموزی و بعضاً پیشرفته سنگ نوردی را گذرانده بودند، برنامه ای که برای آن روز تعیین کردم، تی رل یا به عبارت دقیق تر “tension rop” بود. این عملیات را که در امداد و نجات کاربرد فراوان دارد، به صورت تجربی از مربیان پیشین در دوره های امداد و نجات و به طور تکمیلی در آتش نشانی فراگرفته و تا قبل از روز حادثه بیش از ۱۵ بار به صورت کامل و بی نقص آن را اجرا کرده بودم.
برای این کار ابتدا دوسر طناب را در کارگاه سنگ های چکمه و کارآموز ثابت کردم و پس از جمع کردن دینامیک طناب، تا نیمه های مسیر سنگ کارآموز تا چکمه را دست به طناب و با قرقره ساده روبه بالا طی کردم. میزان کشیدگی و اصطلاحاً شکم طناب را برای این کار مناسب تشخیص دادم. همانند دفعات پیشین، هنگام اجرای هر عملیاتی که می تواند جنبه مخاطره آمیز داشته باشد و به منظور جلوگیری از خطراتی که ممکن است بقیه را تهیه کند، ابتدا خودم به تنهایی آن را انجام می دهم، سپس سایرین به انجام همان کار اقدام می کنند. برای همین با استفاده از قرقره دوتایی بلبرینگی (tandem) از سنگ مبدأ یعنی چکمه فرود رفتم که با توجه به سرعت بیش از حد، طناب اصطلاحاً شکم لازم را پیدا نکرد و مستقیماً با سنگ مقصد یعنی کارآموز برخورد کردم. هنگامی که متوجه شدم سرعت من غیرقابل کنترل بوده و حادثه اجتناب ناپذیر است، فقط توانستم با تمرکز از چرخیدن در فضا جلوگیری کرده و از روبرو و با هر دو پا با سنگ برخورد کردم. با توجه به شدت ضربه مجدداً به عقب پرت شدم و از سنگ فاصله گرفتم و دوباره با سنگ برخورد کردم و بر روی طناب معلق ماندم. دوستانم بلافاصله از روی طناب مرا به روی سنگ منتقل نمودند. طبق نظر دکتر معالج در صورتی که از پهلو یا پشت و یا با یک پا با سنگ برخورد می کردم، مرگ و یا ضایعه نخاعی حتمی بود.
زمان حادثه حدود ساعت ۱۲:۳۰ بود. به تدریج سایر سنگ نوردان و امدادگران خودشان را به من رساندند و از هلال احمر کمک خواستند. خوشبختانه امداد هوایی برای کمک رسانی اعلام آمادگی کرد. به نیروهای حاضر در بندیخچال اطلاع داده شد که زمین فوتبال بندیخچال برای فرود هلیکوپتر مناسب نیست و زمین ورزش مسیر شیرپلا برای این کار مناسبتر است. با برانکارد از کنار سنگ مریم به سوی دیگر رودخانه منتقل شدم و در مجاورت منطقه موسوم به زمین ورزش منتظر امداد هوایی ماندیم. پزشک بیمارستان میلاد که از طریق تماس هلال احمر مرا پذیرش کرده بود، تزریق هرگونه مسکن را ممنوع کرد. با توجه به سرد شدن بدنم درد شدیدی مرا آزار می داد. حوالی ساعت ۱۶:۳۰ از شنیدن صدای هلیکوپتر بسیار خوشحال شدم. هلیکوپتر بالای سرمان پرواز می کرد ولی متأسفانه فرود نیامد. طبق گفته اطرافیانم پس از چرخیدن در اطراف بندیخچال ابتدا به طرف توچال، بعد از آن کلکچال و سپس دره اسون رفت و پس از دقایقی با اعلام اینکه منطقه را پیدا نکرده و سوخت ندارد به پایگاه خود بازگشت و بدین ترتیب امداد هوایی پایان یافت.
به تشخیص امدادگران پس از تزریق مسکن و برای جلوگیری از اتلاف وقت بلافاصله با برانکارد به ایستگاه تله سی یژ سپس به پایگاه هلال احمر در میدان دربند منتقل شدم. پس از نیم ساعت آمبولانس رسید. ابتدا به بیمارستان اختر، بعد با نامناسب دیدن شرایط آن مکان و با توجه به اینکه بیمه نبودم، با صلاحدید اطرافیان ابتدا به بیمارستان آتیه، سپس با تجه به عدم پذیرش مرکز آتیه به بیمارستان پارسیان انتقال یافته و بستری و پس از سه روز تحت عمل جراحی قرار گرفتم. به تشخیص دکتر معالجم زانو و انگشت پای راست و پاشنه پای چپم دچار شکستگی شدید شده و مرا ماه ها از نعمت راه رفتن محروم خواهد کرد.
ذکر یک نکته مهم:
دلیل اصلی این حادثه، اشتباه من در محاسبه دینامیک طناب و کشیدن بیش از حد آن و استفاده از قرقره دوتایی بلبرینگی tandem بود. متأسفانه با اینکه از ریزه کاری ها و اصول ایمن سازی این عملیات به خوبی آگاه بودم و تجربه زیادی هم در اجرای آن داشتم، اشتباه شخصی باعث این حادثه شد. امیدوارم اشخاص دیگری که قصد چنین کاری را دارند تمامی شرایط ایمن را در نظر داشته باشند تا مانند من دچار حوادثی این چنین نشوند.
در پایان از زحمات تمامی کارکنان پرتلاش هلال احمر، امدادگران عزیز و سنگ نوردان گردانقدر به ویژه رحمان نظمی، مهدی شهرابی، حامد آزادبخت، محسن منظوری فرد و دوستان خوبم و سایر بزرگوارانی که نامشان را نمی دانم یا فراموش کرده ام و تا پاسی از شب به من یاری رساندند کمال تشکر و قدردانی را دارم.

با تقدیم احترام
مرتضی آهوئی
(مربی درجه ۲ سنگ نوردی)
۲۵/۷/۱۳۹۰

۵ دیدگاه to “گزارش مرتضی آهویی از حادثه بندیخچال (۲/۷/۱۳۹۰)”

  1. فاطمه درزی می گوید:

    برای شما مربی و هم باشگاهی عزیز و گرانقدر آرزوی بهبودی و سلامتی دارم.امیدوارم که با ارائه گزارشاتی از این دست که که جهت در اختیار گذاشتن تجربه تلخ خویش برای دیگر دوستان داشتید ، پس از این شاهد اتفاقاتی از این دست نباشیم.

  2. علیرضا خرازی می گوید:

    سلام.
    آقای آهویی مهم این نیست که چقدر تجربه داری مهم اینه که بدونی حادثه برای همه هست.
    آقای اسپیلت این هم مهم نیست که قسمت دلیل حادثه رو پر رنگ بنویسید.

  3. gholamreza khalilabadi می گوید:

    salam morteza man ham dar khane khoda baraye salamati shoma doaa mikonam.

  4. masoud jafarian می گوید:

    salam omidvaram shahed chenin havadesi baraye hich koh navardi rokh nadahd vali BAYD ( YAD BEGIRIM VA BE DANIM KEDAR KOH NAVARDI VA SANG NAVARDI AVLIN ESHTEBAH AKHARIN ESHTEBAHST )

  5. ليلا باحجب می گوید:

    مرتضی جان سلام
    از حادثه پیش آمده بسیار ناراحت شدم. امیدوارم هرچه سریعتر صحیح و سالم و سرپا ببینمت. من عاشق روحیه شادتم.

دیدگاه خود را بیان کنید