هفته‌نامه دیواری باشگاه کوه‌نوردی و سنگ‌نوردی اسپیلت(سال سوم-شماره‌۱۳۴-تاریخ۹۴،۳،۱۷)

ارسال شده توسط در 7 ژوئن 2015 ۳ دیدگاه | دسته بندی شده در آخرین اخبار, اخبار, گالری, هفته نامه دیواری باشگاه اسپیلت

هفته‌نامه دیواری باشگاه کوه‌نوردی و سنگ‌نوردی اسپیلت
سال سوم                شماره‌۱۳۴               تاریخ۹۴،۳،۱۷

4444

هفته محیط زیست مبارک
« ۱۶ تا ۲۱ خرداد»

«هفت میلیارد رؤیا»

                     «یک سیاره»

                                «با احتیاط مصرف کنیم»

 

تیتر خبرها؛ 

-نشست هفتگی اعضای باشگاه ۹۴،۳،۱۲
-اعضای جدید 
-تبریک تولد اعضا
-صعود قلل دماوند(مسیر شمالی)، دارآباد و تراورس دیواره بیستون
-حفاظت از گونه‌های جانوری و گیاهی / فدراسیون کوه‌نوردی حمایت از گونه «کَل»
-فراخوان دومین دوره مسابقات «درای تولینگ» قهرمانی کشور
-مراسم معرفی تیم‌های اعزامی هیمالیانوردی استان تهران
-«سیلویو موندلینی» کوه‌نورد نامدار ایتالیایی در «ایران» 
-اطلاعیه صعود سراسری به قله «سبلان» / ویژه بانوان
-برگزاری دومین دوره «جشنواره صعودهای برتر»؛ تیر ماه ۱۳۹۴
-بازی با مرگ در خطرناکترین غار ایران /گفتگویی با رضا شهلایی و یوسف سوری نیا
-نمایشگاه عکس «سوگواره درختان ولیعصر»

-مسیری جدید بر روی گاشربروم یک

 

نشست هفتگی اعضای باشگاه ۹۴،۳،۵:
با توجه به مصادف شدن با شب نیمه شعبان و تعطیلات خرداد، نشست برگزار نشد.

 

اعضای جدید باشگاه :
در هفته‌های گذشته آقایان مسعود علیزاده ، محسن محمدی ، سیدمحمد میرحسینی ، مصطفی وزیری و خانم مریم پیمان عضو باشگاه شدند.ضمن خوش آمدگویی ، برایشان آرزوی صعودهای موفق در کنار همنوردانشان را داریم.

 

تبریک تولد اعضای باشگاه :
روزهای هفته گذشته مصادف با تولد چند نفر از اعضای باشگاه بود . ۱۲ خرداد مهدی صابری ، ۱۳ خرداد محمود سیانپور و ۱۵ خرداد زینب داداشی .ضمن عرض تبریک به تک تک این عزیزان ، آرزوی سلامتی و شادابی برایشان داریم.

 

صعود دماوند(مسیر شمالی) و قله دارآباد و تراورس دیواره بیستون اجرا شد:

با توجه به تعطیلات هفته گذشته ، باشگاه ۳ برنامه اجرا کرد .

IMG_0585

برنامه اول طبق جدول برنامه باشگاه صعود قله دماوند (مسیر شمالی) و همچنین برنامه صعود یک روزه قلل دارآباد به پیازچال به عنوان برنامه دوم وبرنامه سوم در بخش صعودهای فنی ، تراورس دیواره بیستون که هر سه برنامه با موفقیت اجرا شد.

 

حفاظت از گونه‌های جانوری و گیاهی / فدراسیون کوه‌نوردی حمایت از گونه «کَل»:

774-main-150140024

فدراسیون کوه‌نوردی و صعودهای ورزرشی ؛ عطف به نامه شماره ۳۵۴۱/۴۱/ ص تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۹۴ دفتر برنامه‌ریزی آموزشی وزارت ورزش و جوانان در خصوص الزام استفاده از فدراسیون‌های ورزشی و هیئت‌های تابعه از ظرفیت‌های موجود در حفاظت از گونه‌های جانوری و گیاهی و به پیشنهاد سازمان حفاظت محیط زیست، گونه حیوانی “کَل” جهت حمایت این فدراسیون انتخاب شده است. مقتضی است هیئت‌های کوه‌نوردی و صعودهای ورزشی، ضمن توجه ویژه به موضوع مذکور، نقطه‌نظرات خود را در مورد شرح وظایف تعیین‌شده به شرح زیر به فدراسیون اعلام دارند .
۱٫ استفاده از تصویر گونه‌های مورد حمایت در البسه، مکان‌ها و تجهیزات و ادوات ورزشی
۲٫ اهدای تندیس گونه‌های مورد حمایت به عنوان یکی از جوایز فصل مسابقات
۳٫ استفاده از پیام‌های زیست محیطی در تبلیغات محیطی در هنگام مسابقات
۴٫ برگزاری مسابقات دوستانه در راستای حفاظت از حیات وحش ایران
۵٫ تأکید بازیکنان بر استفاده از آرم گونه‌های مورد حمایت در حین بازی و شادی بعد از مسابقات
۶٫ برگزاری مسابقات چندجانبه با شعار ورزش در حمایت از حفاظت محیط زیست
۷٫ تقدیر از ورزشکاران حامی محیط زیست
۸٫ برگزاری مسابقات با نام حمایت از حیات وحش ایران
۹٫ تشکیل کمیته حفاظت از محیط زیست (حفظ محیط کوهستان) و توسعه پایدار در فدراسیون و هیئت‌های تابعه
۱۰٫ استفاده از نماد گونه‌های مورد حمایت به عنوان نماید صلح و بازی جوانمردانه
۱۱٫ نصب تابلوی خصوصیات گونه‌های مورد حمایت در اماکن ورزشی

 

فراخوان دومین دوره مسابقات «درای تولینگ» قهرمانی کشور :
سایت فدراسیون کوه‌نوردی و صعودهای ورزشی ؛ به آگاهی می رساند بخش یخ نوردی و درای تولینگ،کارگروه مسابقات و لیگ فدراسیون در راستای اجرای تقویم سال ۹۴ با هدف توسعه کمی و کیفی رشته درای تولینگ وآمادگی نفرات در نظر دارد دومین دوره مسابقات قهرمانی کشور انتخابی تیم ملی و اعزام های آزاد را در ۲بخش مردان و زنان به شرح زیر برگزار نماید:
زمان پذیرش بخش مردان:روز چهار شنبه ۲۰خرداد ماه۹۴-ساعت ۱۴الی ۱۸
زمان پذیرش بخش زنان:روز پنج شنبه ۲۱خرداد ماه۹۴- ساعت ۱۴الی ۱۸
محل پذیرش:مازندران-پلور-مجتمع کوهستانی پلور
مدارک مورد نیاز جهت پذیرش:
۱-معرفی نامه هیئت استان
۲-گواهی صحت و سلامت
۳ -اصل بیمه ورزشی سال۹۴
۴- اصل کارت ملی
۵-یک قطعه عکس۳*۴
۶-ارائه اصل فیش واریزی
ـ هزینه ثبت نام: واریز مبلغ ۸۰۰۰۰۰ ریال پرداخت به شماره حساب سیبا۰۱۰۶۰۰۸۱۱۴۰۰۲ بانک ملی شعبه پیام انقلاب اسلامی به نام فدراسیون کوه‌نوردی وصعودهای ورزشی ج.ا.ا
توجه :
• مهلت ثبت نام تا تاریخ پانزدهم خرداد ماه می باشد.
• از افرادی که تا تاریخ فوق اقدام به ثبت نام ننمایند مبلغ ۱،۰۰۰،۰۰۰ اخذ خواهد شد.
• در صورت تشکیل تیم ملی یا اعزام آزاد به مسابقات برون مرزی،تنها از افرادی که دراین مسابقات شرکت نموده اند دعوت به عمل می آید.
• اسکان و تغذیه نفرات ثبت نام شده در طول مدت مسابقه به عهده میزبان می باشد.
• با توجه به قوانین وشرایط مسابقه داشتن پوشش کامل و مناسب برای کلیه شرکت کنندگان الزامی است. (تونیک-شلوار-مقنعه برای بانوان)
• کلیه شرکت کنندگان موظف به همراه داشتن تمامی لوازم فنی استاندارد می باشند.(کلاه ایمنی،دستکش،تبر،کرامپون و . . . . . . . .)
• همراه داشتن پوشاک مناسب فصل و لوازم انفرادی الزامی است.
• شرط سنی حضور در مسابقات داشتن سن ۱۸ سال تمام می باشد.
• جهت کسب اطلاعات بیشتر با شماره تلفن همراه ۰۹۱۲۳۷۱۰۶۱۰ آقای مجید اسکندری مسئول بخش یخ نوردی و درای تولینگ تماس حاصل فرمائید.
• توجه کامل به جدول زمانبندی زیر الزامی است.
برای دیدن جدول زمانبندی مسابقات درای تولینگ پلور خرداد ماه۱۳۹۴ اینجا کلیک کنید.

 

مراسم معرفی تیم‌های اعزامی هیمالیانوردی استان تهران:
سایت هیئت کوه‌نوردی و صعودهای ورزشی استان تهران ؛ بدینوسیله به اطلاع می رساند:مراسم معرفی اعضا تیم های هیمالیانوردی منتخب استان تهران که در تابستان سال جاری به منظور تلاش بر روی قلل کنگور به ارتفاع ۷۷۱۹ متر و موستاق آتا به ارتفاع ۷۵۴۶ متر عازم کشور چین خواهند گردید ، روز دوشنبه مورخ ۱۸ خرداد ماه ۱۳۹۴ ساعت ۱۷:۳۰ دقیقه د رمحل سالن همایشهای اداره کل ورزش و جوانان استان تهران به ادرس بالاتر از میدان بهارستان- روبروی بیمارستان طرفه- کوچه استقلالبرگزار خواهد شد.
در این مراسم مسئولین هیئت کوهنوردی استان تهران، مربیان اردوهای آموزشی انتخابی برگزار شده ، نمایندگان هیئت ها، گروه ها و باشگاه ها تحت پوشش و نیز میهمانانی از اداره کل ورزش و جوانان استان تهران و فدراسیون کوهنوردی و صعودهای ورزشی حضور بهم خواهند رساند. از کلیه افرادی که علاقمند به آشنایی با برنامه پیش رو میباشند دعوت میگردد تا در این مراسم شرکت نمایند.

 

«سیلویو موندلینی» کوه‌نورد نامدار ایتالیایی در «ایران» :

794-main-222464388

«سیلویو موندلینی» کوه‌نورد نامدار ایتالیایی و چهاردهمین عضو باشگاه ۸ هزار متری‌ها که به منظور صعود به قله «دماوند» به کشورمان سفر کرده با «رضا زارعی» رئیس فدراسیون کوه‌نوردی و صعودهای ورزشی دیدار کرد.در این دیدار؛ «موندلینی» و همراهانش ضمن ابراز رضایت از حضور در «ایران» ابراز علاقه کرد تا بار دیگر برای بازدید مجدد از شهرهای کشورمان و دیدار با کوه‌نوردان ایرانی به ایران سفر کند. لازم به ذکر است؛ به دلیل تعطیلات نیمه خرداد، برنامه سخنرانی «موندلینی» در جمع کوه‌نوردان کشورمان به حضور مجدد وی در کشورمان موکول گردید.

794-1804944834 (1)

فعالیت‌های شاخص «سیلویو موندلینی» در یک نگاه:
با صعود «برودپیک» در روز ۱۲جولای ۲۰۰۷ «سیلویو موندلینی» – گنارو- نام خود را به عنوان چهاردهمین فاتح قلل ۸هزار متری دنیا و سومین ایتالیایی که پس از «راینولد مسنر» و «سرجیو مارتینی» بر فراز تمامی این قلل می ایستد به ثبت رساند. «موندلینی» همچنین تمامی ۸ هزارمتری‌ها را بدون بهره گیری از کپسول اکسیژن مصنوعی صعود نموده و از این حیث وی بعنوان ششمین انسان موفق به این امر شده است.
«موندلینی» متولد سال ۱۹۵۸است. وی از ۱۸ سالگی کوه نوردی را با صعود به «مونت روزا» آغاز نمود و هم اکنون راهنمای کوه نوردی در منطقه «آلاگنا والسیسیا» است. «موندلینی» طی سالهای ۸۷ تا ۹۱ تلاش‌هایی را بر روی قلل مختلف در مناطق «هیمالیا» و «قراقروم» و همچنین «آمریکای شمالی» و قلل «آلپ» انجام داد.
وی صعود به قلل ۸ هزار متری را با صعود «ماناسلو» در سال ۱۹۹۳ آغاز نمود و به ترتیب توانست این قلل را یکی پس از دیگری صعود کند:
ماناسلو۱۱ اکتبر ۱۹۹۳
لوتسه ۱۹۹۴
چوآیو ۱۹۹۷
اورست ۲۳ می ۲۰۰۱
دائولاگیری ۲۰۰۱
گاشربروم یک ۲۰۰۱
گاشربروم دو ۲۰۰۱
ماکالو ۲۰۰۲
کانچن چونگا ۲۰۰۳
کی دو ۲۰۰۴
نانگاپاربات ۲۰۰۵
شیشاپانگما ۲۰۰۶
آناپورنا ۲۰۰۶
برودپیک ۲۰۰۷
در این بین صعود به چهار قله‌ی ۸هزار متری در سال ۲۰۰۱ از تلاشهای بیاد ماندنی و قابل تحسین «موندلینی» به شمار می آید.
از سایر فعالیت‌های شاخص وی می توان به تلاش زمستانی او به همراه تیمی از ایتالیا به سرپرستی «سرجیو مارتینی» بر روی «برودپیک» در زمستان ۲۰۰۳ اشاره نمود.

 

اطلاعیه صعود سراسری به قله «سبلان» / ویژه بانوان:
به آگاهی می‌رساند؛ فدراسیون کوهنوردی و صعودهای ورزشی در نظر دارد صعود سراسری قله سبلان را از دو جبهه شمال شرقی و شمالی (از طریق یخچال شمالی) به منظور ارتقای سطح فنی و توسعه این رشته در بخش بانوان، به میزبانی استان اردبیل در نیمه اول شهریور ماه سال جاری برگزار نماید .
-مدارک لازم جهت صعود:
۱ـ دارا بودن حداقل مدرک کارآموزی کوهپیمایی جهت صعود قله سبلان از جبهه شمال شرقی
۲ـ معرفی‌نامه از هیئت استان
۳ـ رونوشت کارت بیمه ورزشی سال جاری
۲ـ دارا بودن حداقل مدرک پیشرفته برف و یخ و ارسال رونوشت آن به فدراسیون جهت صعود قله سبلان از جبهه شمالی (از طریق یخچال شمالی) الزامی می‌باشد.
– توجه:
ـ جهت صعود قله سبلان از جبهه شمال شرقی؛ سهمیه هر استان ۳ نفر می‌باشد.
ـ جهت صعود قله سبلان از جبهه شمالی (یخچال)؛ سهمیه هر استان ۲ نفر می‌باشد.
ـ اطلاعات تکمیلی متعاقباً اعلام خواهد شد.
مقتضی است هیئت‌های کوهنوردی و صعودهای ورزشی ضمن اطلاع‌رسانی، نسبت به معرفی نفرات واجد شرایط آن استان و ارسال رونوشت مدارک درخواستی تا تاریخ ۱۵/تیر/۹۴ اقدام نمایند.

 

برگزاری دومین دوره «جشنواره صعودهای برتر»؛ تیر ماه ۱۳۹۴:

804-main-219643895

سایت فدراسیون کوه‌نوردی و صعودهای ورزشی ؛ به گزارش دبیرخانه «جشنواره صعودهای برتر»؛ دومین دوره‌ی این جشنواره، تیرماه سال ۹۴ با انتخاب و تقدیر از برترین صعودهای کوه‌نوردی و دیواره نوردی برگزارخواهد شد .
بر این اساس تیم داوری جشنواره متشکل از: آقایان؛ مهدی شیرازی(رئیس هیئت داوران)، محمد جدائیان، علیرضا بهپور، رضا طراحی و سرکار خانم پرستو ابریشمی اقدام به انتخاب برترین صعودهای انجام شده از میان گزارش‌های دریافتی و گردآوری شده خواهند نمود.
گزارش صعودهای کوه‌نوردی حاضر در این جشنواره – بدون تقدم و تأخر- شامل:

نخستین پیمایش زمستانی خط الراس دنا، نخستین پیمایش زمستانی خط الراس هفت خوان، نخستین صعود زمستانی دماوند از یال سیوله، نخستین تلاش زمستانه جهت صعود به دماوند از جبهه یخار و همچنین در بخش دیواره نوردی: گشایش مسیر بر روی دیواره علم کوه- مسیر راژیا، گشایش مسیر بر روی دیواره بیستون- کاراکال؛ در جشنواره صعودهای برتر سال ۹۴ مورد ارزیابی تیم داوران جهت انتخاب برترین صعودها قرار خواهد گرفت.
در این جشنواره همچنین؛ کوه‌نورد دوران، پیشکسوت اثرگذار در بخش مردان و زنان، فعالیت شایسته زیست محیطی، فعالیت شایسته در زمینه انتشارات در کوه‌نوردی، برترین تولید کننده لوازم و پوشاک ورزشی و … معرفی و مورد تقدیر قرار خواهند گرفت.

 

بازی با مرگ در خطرناکترین غار ایران /گفتگویی با رضا شهلایی و یوسف سوری نیا:
کوه‌نامه ؛
«غار پراو» را خطرناک‏ترین، مرگبارترین و خشن‎ترین غار ایران می‎نامند؛ غاری که تاکنون ۵ نفر را به کام مرگ کشانده و برای رسیدن به آن باید بیش از سه هزار متر از کوه پراو بالا رفت و بعد دهانه غاری که طولانی‏‌ترین غار عمودی ایران است، خودش را نشان می‎دهد.

پراو در نزدیکی کوه بیستون در کرمانشاه است و اولین‌بار انگلیسی‌‏ها این غار را تا انتها پیموده‌اند و بعد از آن‌ها، لهستانی‌‏ها به پایان این غار عجیب می‎رسند و تا سال‏‌ها غار پراو برای غارنوردان ایران و کرمانشاه چون گاوصندوقی در بسته می‏‌ماند که کلید گشودنش را نمی‏‌یابند و با وجود تلاش‎های فردی و جمعی‏، راز آن گشوده نمی‏‌شود، تا اینکه سال ۱۳۷۰ تیم کانون کوهنوردان کرمانشاه، با ایجاد یک تیم منسجم و با کمک گسترده همه شهر و بردن تلفن نظامی به درون غار، غار پراو را تا پایان پیمایش می‎کنند.
بعد از آن، سال ۱۳۷۲ دو کوهنورد با سابقه کرمانشاهی، دو نفری به دل غار می‏‌زنند و ۱۲ روز در غار باقی می‏‌مانند و غار پراو را تا پایان می‌پیمایند. بعد از آن گویی درهای غار گشوده می‏‌شود و بسیاری علاقه‎مند می‌شوند تا سر از کار این غار مخوف در بیاورند، اما در پی این غارنوردی‏‌ها ۵ نفر جان می‏‌بازند. اما این اتفاق‌های ناگوار هم مانع فرودهای بعدی در غار نمی‏‌شود. سال گذشته هم این غار بعد از سال‌ها انباشت زباله‏‌های صعود و فرود غارنواردان، پاکسازی شد و چندین کیلوگرم زباله و طناب از آن خارج شد.
اما واقعاً چه چیز باعث می‎شود کسی وارد این غار شود که مخوف‌ترین غار ایران و «اورست غارهای جهان» نام دارد، یا قله‌هایی را بپیماید که گور کوهنوردان بسیاری است؟
«رضا شهلایی» کوهنورد باسابقه‏‌ای است که چندین قله بالای هشت هزار متر را در نوردیده و تاکنون سه بار پراو را تا انتها پیموده و چندین بار هم برای امداد و نجات تا میانه این غار رفته است. «یوسف سورنی‌نیا» هم ۹۱ بار وارد غار شده که بیش از ۳۰ بار تا انتهای آن رفته است. شاید برای ما که حتی صبح روزهای تعطیل تا دامنه کوه‏‌های شهر هم نمی‏‌رویم غیر قابل درک باشد، اما انگار آنها از جهانی دیگری حرف می‏‌زنند؛ از جهان سختی‏‌ها، تنگناها و رسیدن‏‌ها و لذت صعود و فرود؛ لذتی که شاید ما هیچ وقت درکش نکنیم.

1432796471811_5

با رضا شهلایی در مغازه لوازم خانگی‌اش در کرمانشاه دیدار کردم. تازه از تبت و صعود قله هشت هزار متری آناپورنا برگشته بود. از او درباره تجربه‌اش از ورود به غار پراو و دشواری‏‌های غارنوردی پرسیدم:
غار پراو چه چیز ویژه‏‌ای دارد که شما را بارها به درون خود کشیده است؟
من سه بار تا انتها و برای برنامه‏‌های امداد و نجات هم بارها تا میانه غار رفته‎ام. غار پراو برای ما که در این شهر زندگی می‏‌کنیم، همیشه جذابیت خاصی داشته و دوست داشتیم ببینیم درون آن چطور است. یکی از انگیزه‏‌های کوهنوردی، دیدن نادیده‌هاست. البته باید بگویم که غارنوردی با همه کارهای کوهنوردی و دیگر فعالیت‏‌های ورزشی متفاوت است، چون شما در تاریکی مطلق هستید، فضا ناشناخته است و جذابیت‎های خیلی زیادی دارد.
من بار اول سال ۱۳۶۸ به غار پراو رفتم. در واقع این اولین تلاش منسجم ایرانی‏‌ها برای رفتن به پراو بود. اما این تلاش موفق نبود و من تا چاه هشت رفتم و تیم هم تا چاه ۱۸ رفت و برگشت. سال بعدش تیم کانون کوهنوردان کرمانشاه موفق شدند تا انتها بروند.
همیشه هم این بحث بود که غار پراو امکان ادامه دادن دارد، اما تاکنون بچه‎ها موفق به این کار نشدند. من البته احساس می‏‌کنم این امکان وجود ندارد. انتهای غار مانند سیفون است، آب سر ریز می‎کند، فاصله سقف و غار خیلی کوتاه می‏‌شود، ۱۰ تا ۲۰ سانتی‌متر فاصله دارد. غار ادامه دارد اما فکر نمی‏‌کنم کسی بتواند وارد آن شود.
من سال ۷۴ به طور کامل وارد غار شدم و چندین بار هم برای آشنایی جوان‌ترها آن‎ها را به غار می‌بردم، تا اینکه اتفاقات ناگواری در غار افتاد. اولین اتفاق مربوط به آقای امینی از مشهد بود که جسدش را از غار خارج کردیم. من معتقدم غار پراو ترسناک و خطرناک نیست. ۵ نفر تا به حال در غار کشته شده‎اند که همه بر اثر خطاهای انسانی بوده است. در کوهنوردی هم به همین صورت است، در اکثر اتفاقات سطح بالای کوهنوردی جهان هم حادثه‎ها قابل پیشگیری‎اند، غار پراو که جای خودش را دارد. همه نفراتی که در غار پراو کشته شدند، از ویکتوریا کیانی‌راد تا آقای امیر احمدی، سعید امینی، خلیل عبدنکویی و پدرام بوچانی بر اثر خطای انسانی کشته شدند و مرگ همه آنها قابل پیشگیری بود.
ما سه‌جور غار داریم؛ غارهایی که افقی کامل هستند، غارهای عمودی کامل و غارهایی که تلفیقی از هر دو هستند. غار پراو هم تلفیقی از گذرگاه‎های افقی و مسیرهای عمودی از این دو حالت است، هم کانال‎های تنگ و باریک افقی دارد و هم چاهای عمودی دارد. این نوع غارها آمادگی جسمانی کامل، آمادگی روحی و روانی و تجربه زیادی می‏‌خواهد. غار پراو کانال‏‌های بسیار باریکی دارد و در واقع شما را در یک شرایط بسیار سخت قرار می‎دهد که شاید در میانه راه از مسیری که آمده‌‏اید پشیمان می‏‌شوید، اما این تفاوت غارنوردی و کوهنوردی با سایر رشته‏‌هاست. وقتی در غارنوردی این شرایط سخت تمام می‏‌شود، تنها شیرینی و لذت آن باقی می‎ماند.
زمانی «جان میدلتون» این غار را دید. گفت پراو، اورست غارهای جهان و سخت‎ترین غار دنیاست ، اما حالا شرایط فرق کرده، تجهیزات تغییر کرده، الان غارهای سخت‌تری در مکزیک و فرانسه کشف شده است. آن زمان این غار دشوارترین بوده، اما در شرایط حاضر همه معماهای غار کشف شده است، آقای سورنی‌نیا الان هفت ساعته می‌تواند تا انتهای غار برود. البته شرایط عمومی غار، یعنی خشن بودن و نیاز آن به آمادگی جسمانی تغییر نکرده است.
آیا پیش آمده که خود شما هم در میانه راه از مسیری که آمده‎اید پشیمان شوید؟
من هیچ‏گاه پشیمان نشده‌‏ام، البته شرایط غار پراو بسیار سخت است و انرژی زیادی می‏‌گیرد. غیر از آن، در کوهنوردی هم گاهی این حس هست. در آناپورنا آنقدر شرایط سخت و غم‌انگیز بود که چندبار گفتم که کاش قله دیگری را انتخاب کرده بودم. اما به هر حال از صعودم پشیمان نیستم.
در آناپورنا ما هفت نفره قله را فتح کردیم و در برگشت به شب خوردیم و آن شب دو نفر کشته شدند؛ یک شلپای نپالی و یک کوهنورد بزرگ فنلاندی که ۴۰۰ متر سقوط کردند. به هر حال کوهنوردی مسائل زیادی دارد. اما این شرایط انگیزه را بیشتر می‏‌کند، چون کوهنوردان دنبال زندگی نرمال نیستند و کمی با دیگران فرق دارند.
به هر حال ما برای زندگی کردن به کوه و غار می‏‌رویم نه برای مردن، اگرچه به دلیل نبود آموزش لازم کوهنوردی در کشور در سال‌های آینده با کمبود کوهنوردان خوب مواجه می‌شویم. الان کوهنوردانی هستند که از پیش‌دبستانی به دانشگاه می‏‌روند. مشکل اصلی کوهنوردی ما و اتفاقاتی که می‏‌افتد همین‌جاست. من سال ۲۰۱۴ کنجچنجنگا را صعود کردم. از ۱۲ نفر، ۵ نفر کشته دادیم. امثال من ۳۰ سال در کار آموزش بوده‎ایم، سنگ‌نوردی، یخ‏‌نوردی آموخته‏‎ایم و کلاس و دوره گذراندیم تا یک لحظه از آن ۳۰ سال تجربه استفاده کنیم.
اتفاقات غار پراو خیلی تکان‌دهنده بوده خصوصاً مرگ خانم کیانی‌راد و آقای احمدی. شما از این قضیه چه می‌دانید؟
واقعیت قضیه از غار پراو بیرون نیامد، اما ویکتوریا از دو نفر همراهش قوی‌تر بود و وقتی این دو نفر در غار ۱۸ مشکل پیدا می‎کنند، او این چاه ۲۰ متری را صعود کرده بود. اما چون این دو نفر انرژی بالا آمدن نداشتند، می‌آید پایین و وقتی می‏‌خواهد هشت فرودش را بیندازد، هشت فرود را نمی‏‌اندازد و سقوط می‎کند تا دو ساعت هم زنده بوده، اما بعد، از دنیا می‏‌رود. وقتی ما رسیدیم برای آقای احمدی هم اتفاقی نیفتاده بود، سر چاه ۱۷ ما به او رسیدیم، بدون اینکه اتفاقی برایش افتاده باشد. فقط تخلیه انرژی شده بود، برای آقای عبد نکویی هم همین اتفاق می‎افتد. آقای بوچانی هم از طنابی که قدیمی بوده استفاده کرده، که طناب با شوکی که به آن وارد شده پاره می‎شود.
خود شما از مواجهه با مرگ نمی‏‌ترسید؟
من اصلا به مرگ فکر نمی‌کنم و با تصورات مثبت وارد کوه و غار می‏‌شوم. من حتی غارنوردی به سبک ساده را دوست ندارم، کارهای سنگین را دوست دارم که خطرش زیاد است. در پراو حدود ۱۰۰ تا ۸۰ متر کار هست که کانال بسیار سخت و باریک و طولانی است که باید دست‏‌ها جلو باشد و کف آن آب است، وقتی از این مسیر عبور می‌کنید، فوق‏‌العاده است، احساس آن به زبان نمی‏‌آید. شرایط سخت و کار سخت جذابیت بیشتری از مسیرهای نرمال دارد. یکی از سختی‌های غار رفتن در تاریکی است. زندگی ما در نور معنا دارد. وقتی اولین‌بار به پراو می‌رفتم، حدود ۲۰ روز ما فقط باطری آب‌بندی کردیم، مهم‎تر از غذا و آب، نور بود. چیزی که الان با چراغ پیشانی حل شده‌ است. وقتی از غار بیرون آمدیم من آروز می‌کردم روز باشد، چون زمان از دست ما رفته بود، اما شب بود و می‏‌شد ستاره‌ها را دید. همین غار پراو را از دیگر غارها متفاوت می‏‌کند و لذت پیمایش آن برای همین چیزهاست که بیشتر است. ضمنا وقتی شما یک قله را صعود می‏‌کنید در واقع دشواری کار حل شده است و در فرود لذت می‏‌برید. اما در غارهای عمودی مثل پراو وقتی به پایین می‏‌رسید، تازه کار سخت شروع می‎شود. چون دمای هوا پایین است، لباس‌ها خیس شده، از نظر روحی و روانی ضعیف شده‎اید، اما تازه کار فنی شروع می‏‌شود و باید مسیر را با انرژی مضاعفی برگردید تا به دهانه غار برسید. احساس بیرون آمدن از این غار بعد از این همه سختی غیرقابل وصف است.
چگونه بین زندگی روزمره و سودای کوه و غار تعادل برقرار می‌کنید؟
هرگز تعادل برقرار نمی‎شود و این تضاد همیشه هست. من وقتی اینجا سر کار هستم با اینکه ۲۰ روز است از نپال برگشته‎ام برای برنامه بعدی برنامه‌ریزی می‌کنم. اگر این‌ها را از من بگیرند، تبدیل می‌شوم به کسی که هر روز می‌رود سر کار و زندگی‌اش کار و شغل و زن و بچه و پول است. این چیزها کسی چون من را اقناع نمی‌کند. همین که من اینجا یک سایت کوهنوردی را باز می‌کنم، اصل زندگی را تجربه می‌کنم و بقیه‌اش حاشیه است. من ۵۴ سالم است و از سال ۶۰ کوهنوردی می‌کنم و همین‌ها زندگی‌ام را تا به حال ساخته است. البته ما به خانواده خودمان ظلم می‌کنیم، چون همیشه نگران ما هستند. اما این جزئی از کار ماست.
شما وقتی در کوه هستید همواره با یک مسائلی در چالشید و مسائلی را پشت سر می‌گذارید و آدم‌های سخت‌کوشی می‌شوید. این در زندگی شخصی خودتان چه اثری دارد؟
یکی از محسنات کوهنوردی همین است، مشکلات زندگی آسان می‌شود. وقتی جمعه به دیواره بیستون رفته‌اید و صعود از یک مسیر خوب ۸ ساعت طول می‌کشد، در این مدت دست کم دو سه بار در جایی قرار می‌گیرید که یک طرف آن مرگ است و یک طرف زندگی. وقتی از آن‌ها عبور می‌کنید، فردا در محل کار و در خانه همه چیز حالت دیگری دارد، دیگر مشکلات برای شما مشکل محسوب نمی‌شود. وقتی من دو ماه در آناپورنا بودم و آن مسائل را دیدم، دیگر مسائل زندگی برایم ساده می‌شود؛ انگار همه‌چیز، بازیست.
«یوسف سورنی‌نیا» شغلش در حوزه «راب اکسس» یعنی کار در ارتفاع است. در توصیف کارش می‌گوید که او کاری را که قبلا به وسیله جرثقیل و داربست و بالابر انجام می‌شده، با طناب و وسایل کوهنوردی انجام می‌دهد؛ این کار می‌تواند شامل تعمیرات، نصب کردن وسایل یا هر چیز دیگری باشد. او را در انجمن غارنوردی ایران می‎بینم. پر است از شوق کشف غارهای نادیده، حتی می‌گوید همین چند وقت پیش ۱۰ روز را در کوه‎‏های شاهو سرگردان بوده، به دنبال یافتن غارهای نادیده یا در همین کوه مدت‏‎ها می‏‏‌گردد تا دهانه غار «شهبانو» را می‏‎یابد؛ غاری که تنها انگلیسی‌ها یکبار به درونش رفته بودند و هیچ ایرانی‌ای آن را نپیموده بود.
سورنی‎نیا همچنین از احتمال کشف غارهایی عمیق‎تر از پراو در کوه‌‏های زاگرس می‏‌گوید؛ غارهای سر به مهری که به دلیل جنس آهکی این کوه احتمالا در دل کوه پنهان‏‌اند و ما هنوز آنها را نمی‏‌شناسیم.

1432796471951_6

آقای سورنی‌نیا شما چطور به غارنوردی علاقه‌مند شدید؟
در بچگی کلا ماجراجو بودم و کارهایی می‌کردم که هم سن و سال‌‏هایم جرأت انجام آن را نداشتند. عاشق کارتون‌هایی چون مارکوپولو و هزار فرسنگ زیر دریا بودم. در نوجوانی جودو کار می‏‌کردم و برای تمرینات جودو، کوهنوردی می‌کردیم در این برنامه‌ها غاری را در نزدیکی روستای زادگاهم پیدا کردیم که تصمیم گرفتم وارد این غار بشوم و بعد از آن عضو گروه کوهنوردی شدم. سال ۷۴ اولین کوهنوردی خودم را شروع کردم و آموزش‎های لازم را دیدم و با گروه‎های خارج از کشور آشنا شدم. در کنار غارنوردی، کوهنوردی هم می‌کردم. چون غارنوردی را در هر فصلی نمی‌شود انجام داد و حتما باید بصورت تیمی انجام شود. قله‌های داخل کشور را رفته‎ام و به غیر از «قله لنین» در قراقستان، قله خارجی دیگری را به دلیل مسائل مالی صعود نکرده‌ام.
چطور با غار پراو آشنا شدید؟
گروه کوهنوردی «سه‌کل» که من عضوش بودم، سال ۷۲ این غار را پیموده بودند. من خیلی علاقه‌مند به پیمایش این غار بودم، اما چون غارنوردی در غاری چون پراو لجستیک گسترده‏‌ای می‌خواهد، گروه ما همه توانش را در آن برنامه گذاشته بود و میل و رغبتی برای کار تکراری در آن غار نداشت. به هر حال فرصت رفتن به پراو برای من پیش نیامد تا سال ۱۳۷۹ در زمانی که همراه با مرحوم هادی رجایی‌فرید داشتیم کوه پراو را بالا می‌رفتیم که بطور اتفاقی یک گروه را از تهران دیدیم که آن‌ها هم قصد داشتند کوه پراو را صعود کنند. این گروه از باشگاه دماوند بودند، دو خانم کوهنورد هم در این تیم بودند و این ابتدای آشنایی من با این گروه بود. چند وقت بعد من تا چاه پنج غار پراو را رفتم، بعد این گروه خواستند پراو را تا پایان بروند و من هم همراه آن‌ها رفتم. من همراه با خانم اسفندیاری و آقای فربدیان و آقای رحیم دانایی در یک گروه بودیم که زودتر وارد غار شدیم و سه روز بعد از آن خارج شدیم، اما در گروه دوم که بعد از ما وارد غار شدند، ویکتوریا کیانی‌راد و امیر احمدی دچار حادثه شدند و فوت کردند.
غارنوردی به سبک و سیاقی که الان متداول است آن زمان نبود، الان علوم و فنون و تکنیک و ابزارهای خاص غارنوردی استفاده می‌شود و غارنوردی علمی‌تر و ایمن‌تر شده است. اما ما در آن زمان داشته‌های کمی در غارنوردی داشتیم. در آن برنامه هم ایراداتی بود که الان می‌گوییم ایراد است؛ اما آن موقع ایراد نبود. مثل انتخاب پوشاک، برنامه‌ریزی، ابزارها و غیره. اما در آن زمان همه آن طور غارنوردی می‎کردند.
این جمله را که می‌گویند پراو سخت‌ترین غار دنیاست، چقدر قبول دارید؟
کسی می‌تواند بگوید پراو سخت‌ترین غار دنیاست که همه غارهای جهان را رفته باشد، اما دست‌کم بر اساس بررسی نقشه‌های غارهای خارجی و حرف‌های کسانی که متخصص هستند و با توجه به شرایط غار مثل دمای پایین غار و بالا بودن ارتفاع دهانه که سبب سرمای آب غار می‎شود، همچنین تنگ بودن و داشتن دهلیز‌های پر پیچ و خم، می‏‌توان گفت پراو غار بسیار سختی است و این شرایط در کمتر غاری در کنار هم دیده می‌‎شود. برای همین من می‌گویم که پراو یکی از سخت‌ترین غارهای دنیاست.
ما در آن برنامه لباس مناسب نداشتیم و سرما و آب راحت توی لباس ما نفوذ کرده بود، خیسی و سرما هم سبب می‌شود که انرژی بدن پایین بیاید. غار به دلیل تنگ بودن و خیس بودن فضای زیادی برای استراحت ندارد و به سختی می‌توان جایی را برای استراحت جور کرد. همین انرژی را کم می‌کند. ما در آن برنامه دو شب در غار خوابیدیم و سه روز هم در غار بودیم و وقتی بیرون آمدیم شب بود. بیرون آمدن از غار را باور نمی‌کردیم. بیرون آمدن از غار مثل رؤیا شده بود. وقتی خارج شدیم مواد غذایی ما تمام شده بود. من از کوه پایین آمدم مواد غذایی تهیه کردم و صبح روز بعد برگشتم بالا و دیدیم که گروه دوم هنوز خارج نشده‎اند. بعد برای امداد و نجات وارد غار شدیم که دیدیم دو نفر از دست رفته‎اند و تصمیم گرفته شد همان‌جا دفن شوند، چون امکان خارج کردن آن‏ها نبود.
بعد از این اتفاق‌های تلخ چطور شما دوباره وارد این غار شدید؟
یکی از چیزهایی که من دوست دارم، انجام دادن کاری است که برای دیگران سخت است. انجام کار عادی برای من خیلی سخت است. من دوبار تا به حال رفته‏‌ام غار دانیال و هرگز از تالارهای ابتدایی جلوتر نرفته‌ام چون کار خاصی نیست. ولی پراو فرق می‌کرد و همیشه هم سعی داشتم از عمق آن پایین‌تر بروم. یکبار هم برای غواصی رفتیم اما چون کپسول ما کوچک بود، نرسیدیم خوب آنجا را کاوش کنیم. چندبار هم سقف چاه ۲۴ و ۲۵ را هم سقف‌کوبی کردم که راهی پیدا کنم اما متاسفانه امکان کاوش کامل وجود نداشت و همچنین احتمال وجود راهی برای گذشتن انسان کم است، چون شکاف آن باریک است. غار مسلماً ادامه دارد، اما ادامه دادن راه آن برای انسان ممکن نیست.
بعد از مدتی با گروه‌هایی که می‌خواستند وارد غار شوند، به عنوان راهنما می‌رفتم و خدماتی چون طناب‌ریزی را برای آن‌ها انجام می‌دادم. اما بعد از فوت خلیل عبدنکویی در سال ۸۸، آن هم متوقف شد. او چندین بار از من خواست همراهش بروم، من قبول نمی‌کردم تا اینکه اصرار کرد و قبول کردم. با اینکه او چندین قله بالای هشت هزار متری را بالا رفته بود، اما متاسفانه به دلیل ضعف جسمانی، از دست رفت و جسد او را ۱۰ روز بعد خارج کردیم. یکی از دوستانم هم تنها به غار آمد که به ما کمک کرد، اما ما نتوانستیم نجاتش بدهیم. غارنوردی با کوهنوردی خیلی فرق دارد، چون وقتی به پایان برسی، تازه کار سخت شروع می‌شود؛ کار سختی که شما مجبورید تا پایان آن را طی کنید.
شما به چه غارهای دیگری به غیر از پراو را وارد شده‌اید؟
غارهای خیلی زیادی، در سمنان، اراک، کردستان، چارمحال را رفته‌ام. سال گذشته هم چاه شهبانو را بعد از ورود انگلیسی‌ها به آن تا کف رفتم. این غار در کوه شاهوست، بیش از ۳۰۰ متر عمق دارد، اما آبش خیلی سرد است و حتی در آن کوه یخ وجود دارد.
جایی از غارنوردی بوده که شما احساس کرده باشید از آمدن پشیمان هستید؟
در بعضی از برنامه‌ها وضعیت جسمی خوبی نداشتم و در تب می‌سوختم، اما برنامه را ادامه می‌دادم. من تا به حال از نظر جسمی در برنامه‌ای کم نیاورده‌ام. یک ترس کنترل شده در وجودم هست، اما نه آنطور که مانعم باشد. حتی لحظه‌ای که خلیل ذره‌ذره از دستم می‌رفت، اوضاع را در کنترل داشتم. اگرچه ایراداتی به من گرفتند اما من به عنوان راهنما هرچه در توان داشتم، انجام دادم. ولی پیش آمده است که از نظر روحی در برنامه‌ای کم بیاورم.
ما سال گذشته غار پراو را از طناب‎ها پاکسازی کردیم و همه طناب‌های غار را بیرون آوردیم. سال ۸۹ پدرام بوچانی به دلیل استفاده از طناب قدیمی که در غار بوده فوت شد.
زمان پیمایش غار چقدر است؟
اگر طناب‌ها از قبل ریخته شده نباشد، در کمترین زمان، یک هفته پیمایش غار طول می‌کشد. اما ما سال گذشته یک برنامه سرعتی اجرا کردیم که زمان من چهار و نیم ساعت شد و دوست من پنج ساعته غار را پیمایش کرد. البته در این برنامه طناب‌ها از قبل ریخته شده بود.
فکر می‌کنید برای کوهنوردی شما، پایانی وجود دارد؟
من در بچگی آرزوی صعود به کوه ۶۰۰ متری نزدیک محل زندگی‌ام را داشتم و بعد کوهی بالای هفت هزار متر را صعود کردم و اگر امکانش بود باز هم کوه‌های بلندتری را پیمایش می‌کردم. این جاه‌طلبی انسان است. کوهنوردی جزئی از زندگی من شده و اگر کنارش بگذارم در زندگی‌ام یک خلاء ایجاد می‌کند. من زندگی‌ام را بر اساس کوهنوردی قرار داده‌ام، حتی کارم را بر این اساس انتخاب کرده‌ام.
از شنبه تا چهارشنبه که سر کار می‌روم، فقط به پنجشنبه و جمعه فکر می‌کنم. حس می‌کنم لحظات خیلی خوبی در زندگی‌ام داشته‌ام، اما فقط آن روزهایی که در کوه و دشت بوده‌ام، زندگی کرده‌ام.
کوهنوردی در زندگی شما چه تأثیری داشته است؟
من ممکن است یک روز ناهار نخورم ولی اتفاقی برای من نمی‌افتد، تحمل من در برابر سختی خیلی زیاد است. اما به هر حال ایراداتی هم در زندگی ما ایجاد شده، خواهران و برادران کوچکتر من ازدواج کرده‌اند. من این عبارت را هم زیاد شنیده‌ام که «دیوانه است». من تنهایی رفتم کوه قاش‌مستان که بلندترین قله دناست، همه می‌گفتند تو دیوانه‌ای. در حالی که من لذت بردم. یکی از برنامه‌های فوق‌العاده‌ای بود که تجربه کردم. من انواع حیوانات را دیده‌ام، اما هیچ‌کدام به من آسیب نرسانده‌اند. در محیط شهری خطر بیشتری آدم را تهدید می‌کند.

 

 

نمایشگاه عکس «سوگواره درختان خیابان ولیعصر» :

Invitation-card1(1)

سایت انجمن کوه‌نوردان ایران ؛برای نجات چنارهای تاریخی خیابان ولیعصر نمایشگاه عکس «سوگواره‌ی درختان خیابان ولیعصر» برگزار می‌شود.
به‌کوشش شاخه‌ی زیستبومِ «دیده‌بان یادگارهای فرهنگی و طبیعی ایران» و با همکاری «کانون عالی گسترش فضای سبز و حفظ محیط زیست ایران» نمایشگاه عکس‌های حسن قدیانی با عنوان «سوگواره‌ی درختان خیابان ولیعصر» از ۱۶ تا ۲۰ خردادماه در نگارخانه‌ی ژینوس برپا می‌شود. دوستداران میراث فرهنگی و محیط زیست می‌توانند در این روزها، از ساعت ۱۶ تا ۲۰، به دیدنِ نمایشگاه بیایند. آیین گشایش نمایشگاه روز شنبه شانزدهم خرداد ساعت ۱۶ با حضور مهمانانی از شورای شهر انجام می‌شود. ورود علاقه‌مندان به این برنامه آزاد است. نگارخانه‌ی ژینوس در خیابان‌ ولیعصر، آغاز خیابان دکتر‌ فاطمی، شماره‌ی ۲۱، طبقه‌ی یکم قرار دارد.

 

مسیری جدید بر روی گاشربروم یک:

unnamed

کوه‌نامه ؛ سومین تلاش کوه‌نوردان چک در جبهه جنوب غربی گاشربروم یک بعد از اولین تلاش ناموفق سال ۲۰۰۹ و اکسپدیشن تراژیک سال ۲۰۱۳ مارک هولیچک به گاشربروم یک برخواهد گشت تا در تابستان امسال برای سومین بار روی مسیر جنوب غربی تلاش کند. همراه او توماس پتریکک خواهد بود. آنها سعی خواهند کرد رویای مارک هولیچک – زدنیک هروبی را برای ایجاد یک مسیر جدید به سبک سبکبار تحقق دهند.
مارک از اواخر دهه نود مسیرهای چالش برانگیزی را در قراقروم و هیمالیا صعود کرده با این حال تلاش برای صعود از جبهه جنوب غربی گاشربروم یک از طریق مسیر جدید در سال ۲۰۰۹ اولین اکسپدیشن او با زدنیک هروبی بوده و همچنین اولین تلاش او بر روی یک قله هشت هزارمتری محسوب می شود. هر دو آنها در ارتفاع ۷۵۰۰ متری بودند که زدنیک دچار درد ناشی از زخم معده می شود و مارک به او کمک می کند که به پایین برگردد با این حال این حادثه پایان اکسپدیشن آنها نبود. چند روز بعد مارک یک صعود سولو و سریع از طریق مسیر نرمال گاشربروم یک انجام می دهد ، در آن زمان تمامی تیم ها کوهستان را ترک کرده بودند.

اکسپدیشن سال ۲۰۱۳ جدی تر بود، زدنیک سقوطی مرگبار می کند. مارک در باره این برنامه نوشته: ” همه چیز در ابتدا به خوبی پیش می رفت، ما از طریق مسیر نرمال با صعود سریع تا کمپ ۳ در ارتفاع ۷۰۰۰ متر خود را آماده کرده بودیم، در آنجا چادر خود را قرار دادیم و فرودی برنامه ریزی شده انجام دادیم، سپس تا یخچال زیر جبهه جنوب غربی نقل مکان کردیم. پیش بینی شرایط جوی در پنج روز بعدی به اندازه کافی خوب بود بنابراین صعود خود را شروع کردیم. چاله های شیب دار در آن سال خالی از برف بودند اما پوشش یخ برای پیشروی مناسب بود. ما به برج یخی در ارتفاع ۶۸۰۰ متر رسیدیم و درست زیر آن بیواک کردیم. روز بعد در نقطه حمایت زدینک دچار یک اشتباه سرنوشت ساز شد، بدون دلیلی واضح یا گفتن کلمه ای شروع به سر خوردن از یک شیب یخی کرد و موفق نشد از سقوط خود به میزان یک کیلومتر جلوگیری کند.” در سال ۲۰۱۳ دو کوه نورد دیگر به نام های مارک نووتنی و توماس پتریک نیز عضو اکسپدیشن گاشربروم چک ها بودند با این حال این دو قصد نداشتند در گشایش مسیر شرکت داشته باشند، در عوض هر دو به ترتیب گاشربروم یک و دو را از طریق مسیر نرمال در ۲۸ جولای و نهم آگوست با موفقیت صعود کردند.
ماجراجوی حرفه ای توماس پتریکک همنورد مارک در تلاش برای مسیر جدید دراین فصل خواهد بود. توماس در مصاحبه اخیر خود گفته تمامی تمرکز آنها بر روی جبهه جنوب غربی خواهد بود زیرا قبلا آن را از طریق مسیر نرمال صعود کرده اند. آنها در اوایل ماه جولای به پاکستان سفر خواهند کرد. جبهه جنوب غربی گاشربروم یک تاکنون دوبار از دو مسیر متفاوت صعود شده، جرزی کوکوشکا و وویچیک کورنیکا اولین صعود از این جبهه را در سال ۱۹۸۳ تحقق دادند و روس ها، والری بابانوف و ویکتور آفاناسیف مسیری جدید در سال ۲۰۰۸ ایجاد کردند(چند هفته قبل از آن این او مسیر جدیدی بر روی برودپیک ایجاد کرده بودند).

 

گردآورنده و تنظیم : ساقی محمودی

۳ دیدگاه to “هفته‌نامه دیواری باشگاه کوه‌نوردی و سنگ‌نوردی اسپیلت(سال سوم-شماره‌۱۳۴-تاریخ۹۴،۳،۱۷)”

  1. علیرضا کاظمی می گوید:

    خانم محمودی همواره ازشما متشکرم برای اطلاعاتی که توی هفته نامه باشگاه میگذارید. همینطور باقدرت ادامه دهید من مطمئن هستم روزی هفته نامه شما جایزه بهترین هفته نامه مجازی ایران را خواهد برد. مطمئن باشید. واقعاً خسته نباشید.

  2. غلامرضا خلیل ابادی می گوید:

    درود بر شما سرکار خانم محمودی

  3. بهاران اصلانی می گوید:

    درود بر شما، ساقی عزیز
    امروز سر صبر هفته نامه ی شما رو مطالعه کردم، خیلی عالی بود خصوصاً خاطرات در مورد غار پراو
    من تصمیم گرفتم یک ماه به قانون یک ربع ها در روز اهمیت بدم، یکی از یک ربع ای های من سر زدن به سایت باشگاه است.
    سپاس بی کران
    بهاران

دیدگاه خود را بیان کنید