هفته‌نامه دیواری باشگاه کوه‌نوردی و سنگ‌نوردی اسپیلت (سال چهارم -شماره ۱۵۴-تاریخ ۹۴،۸،۳)

ارسال شده توسط در 25 اکتبر 2015 ۶ دیدگاه | دسته بندی شده در آخرین اخبار, اخبار, گالری, هفته نامه دیواری باشگاه اسپیلت

هفته‌نامه دیواری باشگاه کوه‌نوردی و سنگ‌نوردی اسپیلت
سال چهارم           شماره ۱۵۴              تاریخ ۹۴،۸،۳

چند روزی که در این مرحله مهلت داری 
خوش بیاسای زمانی که زمان این همه نیست «حافظ»

fall-mountain-desktop-backgrounds-wallpaper-2

 

تیتــر خبــرها :
♦نشست هفتگی باشگاه ۹۴،۷،۲۸ 
♦اجرای برنامه‌های هفتگی باشگاه :پیمایش کویر و صعود قله
♦برگزاری اجلاس فدراسیون جهانی کوه‌نوردی – سئول(کره جنوبی)
♦«ایران» میزبان «اجلاس جهانی و آسیایی کوه‌نوردی» در سال ٢٠١٧
♦برگزاری سومین جلسه دوره ای بخش حفاظت از یخچال‌های کوهستانی(طبیعی)

♦پخش گزارش صعود دیوید لاما از شبکه خبر
♦مسیر قرن بیست و یکم
♦تکرار مسیر گنکو توسط زنان روسی

 

 

نشست هفتگی باشگاه ۹۴،۷،۲۸ :
بیست و ششمین نشست هفتگی باشگاه برگزار شد .
این نشست اختصاص به آشنایی با پاورپوینت در گزارش برنامه نویسی داشت که توسط حمید جهانبخش ارائه گردید.

 

اجرای برنامه‌های هفتگی باشگاه ؛پیمایش کویر و صعود قله:
طبق تقویم فصل پاییز و با توجه به تعطیلات آخر هفته ، باشگاه دو برنامه اجرا کرد.

 برنامه دو روزه پیمایش ۴۰ کیلومتری کویر دق سرخ (زواره-اردستان)که با حضور ۱۸ نفر اجرا شد.

و صعود یک روزه قله پهنه حصار که به سرپرستی حسین صادق‌زاده و با حضور ۱۲ نفر اجرا شد.

DSC06428

 قله پهنه حصار

 

برگزاری اجلاس فدراسیون جهانی کوه‌نوردی – سئول(کره جنوبی):

1513-main-1570951416

سایت فدراسیون کوه‌نوردی و صعودهای ورزشی ؛ اجلاس فدراسیون جهانی کوه‌نوردی از تاریخ ٢٠ نوامبر در شهر سئول پایتخت کره جنوبی آغاز گردید و تا ٢۵ نوامبر ادامه خواهد یافت. دو روز نخست اجلاس به بیان گزارش کمیسیون‌های فدراسیون جهانی پرداخته شد و روز سوم حاضران از موزه کوه‌نوردی کشور کره بازدید به عمل آوردند.
مجمع سالیانه اتحادیه جهانی کوه‌نوردی نیز از صبح روز جمعه ٢٣ اکتبر (۱ آبان )در شهر سئول کشور کره جنوبی با حضور نمایندگان ٢٠ کشور جهان آغاز گردید. آغاز مجمع همراه بود با رای‌گیری در مورد برخی تغییرات اساسنامه که به تصویب مجمع رسید. گزارش مالی سال ٢٠١۴ و ٢٠١۵، اعلام اسامی اعضای بدهکار در پرداخت حق عضویت، بودجه بندی برای سال ٢٠١۶ نیز از دیگر مسائل مطرح شده درصبح روز مجمع به شمار می آمد . 

سپس معرفی اتحادیه جهانی راهنمایان کوهستان توسط رئیس این اتحادیه و معرفی فدراسیون جهانی اسکای رانینگ که هر دو با رای مجمع صاحب کارگروه در اتحادیه جهانی کوه‌نوردی شدند صورت گرفت.

1512-main-711369176

بدین ترتیب اسکای رانینگ با شعار “سریع و سبک” از این پس به عنوان یک کارگروه اتحادیه جهانی کوه‌نوردی فعالیت خواهد نمود. لازم به ذکر است قالب فدراسیون جهانی اسکای رانینگ همچنان به صورت مستقل فعالیت خواهد داشت و رئیس آن به عنوان رئیس کمیته اسکای رانینگ فدراسیون جهانی کوه‌نوردی از پشتیبانی این فدراسیون بهره‌مند خواهد شد.
این مجمع بعد از ظهر با گزارش کمیسیونها ادامه یافت. کمیسیون اکسس و اکسپدیشن، کمیسیون پزشکی، کمیسیون کوه‌نوردی، کمیسیون استاندارد و کمیسیون جوانان فعالیتهای سال ٢٠١۵ و برنامه های سال ٢٠١۶ را بیان نمودند. همچنین کمیسیون جوانان ضمن تشریح گزارش فعالیت های خود به شرح دو برنامه کمپ جوانان اتحادیه جهانی بر روی دماوند در مرداد ماه و جلسه کمیسیون جوانان در تهران شهریورماه ۹۴ پرداخت که مورد توجه حضار قرار گرفت.بنا بر گزارش ارائه شده کمپ جوانان این اتحادیه در شهریور سال ٩۵ نیز در ایران کوه سبلان اجرا خواهد گردید. در ادامه؛ بخش مسابقات و گزارش تحقیقی شرکت پتزل در مورد حوادث کوهستان ارائه گردید. این مجمع با برگزاری انتخابات میزبان مجمع سال ٢٠١۶ و ٢٠١٧ ادامه خواهد یافت.

 

 

«ایران» میزبان «اجلاس جهانی و آسیایی کوه‌نوردی» در سال ٢٠١٧:

1514-main-2053407867

به نقل از فدراسیون کوه‌نوردی و صعودهای ورزشی ؛در جریان برگزاری اجلاس فدراسیون جهانی کوه‌نوردی؛ تمامی اعضای حاضر، ایران را به عنوان میزبان این اجلاس و مجمع عمومی این اتحادیه در سال ٢٠١٧ برگزیدند. به گزارش روابط بین الملل فدراسیون کوه‌نوردی و صعودهای ورزشی؛ همزمان با برگزاری مجمع اتحادیه جهانی کوه‌نوردی در سئول کره جنوبی که با حضور «زارعی»رئیس و دو نماینده از فدراسیون کشورمان همراه بود، باتوجه به نامزدی کشورمان جهت میزبانی اجلاس سال ٢٠١٧ ؛ تمامی اعضای حاضر، ایران را به عنوان میزبان مجمع عمومی این اتحادیه در سال ٢٠١٧ برگزیدند. لازم به ذکر است؛ اجلاس سال ٢٠١۶ این اتحادیه نیز کشور در ایتالیا خواهد بود. گفتنی است؛ کشورمان در ماه فوریه ٢٠١۶ نیز میزبان مجمع عمومی فدراسیون جهانی سنگ‌نوردی خواهد بود .
ایران میزبان اجلاس اتحادیه کوه‌نوردی آسیا در سال ۲۰۱۷
اجلاس اتحادیه کوه‌نوردی آسیا نیز در سال ۲۰۱۷ با میزبانی جمهوری اسلامی ایران برگزار خواهد شد. این تصمیم در جریان برگزاری اجلاس این اتحادیه گرفته شد. این نشست با حضور اعضای آسیایی، ۴٧ شرکت کننده از ١٨ کشور، در محل نمایندگی سازمان یونسکوی کره با ادای احترام به جان‌باختگان زلزله نپال آغاز به کار کرد. سپس رئیس فدراسیون جهانی کوه‌نوردی «فریتز وریلنت» ضمن خوش آمد به حاضران و تقدیر از میزبان، اجلاس را افتتاح نمود.
همچنین رئیس کره‌ای اتحادیه کوه‌نوردی آسیا با قدردانی از میهمانان برای حضورشان و تقدیر از حمایت‌های اتحادیه جهانی کوه‌نوردی از این نهاد، اتحادیه آسیا را خانواده ای بدور از اهداف سیاسی و تنها در نقش علاقمندان محیط کوهستان دانست.
در این نشست ایران به عنوان نائب رئیس آسیا ضمن ارائه گزارش فعالیت‌های فدراسیون کشورمان، پیشنهاد فعال‌تر کردن سایت اتحادیه کوه‌نوردی آسیا، توجه بیشتر کشورهای آسیایی به محیط زیست کوهستان ایجاد ساختار کمیسیون‌ها اتحادیه آسیا را نیز ارائه نمود.
این اجلاس با تعیین حق عضویت سالانه اعضا، حضور اعضای جدید و گزارش فعالیت‌های سال ٢٠١۵ اعضا و برنامه های سال ٢٠١۶ ادامه یافت.

 

برگزاری سومین جلسه دوره ای بخش حفاظت از یخچال‌های کوهستانی(طبیعی):

1517-main-2034318464

سایت فدراسیون کوه‌نوردی و صعودهای ورزشی ؛ سومین جلسه دوره‌ای بخش حفاظت از یخچال‌های کوهستانی(طبیعی) برگزار گردید.در این جلسه ابتدا گزارشی از فعالیت های انجام شده توسط ابوالفضل زمانی در زمینه‌های : اطلاع رسانی و فضای مجازی، فراخوان و عضوگیری بخش، تدوین برنامه‌های عملیاتی، اهداف و چشم انداز بخش، امکان سنجی نمایشگاه، بررسی کلیات تصاویر دریافتی برای نمایشگاه عکس،تعاملات انجام شده با متخصصین و نهادهای ذیربط، چاپ مقالات مرتبط، توزیع پوسترهای نمایشگاه، نهادینه سازی شعار و مفهوم “یخچال‌های کوهستانی؛سدهای بی دیوار” در میان کوه‌نوردان و … ارایه گردید .
به طور کلی طبق بررسی های انجام شده آگاهی و حساسیت جامعه کوه‌نوردی در زمینه صیانت از یخچال‌های کوهستانی بالا رفته است.
در ادامه اعضای حاضر اهداف و فعالیت های قابل انجام آتی را بررسی و زمان‌بندی نمودند: آموزش اعضای بخش، بررسی کمیت و کیفیت تصاویر نمایشگاه عکس، تهیه بروشورهای اطلاع رسانی، تعیین “روز حفاظت از یخچال‌های کوهستانی”، تدوین جزوه عکاسی از طبیعت و یخچال‌ها، نحوه پایش یخچال‌های کوهستانی، تدوین کتاب نفیس میراث یخچال‌های طبیعی کشور، ایجاد نمایشگاه مجازی بین المللی، ساخت کلیپ کوتاه، آموزش و هماهنگی اعضای بخش حفاظت از یخچال‌های کوهستانی، داوری و انتخاب تصاویر دریافتی جهت نمایشگاه عکس، تهیه برچسب های اطلاع رسانی، تعامل با اتحادیه جهانی محیط زیست در زمینه یخچال‌های کوهستانی ایران و ….
آعضای بخش حاضر در جلسه:ابوالفضل زمانی(مسئول بخش)-ابوالفضل نصر-ابوالفضل عرب-شهلا سلمانی-آرش جعفریان-سارا کیاشمشکی-محمدرضا عبدی

 

پخش گزارش صعود دیوید لاما از شبکه خبر:

dl1

کوه‌نامه ؛ در پی صعود یک آبشار ۱۰۰ متری توسط دیوید لاما در لبنان گزارشی از این سنگ‌نورد در شبکه خبر منعکس شد.دیوید لاما این صعود را با کمک و راهنمایی یک سنگ‌نورد محلی لبنانی انجام داده است.این مکان زیبایی‌های وصف ناپذیری دارد و با سه طاق طبیعی، دیواره‌هایی آهکی به رنگ آبی و نارنجی و با آبشاری ۱۰۰ متری که در گودالی تیره و عمیق فرو می ریزد. این آبشار در منطقه‌ای سرسبز در ۷۵ کیلومتری شمال بیروت قرار دارد.
برای مشاهده و یا دانلود ویدئو کلیک کنید.

 

مسیر قرن بیست و یکم:

13_1408611893

کوه‌نامه ؛ ” امسال روس ها بیست و پنجمین سالگرد اولین صعود به جبهه جنوبی لوتسه را گرامی داشتند. جبهه ای که یک سال قبل از آن در سال ۱۹۸۹ جرزی کوکوشکا کوه‌نورد قدرتمند لهستانی و دومین عضو باشگاه هشت هزارمتری‌ها هنگام تلاش برای گشایش مسیر، در ارتفاع ۸۳۵۰ متر به دلیل استفاده از طناب کهنه درون یک شکاف سقوط کرد و جان سپرد. اکسپدیشن روس ها علیرغم نداشتن تلفات، پایانی غم انگیز داشت، رسیدن به قله به هر قیمتی!

g_kopeika_0

 از تیم پرتعداد کشور اتحاد جماهیر شوروی سابق فقط دو نفر برفراز قله ایستاد که یکی از آنها، کاراتائف، علیرغم زنده ماندن، تراژدی این صعود شد! با وجود صرف‌نظر از بخش های غیر ضروری، داستانی است طولانی اما جذاب به قلم گنادی کوپیکا فیلم‌بردار تیم که تقدیم حضور علاقمندان می شود:”
۲۵ سال پیش در ۱۶ اکتبر سال ۱۹۹۰ سرگی برشف و ولادیمیر کاراتائف از جبهه جنوبی برفراز قله اصلی لوتسه ایستادند و تلاش فوق العاده ۱۸ عضو تیم ملی اتحاد جماهیر شوروی را که سلامت و انرژی خود را روی این مسیر از دست داده بودند ، به سرانجام رساندند.

12112157_1066458703398208_3958064328447090756_n

رینهولد مسنر که چند بار روی جبهه جنوبی لوتسه تلاش کرده نام آن را ” مسیر قرن بیست ویکم” گذاشته. سومین اکسپدیشن تیم ملی شوروی شامل بهترین کوه‌نوردان این کشور و حاصل انتخابی سخت گیرانه برای صعود از دشوارترین مسیر جبهه جنوبی، مسیر مستقیم این قله بود. نقطه کلیدی مسیر، شیب دیواره قله در ارتفاع ۸۰۰۰ متر بود. به لطف کار هماهنگ گروهی و کوه‌نوردانی بسیار خبره این اکسپدیشن به موفقیت دست یافت. اما قیمت این موفقیت چه بود؟ قطع انگشتان سرمازده، ذات الریه، بیماری حاد کلیه و کبد، هموروئید که البته لیست کاملی از آنچه که برسر تیم آمد نمی باشد…
این اکسپدیشن در پاییز ۱۹۹۰ تحقق یافت و من به عضویت تیم درآمدم. ارزش ویژه حضور من این بود که این بار فیلم بردار بودم ، در مرکز فیلم و ویدیو ناحیه خارکف کار می کردم و برای شبکه های جدید برنامه و گزارش تهیه می کردم. اکسپدیشن به دلیل کمبود بودجه فاقد نیروی حرفه ای فیلم بردار بود و من باید این خلاء را پر می کردم. هجده کوه نورد به ۴ گروه تقسیم شدند که به نوبت روی مسیر تلاش کردند. ۱۴۰ متر طناب روی مسیر نصب شد و هشت کمپ برقرار کردید . کوه‌نوردان با تجربه بلافاصله متوجه شدند که با توجه به پیچیدگی مسیر، همه ما قادر به صعود به قله نیستیم. به طور متوسط گروه ۳ تا ۵ روز تلاش می کرد و سپس ۲ تا ۳ روز در کمپ اصلی به استراحت می پرداخت و دوباره تلاش از سر گرفته می شد. من به عنوان فیلمبردار به این دلیل که باید از تمامی گروه‌ها فیلمبرداری می کردم روز استراحت نداشتم، از یک گروه به گروهی دیگر منتقل می شدم و دوباره همین کار را از سر می گرفتم. از لحاظ جسمی کار سختی بود اما من در شرایط خوبی قرار داشتم. با تعویض ۳ تا ۴ گروه من در گروه بسیار قوی میخائیل ترکیویچ، الکساندر پگورلف و ولادیمیر خیتریکف قرار گرفتم. در این زمان برنامه تیم به دلیل رسیدن به دیواره در ارتفاع ۸۰۰۰ متر متوقف شده بود. در صورت عبور از این دیواره و برقراری کمپ در ابتدای یال منتهی به قله(۸۱۰۰ متر) می توانستیم امیدوار به حمله به قله باشیم. صعود از برج سنگی در ارتفاع ۷۵۰۰ تا ۸۰۰۰ متر بخش چالش برانگیز برنامه بود. تقریبا یک سنگ یخ زده عمودی بود که به طور مداوم دچار ریزش بهمن می شد. اعضای تیم اغلب برای چند لحظه با پوششی از برف از دید پنهان می شدند. ابتدا از ترس به دیواره می چسبیدیم تا از هجوم بهمن در امان باشیم اما بعد به آن عادت کردیم و ریزش رودخانه وار برف حتی موجب لذت بردن ما شده بود. در بخش بالای صخره به یک گودال ۳۰ متری رسیدیم که در آنجا در اثر ریزش دانه های یخ با قطر ۲ تا ۳ سانتیمتر روی کلاه های ایمنی، صدایی شبیه زدن طبل بلند شده بود. شکل این دانه ها نامشخص بود و ریزش آنها مداوم بود. پوگوریلف سرطناب بود اما گرفتار نقاب سنگی شد بنابراین صخره نورد معروف میشا تورکیویچ تلاش خود را شروع کرد. با برقراری کارگاه مصنوعی و پله رکاب او موفق شد در عرض ۴۰ دقیقه از کلاهک آویخته ۵ متری عبور کند. کراکس مسیر پشت سر گذاشته شد و حالا راه به سمت قله باز شده بود. من از تمامی این ماجرا فیلمبرداری کردم.

12074814_1066458966731515_1627262435081369988_n

دوربین من کوچک نبود(پاناسونیک M8″) با وزن ۶/۳ کیلوگرم به علاوه ۳ باطری یدکی ۳ کیلویی که به طور مداوم زیر لباس من قرار داشتند تا با حرارت بدنم آنها را گرم نگه دارم. برای نگهداشتن دوربین در ارتفاع و سرما، محافظی برای آن دوخته بودم. تهیه فیلم در آن مسیر با چنین باری و یک صعود واقعی کار ساده ای نیست. در دمای منفی ۲۰ درجه سانتیگراد و طوفان برف و باد نیاز به تلاشی مضاعف برای نگهداشتن آن وجود داشت، اتصال باطری و فیلمبرداری از بخش های صعود سپس تمامی لوازم را جمع کردن و بدنبال همنوردان رهسپار شدن. گاهی بدون حمایت از شیب بالا می رفتم تا از تلاش سخت سرطناب فیلمبرداری کنم… به هر حال در طول فیلمبرداری از میخائیل تورکیویج که منطقه کلیدی را در ارتفاع ۸۰۰۰ متر صعود می کرد، دوربین نوی من شکست. بعدا در کاتماندو مشخص شد محفظه خرد شده لنز تحمل سرما و فشار هوای پایین را نداشته است.
با برقراری کمپ در ارتفاع ۸۱۰۰ متر قادر به حمله به قله بودیم. فقط نیاز به صعود از ۴۱۶ متر داشتیم. آنچه که در ۳ روز بعدی اتفاق افتاد وحشتناک ترین کابوس حرفه کوه نوردی من بود… برای رسیدن به قله و برگشت به کمپ ۶ هنگام روز، ما تصمیم گرفتیم که از بردن برخی لوازم صرفنظر کنیم (چادرها، کیسه خواب، اجاق، …) وعده های غذایی بدون اجاق و در نتیجه بدون آب گرم بی مورد نبود زیرا در واقع ما تصمیم نداشتیم در آن ارتفاع غذا بخوریم. در کوله پشتی ها فقط تجهیزات، طناب، قلاب و دو کپسول اکسیژن برای “پایان بزرگ” حمل کردیم. ۶ صبح حرکت کردیم و بلافاصله با سطحی نامتعارف مواجه شدیم. مسیر قله در امتداد یالی بسیار تند قرار داشت که شامل دیواره های سنگی طولانی بود و برفراز آنها نقاب های برفی بزرگی قرار داشت. پوشش برف گاهی آنقدر ضخیم بود که روی شیب دیواره مجبور به شکافتن آن با تبر یخ بودیم و با سنگ تماسی نداشتیم. برای عبور از چنین دیواره برفی و نقاب هایی باید تونل و حفره های عمودی حفر می کردیم و درون برف عمیق سینه خیز عبور می کردیم. این کار یک روز کامل طول کشید. دریافتیم که پیشروی بسیار کند است اما خیال برگشتن نداشتیم. برگشت به این معنی بود که تلاش بعدی ما در یک صف طولانی چهار گروهه انجام خواهد شد، علاوه بر آن به احتمال زیاد ما قادر به انتظار نبودیم!! بنابراین به حفاری خود مثل یک بولداگ بدون توقف ادامه دادیم. ساعت ۱۷ به ارتفاع ۸۲۵۰ متر رسیدیم. بعد از یک ساعت پیمایش، هوا تاریک شد. جا برای بیواک بود اما چادر نداشتیم. تصمیم گرفتیم تمامی شب به صعود ادامه دهیم. مسیر برای شب بسیار پیچیده و دشوار بود، هوا هم فوق العاده سرد بود و پیشروی ما کند بود. ساعت ۲۳ شد وما فقط ۵۰ متر عمودی را پشت سر گذاشته بودیم. تصمیم گرفتیم جایی را برای گذراندن شب پیدا کنیم. شروع به کندن یک غار برفی برای گذراندن شب کردیم. ساعت ۲ صبح فقط به اندازه ۲ متر عمق کنده شده بود، هر چهار نفر در حال خستگی بزور در آن جا گرفتیم. پاهای ما در پوتین ها راحت نبود و بدن های ما به طرزی عجیب در هم تنیده شده بود زیرا نمی توانستیم کفش های خود را در آوریم اما شانه های گرم دوستانمان بسیار دلپذیرتر از باد منفی ۳۰ درجه در بیرون بود. در آنجا متوجه شدیم که تمامی روز چیزی نخورده ایم. دو آبنبات در جیب ژاکتم داشتم. آنها را چهار قسمت کردم، شام ما همین بود و سعی کردیم که بخوابیم…
خیلی سرد بود، حتی کاپشن هم نداشتم، یک نفر از گروه قبلی آن را به طور تصادفی به کمپ ۵ برده بود. پشت من تمامی شب به دیوار یخی غار می چسبید ومن دائما در حال جدا کردن آن بودم. جان سالم بدر بردن من از آن وضعیت به دلیل اسپانسر ایتالیایی ” ساماس” بود که ژاکت های خوبی از جنس گرتکس به ما داده بود با این حال قادر به خوابیدن نبودیم تمامی مدت باید دست ها و پاها را تکان می دادیم تا یخ نزنیم. گاهی در دقایقی ازخاموشی کابوس به سراغ من می آمد. عاقبت خورشید طلوع کرد و شادی را به ارمغان آورد. ما بیدار شدیم و حرکت کردیم. روزی دیگر روی نقاب برفی معلق و حفر تونل آغاز شده بود. راه نمی رفتیم. غوطه ور بودیم و شنا کردن به سمت بالا خیلی سخت است !
در بخش دیگری از یال در ارتفاع ۸۳۵۰ متر تصمیم به رفتن به سمت راست در امتداد یک دیواره سنگی شیب دار گرفتیم. به طور غیر منتظره ای دیواره را مجهز دیدیم، میخ و مقداری طناب از آن آویخته شده بود و فهمیدیم که محلی است که تراژدی سال گذشته در آن اتفاق افتاده. تا این ارتفاع جبهه جنوبی لوتسه فقط یک نفر می توانست صعود کند و آن کوه نورد معروف لهستانی جرزی کوکوشکا برنده مدال المپیک سال ۱۹۸۸ برای غلبه بر تمامی قله های هشت هزارمتری است که در این مکان دچار لغزندگی و سقوط به درون شکاف می شود. در ابتدای این مسیر یک لوح یادبود در پاسداشت او نصب کرده بودند. آثار این تراژدی هیجان ما را برای ” رسیدن به قله به هر قیمتی” برانگیخت. روز به سرعت سپری شد و تا ساعت ۱۷ ما بیشتر از ۱۰۰ متر عمودی صعود نکرده بودیم. تصمیم به تلاشی سخت داشتیم. برای حرکت سریع تر از ماسک اکسیژن استفاده کردیم و سیلندرها را به خود آویزان کردیم. جریان بالای اکسیژن غیرممکن بود زیرا حداکثر این روال نیم ساعت بیشتر دوام نداشت اما جریان آهسته نیز کمکی به ما نمی کرد. بعد از ۲۰ دقیقه من سهوا ماسک اکسیژن را از صورت برداشتم تا به همنورد خود با فریاد بگویم که حمایت آماده است. ماسک به سرعت به ریش من چسبید و یخ زد و آنقدر محکم چسبیده بود که فردای آن روز در چادر موفق به جدا کردن آن شدم. این تنها زمانی بود که من در ارتفاع اکسیژن مصرف می کردم. هنگام غروب قله را روئیت کردیم اما از آنجا حداقل نصف روز وقت صرف می شد که به آن برسیم. دومین شب سرد در ارتفاع ۸۴۰۰ متر فرا رسید. خیلی خطرناک بود بعلاوه واضح بود که دستیابی به آن در چنین بخش خطرناک و دشواری در شب خودکشی است. دو روز میگذشت و آب و غذا و چادری در این ارتفاع در کار نبود. یک سفر بی انتها. بسیار ناامید کننده بود و نیروها رو به افول گذاشته بود. میخائیل تورکویچ با بی سیم به کمپ اصلی اطلاع داد که برمی گردیم و از گروهی که در کمپ ۶ بودند درخواست کرد که با چادر به سمت ما حرکت کنند. ما قرار گذاشتیم که تمامی شب حرکت کنیم.
یک کابوس بود. پاهای ما فرمان نمی بردند. انرژی ما کاملا تخلیه شده بود. می خواستیم که سریع به درون چادر برویم و حمایت را نادیده گرفته بودیم. در تاریکی نصب میخ درون دیوار بسیار مشکل است و ما قلاب های خود را گم کرده بودیم… در شیب تند بعدی یال، میشا با تمامی قدرت تبریخ را درون برف کوبید و طناب را به آن متصل کرد و فرود آمد و خیلی زود گفت نفر بعدی می تواند برود! ولودیا نفر بعدی بود و خیلی سریع من شروع به فرود کردم. ساشا پوگورلف پای خود را روی دسته تبر یخ گذاشت تا زیربار وزن کوه نورد از درون برف خارج نشود. به لبه شیب برفی رسیدم و به دقت درون تاریکی را نگریستم لازم بود به سمت راست یال تراورس کنم در غیر این صورت به درون پرتگاه پرواز می کردم. با لغزشی کوچک درون تاریکی سقوط کردم و به نظر می رسید لحظه ای ابدیت پدیدار شد، دوباره به جایی آویزان شدم و بار دوم سقوط کردم و دریافتم که هنوز روی طناب آویزان هستم . از حرکت کردن وحشت داشتم نفسم به شمارش افتاده بود به آرامی سرم را بلند کردم و شبح پوگورلف را بالای سرم در آسمان پرستاره دیدم که به طرز معجزه آسایی در آن بالا از سقوط من جلوگیری کرده بود. من به دقت به سمت بالا خزیدم و بعد همه چیز روبراه بود.
ساعت ۳ صبح به چادر دوستانمان رسیدیم. مابقی شب ۸ نفر در یک چادر کوچک به هم فشرده نشستیم اما چادر ما بسیار گرم و نرم بود، علیرغم اینکه گرد برف بواسطه شدت باد به دیواره های نایلونی چادر کوبیده می شد، ما همگی گرم بودیم. عاقبت بعد از سه روز یک فنجان کوچک چای نوشیدم. خوشمزه ترین چایی بود که تا به حال نوشیده بودم!
گروه شروع به حرکت به سمت کمپ اصلی نمود در کمپ اصلی و بعد از معاینات پزشک تیم، قرار شد پوگورلف و خیتریکف بلافاصله با هلیکوپتر به سمت مسکو پرواز کنند. دستهای یخ زده ولودی ورم کرده بودند و به طور کامل با تاول پوشیده شده بود. ما مجبور شدیم حلقه ازدواج او را با قیچی ببریم. با اینکه اولین بند انگشت دست و پای من بی حس شده بود، لکه های سیاهی در آنها دیده می شد و به شدت احساس بیهودگی می کردم اما نمی خواستم که از تیم کناره گیری کنم. در کمال ناباوری آناتولی نپومنیاشچی، هم تیمی پژوهشگر ما در عرض ۳ روز حس انگشتانم را به کمک دستگاه تنظیم ضربان قلب به من بازگرداند. لکه های سیاه نیز در خارکف توسط آندری استپانف با استفاده از محفظه اکسیژن فشار بالا(هایپرباریک) مداوا شد.

12106989_1066458873398191_4468595145934189461_n

در عرض دو هفته دو گروه تا ارتفاع بالای ۸۱۰۰ متررفته بودیم و به پردازش مسیر پرداخته بودیم، در نتیجه مسیر تا ارتفاع ۸۴۰۰ متر گشایش یافته بود و کمپ ۷ نیز برقرار شده بود. یک غار برفی. طناب در مناطق خطرناک یال نصب شده بود اما هیچکس به مدت زیاد در این ارتفاع دوام نیاورد. نتیجه این بود که تقریبا تمامی کوه نوردان از رده خارج شده بودند. ویکتور پاستخ به طرز معجزه آسایی از ذات الریه نجات یافت، مابقی دچار سرمازدگی دست و پا شده بودند، برخی نیز دچار بیماری های جدی در اندام های داخلی… تقریبا تمامی کسانی که به ارتفاع بالای ۸۰۰۰ متر صعود کرده بودند قادر به ادامه برنامه نبودند فقط سرگی برشف و ولادیمیر کاراتائف داوطلب ادامه صعود بودند.
من و تورکیویچ در کمپ اصلی کاملا بهبود یافتیم و به هم هوایی عالی وانرژی کافی دست یافته بودیم. از همه مهمتر تمایل زیادی داشتیم که تلاش دوباره ای برای صعود به قله داشته باشیم. مخصوصا اینکه برشف و کاراتائف به حمایت احتیاج داشتند زیرا هیچیک از ما در بخش بالای مسیر نمانده بود. هنگام شب در کمپ اصلی در چادر آشپزخانه سرپرست تیم، الکساندر شوچنکو جلسه ای برگزار کرد. بهتر بود که دو نفر به بالا نمی رفتند بلکه یک گروه برای حمل اکسیژن، تجهیزات و غذا اعزام می شدند. سئوال اصلی این بود ” چه کسی می خواست به بالا برود؟” اگر در ابتدای برنامه تعداد زیادی این تمایل را داشتند حالا سکوت مرگ برقرار بود. به غیر از من و میشا هیچکس داوطلب نشد و نمی توانست به بالا برود. سرمازدگی، ذات الریه، گلودرد، اختلال در کلیه و کبد، هموروئید … که البته همگی آن چیزی نبود که مانع از رفتن کوه نوردان قوی به بالا بعد از چندین روی تلاش سخت در ارتفاع شده بود. عاقبت به سختی پیوتر کازاچوک را متقاعد ساختیم که به ما کمک کند، اما او هشدار داد که بالاتر از کمپ ۵ پیشروی نخواهد کرد.
شب دومی که من و تورکیویچ تا کمپ ۶ در ارتفاع ۸۱۰۰ متر صعود کرده بودیم در سلامت و شرایط عالی بودیم. همه چیز را برای شروع زودهنگام فردا آماده کردیم و خوابیدیم. در طی روز به طور منظم با بی سیم با کمپ اصلی در ارتباط بودیم. می دانستیم که برشف و کاراتائف در این روز عازم حمله به قله هستند اما باطری بی سیم آنها تمام شده بود وارتباطی با آنها برقرار نبود. امیدوار بودیم که روز بعد وضعیت آنها با صعود ما روشن شود. ما بی سیم را به صورت مداوم در حالت دریافت پیام تنظیم کرده بودیم . صبح زود صدای خس خس نامفهومی شنیدیم، در گفتگویی کوتاه مشخص شد که سرگی برشف و ولادیمیرکاراتائف هنگام شب به قله صعود کرده اند و در حال فرود هستند. ولودیا احساس ضعف دارد و از سرمازدگی شدید رنج می برد نیاز به کمک دارد. بدون کلمه ای من و میشا متوجه ماجرا شدیم و شروع به بسته بندی مجدد کوله های خود که قبلا برای خروج آماده شده بود، کردیم. به احتمال ۹۰٪ ما نمی توانستیم به قله برسیم، باید به همنوردان خود که نیاز به اکسیژن بیشتر، اجاق، سوخت، غذا، کمک های اولیه و … داشتند، کمک می کردیم. احساسات ضد و نقیض بر ما چیره شد. شادی تحقق اکسپدیشن از یک سو و ناامیدی از تلاش مضاعفی که باید برای کمک به دیگران بدون صعود به قله انجام می شد از سویی دیگر. در هیمالیا بارها اخلاق و موفقیت در تقابل با یکدیگر قرار می گیرند. این چیزها ویژگی های صعودهای هیمالیا هستند. موفقیت کلی حاصل کار تمامی اعضای گروه است اما قهرمانان کسانی هستند که خود را در زمان و مکان مناسب بیابند. در هر صورت اینها موفقیت برشف و کاراتائف را کمرنگ نمی کرد. آنها غیرممکن را ممکن ساخته بودند! به قیمت از دست دادن سلامت خود، آنها پیروزی را با خود به ارمغان می آوردند …

58260

من و میشا به راحتی بر بخش آشنای مسیر که ۱۳ ساعت را در آن سپری کرده بودیم غلبه کردیم. مکانی به یاد ماندنی که در ارتفاع ۸۳۰۰ متر یک غار کوچک برفی حفر کرده بودیم. طناب های ثابت را در بالا در امتداد بخش سنگی مشاهده کردیم. بعد از چند دقیقه سرگی برشف را دیدیم که از صخره ها پایین می آمد، ۶۰ متر بالاتر از ما بود. سرگی فریاد زد که حالش خوب است بنابراین منتظر ماندیم. او به ما رسید و گفت که کاراتائف سرمازده شده و حال خوبی ندارد. همانموقع ولودیا ظاهر شد که خیلی کند حرکت می کرد. ساعت ۱۷ کاراتائف به ما رسید. به هر دو اکسیژن دادیم، تنفس گاز به آنها حیاتی دوباره داد. سرگی به سرعت بهتر شد و می توانست خودش به فرود تا کمپ اصلی ادامه دهد. این شرایط برای ولودیا دشوارتر بود. او در تمامی مدت ۴ روز فرود اکسیژن مصرف کرد و نمی توانست به تنهایی تلاش کند زیرا انگشتانش حسی نداشتند. نگران کننده این بود که آن روز ما به اندازه کافی فرصت نداشتیم که تا کمپ در ارتفاع ۸۱۰۰ متر که چادر آنجا بود حرکت کنیم و شب سرد دیگری را در ارتفاع ۸۳۰۰ متر بسر بردیم. با این حال این بار اجاق نفتی، غذا، چای و اکسیژن داشتیم اما هوا بدتر شد، باد بر شعله اجاق می وزید. حتی سردتر از شب قبلی در همین ارتفاع بود و ما سعی کردیم ورودی غار را با سنگ مسدود کنیم. نتوانستیم بخوابیم. دندان های ما تمامی شب به هم می خورد و در انتظار اولین اشعه خورشید بودیم.
روز بعد کاراتائف کندتر حرکت می کرد و باید به تنهایی می رفت زیرا طناب ثابتی روی بخش دشوار یال وجود نداشت. طی روز ۲۰۰ متر عمودی و ۴۰۰ متر ارتفاع را فرود آمدیم و به چادر در ارتفاع ۸۱۰۰ متر رسیدیم. شدیدا خسته بودیم اما خوشحال از دستیابی به شرایط راحت بعد از نوشیدن چای به خواب رفتیم…
تنها صبح بود که متوجه وخامت اوضاع شدیم! صحنه آن صبح برای همیشه در ذهن من حک شده است. اشعه درخشان خورشید از درون پارچه نارنجی چادر به درون تابید و در بخار چای شکسته شد. میشا نشسته بود.ماهی تابه را روی پریموس گرفته بود و صبحانه آماده می کرد. در کنار او ولودیا به دقت انگشتان متورم خود را بررسی می کرد. سیاهی به بند سوم انگشتان او رسیده بود، میشا همدردی خود را با گفتن ناراحت نباش دوست من همه چیز درست می شود، بیان کرد.
این زندگی ما است، ما کوه نوردان نمی توانیم از آن بگریزیم. واضح بود که نجات آن انگشتان دست و پا غیرممکن است جای شکی وجود نداشت که ولودیا هر چه سریع تر باید به بیمارستان منتقل شود و باید توان فیزیکی و شکیبایی برای رسیدن به کمپ اصلی را می داشت. اگر نتواند به فرود ادامه دهد و همانجا باقی بماند روی چنین سطح دشواری حمل او غیر ممکن است… من از فداکاری و شجاعت کاراتائف شگفت زده بودم که قادر بود تمامی امکانات بی حد و حصر بدن آدامی را برای مقاومت هنگام فرود بسیج کند. زیر کمپ ما در ارتفاع ۸۱۰۰ متر، ۱۴۰ متر طناب ثابت نصب شده بود که در هر ایستگاه با چهار یا پنج نقطه حمایت شده بود به نحوی که باید ۶۰۰ بار ابزار فرود و حمایت برای عبور از آن باز و بسته می شد، انگشتان او خم نمی شد بنابراین فقط با دستکش های خیلی ضخیم می توانست به طناب متصل شود، فقط همین!! فرود به این شکل بود من طناب را به ابزار فرود او متصل می کردم سپس او شخصا یا به کمک من ۵ یا ۱۰ متر به سمت ایستگاه بعدی فرود می آمد و دوباره به او کمک می کردم که از بخشی از طناب جدا شده و به بخش دیگری متصل شود. این کار ۳ روز طول کشید! سرگی هم دچار سرمازدگی شده بود اما قادر بود به تنهایی در جلوی ما حرکت کند. میشا پشت سر ما بود کمپ ها را جمع آوری می کرد. چادر را جمع می کرد، تجهیزات مختلف را در آن می پیچید و به پایین پرت می کرد و ما در پایین آنها را جمع می کردیم.

12108168_1066885796688832_2392063511189940828_n

اکسپدیشن پایان یافت . تسلی من در پایان برنامه مدال یادبودی بود از حکاکی پرچم سرخ کار که میخائیل گورباچف در کتاب اهدایی ضمیمه، آن را امضاء کرده بود. شگفت انگیر بود که کاراتائف علیرغم درد وحشتناک تا آخرین لحظه برای زندگی خود مبارزه کرد! اما زمانی‌که به پایان مسیر رسیدیم و او صدمتر پایین تر گروه نجات را دید که به سمت ما حرکت می کردند نشست و گفت: ” تمام شد، دیگر بیشتر از این نمی توانم! ما او را روی دست تا کمپ اصلی حمل کردیم، روز بعد با هلیکوپتر به کاتماندو و سپس مسکو انتقال یافت .

 

تکرار مسیر گنکو توسط زنان روسی:

194199-670 (1)

وبلاگ کوه‌نوردی و صعودهای ورزشی گل‌کوه ؛

یک تیم از زنان روسی مسیر گنکو، ۹۵۰ متر، درجه ۶A روسی را در جبهه غربی قله الکساندر بلوک به ارتفاع ۵۲۳۹ متر در منطقه آق سو در پامیر آلای قرقیزستان، تکرار کردند.این تیم کوچک شامل مارینا پوپوا، جولیا بوریسوا، الکساندر منتوسکایا و اولسیا بابوشکینا همگی از کراسنویارسک سیبری، مسیری را در جبهه غربی قله الکساندر بلوک  تکرار کردند که نخستین بار توسط ولادیمیر گنکو، جرجی کالیتا و پاول ولاسکو در سال ۲۰۱۰ گشایش یافته بود.برنامه آنها سه روز و نیم طول کشید، شب های سرد را در پرتلج بسر بردند، شرایط جوی دشواربود و همگی منجر به یک تجربه بزرگ دیواره نوردی برای این زنان شد. این قله در تنگه لیلاک در محدوده ترکستان پامیر آلای قرقیزستان قرار دارد. هیچ راه آسانی به قله وجود ندارد، ساده ترین مسیر طبق سیستم درجه بندی روسیه ۵B تخمین زده شده که همیشه برای فرود مورد استفاده قرار می گرفته. مقیاس درجه بندی روسیه اخیرا در محدوده ۱A تا ۶B اعلام شده = ۱A-1B ، ۲A-2B ، … و فاکتورهایی مانند دشواری فنی، ارتفاع، طول و… در این درجه بندی ها مد نظر قرار گرفته است.

194213-670

در ژانویه سال ۲۰۱۰ کونگو، کالیتا و ولاسکو مسیر دشواری روی جبهه غربی ایجاد کردند که خطی را شبیه به مسیر والیف دنبال می کرد که توسط ریزش سنگ تخریب شده بود. علیرغم مجاورت با آن، مسیر گنکو فقط در ۵ طول از ۱۵ طول با مسیر اصلی والیف مشترک است. تکرار گنکو برای نخستین بار هدف اصلی تیم زنان بود و دلایل آن واضح بود، مسیر یک خط اسکای هوک از طریق رخ صیقلی نبود بلکه یک خط منطقی را با یک سری ویژگی های طبیعی در پی می گرفت. در طی صعود آنها باران، برف و شکسته شدن اجاق را تجربه کردند که تاثیری در روند صعود آنها نداشت. مارینا پوپوا گفته: ” ما یک تجربه بزرگ دیواره نوردی را کسب کردیم که هیجان زیادی داشت، هیچ یک از ما تا به حال چیزی شبیه به این دیواره صعود نکرده بود. از لحاظ ریزش سنگ، مسیر خطرناک نبود زیرا جهت ریزش کمی به سمت راست متمایل بود بویژه هنگام طلوع آفتاب. خود مسیر کاملا ایمن بود در شب زیر کلاهک پرتلج نصب کردیم. ویژگی اصلی مسیر طول های اریب آن بود اما ما برای آن آماده بودم و علیرغم وجود چالش نیازی به اسکای هوک و بولت وجود نداشت”همزمان با این صعود دوستان آنها دنیس پروکوفیف، ولادیمیر سیسوئف و رومن ابیلویف مسیر سال ۲۰۰۷ کوربکف تا جبهه شمالی قله الکساندر بلوک را با موفقیت تکرار کردند. بارش برف و سرما پیشروی را کند کرده بود و در حالیکه برای صعود به ۴ روز وقت نیاز داشتند یک روز کامل برای عبور از ۵ طول زیر بارش شدید برف وقت صرف شد.

 

گرمترین نقطه کره زمین : آتشفشان «دالول»:

---.14_l

کوه‌نوشت ؛ آتشفشان شگفت انگیز «دالول» در کشور آفریقایی اتیوپی که بعنوان گرمترین نقطه کره زمین شناخته می‌شود، در ماه‌های اخیر به جاذبه جدید گردشگری این کشور و قاره آفریقا تبدیل شده است.
این آتشفشان همچنین در منطقه ای واقع شده که پوشیده از تالاب‌های نمک و چشمه های آب گرم است که بدلیل وجود مواد معدنی که مانع رشد هر جانداری نیز می شوند، صحنه های زیبایی را بوجود آورده اند.
اتیوپی که بیشتر گردش‌گرانش از کشورهای انگلیس، ژاپن، هلند، اسپانیا و ایتالیا هستند، در سال‌های اخیر یکی از موفق‌ترین کشورهای جهان در جذب گردشگر بوده که کارشناسان علت اصلی این امر را ثبات سیاسی بالا در این کشور می دانند که ریسک سرمایه گذاری خارجی در اتیوپی را به حداقل رسانده است.
سازمان جهانی جهانگردی در آخرین گزارش خود از شرایط صنعت گردشگری جهانی از میزبانی آفریقا از بیش از ۶۵ میلیون گردشگر در سال ۲۰۱۳ خبر داد، این در حالیست که این قاره در سال ۱۹۹۰ تنها میزبان هفت میلیون گردشگر بود.
البته در سال ۲۰۱۴ نیز بیماری مرگبار «ابولا» صنعت گردشگری قاره سیاه را تا سر حد نابودی پیش برده و بیشتر کشورهای غرب آفریقا بویژه گینه، لیبریا و سیرالئون و آفریقای جنوبی و کنیا در جنوب این قاره بیشترین صدمات را از این شیوع ابولا دیده اند که در این میان صدماتی که این بیماری مرگبار به صنعت گردشگری دو کشور کنیا و آفریقای جنوبی وارد کرده است بسیار شدید بوده است.

 

گردآورنده و تنظیم : ساقی محمودی

۶ دیدگاه to “هفته‌نامه دیواری باشگاه کوه‌نوردی و سنگ‌نوردی اسپیلت (سال چهارم -شماره ۱۵۴-تاریخ ۹۴،۸،۳)”

  1. مهدی قمری می گوید:

    خانم محمودی
    بابت مطلب مسیرقرن بیست ویکم بسیار ممنونم .زیبا بود

  2. غلامرضا خلیل ابادی می گوید:

    خیلی خیلی تشکر باور کنید این خودش یک کتاب .

  3. طوطی می گوید:

    با تشکر فراوان از سرکار خانم محمودی

  4. علیرضا کاظمی می گوید:

    درود و سپاس خدمت خانم محمودی عزیز.داستان صعود به قله لوتسه ازمسیر مستقیم جنوبی آن یا همان مسیر قرن بیست ویکم خیلی زیبا بود.فکرکنم باید یواش یواش بروید در کار نوشتن کتابهایی درباره صعود های کوهنوردی ایران و جهان. همواره سرافراز و پیروز و پرتلاش باشید به امید پروردگاریکتا.

  5. پگاه شاهرخی می گوید:

    هر آنچه از آن بالا معلوم بود توده درهم و برهمی از برف ، سنگ ، کثافت و یخ بود زیر همه آنها ممکن بود یک شکاف قرار داشته باشد اما هیچ امکان دیگری در برابرم قرار نداشت اول کوله پشتی را پرتاب کردم و سپس صندلی فرودم را پوشیدم و به آرامی تا آخر طناب فرود رفتم لحظه حساس فیلم های حادثه ایی ارزان قیمت فرا رسید گذاشتم از طناب رها شوم در حالیکه با کلنگم به دیواره فشار می دادم داشتم سقوط می کردم کرامپون هایم با یخ تماس پیدا کرد خوشبختانه شکاف پنهانی در کار نبود محکم بود بروی کلنگم بلند شدم و دیدم دست و پایم سرجایشان هستند به آرامی خورده ریزهایم را جمع کردم و در کوله پشتی ام ریختم دیگر نمیخواستم چنین پرشی را امتحان کنم اما بعد از چند ثانیه پاداشم را گرفتم چمنزار انگار من به درون بهشت پریده بودم به روی چمن نشستم و چشمانم را در خلسه فرو بستم.
    دنیای عمودی من
    عبور از یخچال ماشربروم
    جرزی کوکوچکا

  6. علیرضا کاظمی می گوید:

    درود برشماپگاه خانم.سپاس ازمتن کوتاه ولی جذابتون.

دیدگاه خود را بیان کنید