هر هفته یک برنامه: این بار گزارش صعود قلل سیاهبند و دارآباد ـ ۱۳۹۲،۹،۱
هر ساله چنانچه در ماههای آبان و آذر برف ببارد، حال و هوای برنامههای کوهنوردی از پاییزی به زمستانی تبدیل میشود. مانند برنامهای که روز جمعه اول آذر ماه ۱۳۹۲ اجرا کردیم که البته از قبل پیشبینیهای لازم را انجام داده بودیم. ولی حجم برف و هوای ابری و بارش آن روز، بیش از حدتصور ما بود ….
قلل سیاهبند و دارآباد، هر دو بر روی خطالرأس شرقی کوه توچال واقع هستند.
این خطالرأس از قله توچال شروع شده، بعد از عبور از قلل پیازچال، سیاهبند و دارآباد، به گردنه قوچک در جاده لشکرک (شمالشرقی تهران) رسیده و پایان مییابد.
بین دو قله سیاهبند و دارآباد، مسیر صخرهای و کاملاً سنگی است که در بعضی قسمتها هر دو طرف مسیر را پرتگاههای مهیبی فراگرفته است.
عبور از این خطالرأس در زمانی که برف تازه برآن باریده باشد، کوهنوردی بسیار دشوار و کاملاً فنی را طلب میکند.
روز جمعه ۶ نفر از اعضای باشگاه کوهنوردی اسپیلت، به سرپرستی رضا خلیلآبادی، کوهنورد جوان و فنی این باشگاه، موفق شدند بین ساعات ۱۳:۰۰ تا ۱۷:۰۰ در عرض ۴ ساعت از این خطالرأس صخرهای و فنی عبور کرده، ناهار دیرهنگام خود را در جانپناه قله دارآباد صرف کنند و بعد از استراحتی کوتاه، در ساعت ۲۰:۰۰ خود را به پارک دارآباد رسانده و بدینترتیب این برنامه مشکل را که از دهکده اوشان شروع شده بود، در یک روز زمستانگونه به پایان برده و صعودی به یادماندنی دیگری را در جدول برنامههای این باشگاه به ثبت رسانند.
و اما شرح کامل این برنامه:
به اتفاق ۲۳ نفر از اعضا و مهمانان برنامه، صعود خود را از روستای اوشان در ساعت ۸:۰۰ صبح ۱۳۹۲،۹،۱آغاز کردیم.
یال شرقی قله سیاهبند به طول تقریبی ۶ کیلومتر به شکلی مستقل و منفرد به روستای اوشان در ۲۰ کیلومتری شمالشرقی تهران میرسد.
در ۱۴ بهمن ماه ۱۳۹۰ صعودی را بر روی این یال داشتیم که متأسفانه به دلیل حجم برف زیاد، موفقیتآمیز نبود. این بار تصمیم داشتیم در فصل پاییز این صعود را انجام دهیم. ولی با تغییرات جوی و بارشهای اخیر، برف زیادی مسیر را پوشانده بود. از همان ابتدای یال، برفکوبی را شروع کردیم.
ارتفاع مبدا صعود ما ۱۸۰۰ متر از سطح دریا با GPS اندازهگیری شد. حدود ۱۵۰۰ متر (ارتفاع) صعود پیشرو داشتیم.
این یال در ابتدا با شیبی زیاد همراه است، ولی در ارتفاعات بالاتر کاهش یافته، دوباره در بعضی قسمتها افزایش مییابد. ضلع شمالی این یال در بعضی نقاط با دیوارهها و پرتگاههای کوچکی توأم است، باید دقت کرد چند قسمت این مسیر صخرهای است که به علت بارش برف لغزنده شده، احتیاط بیشتری را طلب مینماید.
وضعیت هوا نسبتاً سرد و ابری بود ولی خوشبختانه بارش زیادی نداشت.
بعد از صرف صبحانه در میانه راه و ادامه مسیر تا ارتفاع حدود ۲۵۰۰ متری، تیم را به دو دسته تقسیم کردیم.
تیم پیشرو به تعداد ۶ نفر به سرپرستی رضا خلیلآبادی و با حضور غلامرضا خلیلآبادی، بابک فتحیان، حسین صادقزاده، محسن سلیمی و مهران دهخدایی جهت برفکوبی سریع مسیر انتخاب شده، با سرعت بیشتری جهت صعود قله سیاهبند حرکت کردند.
آنها موفق شدند در ساعت ۱۳:۰۰ قله سیاهبند را صعود کنند. در آنجا با ارتباط بیسیم با سرپرست برنامه و چک کردن تمام موارد مانند وضعیت جسمی افراد، وضعیت جوی (که کمی بهتر شده بود)، وضعیت لوازم و همچنین ارزیابی چگونگی سختی مسیر و … برای صعود قله دارآباد به طرف تیغههای سیاهبند حرکت کردند.
همان طور که در بالا ذکر شد، آنها موفق شدند در عرض ۴ ساعت این مسیر دشوار را صعود کرده و به سلامت به پناهگاه دارآباد برسند.
و اما باقی نفرات تیم تا ساعت ۱۴:۰۰ به قله سیاهبند صعود کرده، بعد از عکاسی و استراحت، از همان مسیر صعود شده به طرف اوشان بازگشتیم. (ارتفاع قله سیاهبند ۳۳۲۰ متر با GPS اندازهگیری شد.)
حوالی ساعت ۱۸:۰۰ بعد از برقراری آخرین تماس با تیم دارآباد و اطمینان از سلامتی و موفقیت آنان، در تاریکی زودهنگام آن روز به مینیبوس باشگاه رسیده و به طرف تهران بازگشتیم.
گرچه این برنامه در اولین روز آذر ماه اجرا شد، اما چیزی از برنامه یک روزه زمستانی کم نداشت و این شاید آغازی بود برای رویارویی ما کوهنوردان با برنامههایی که در زمستان پیشرو داریم. عواملی چون روزهای کوتاه به همراه برف و سرما و دشواری مسیرهای صعود که از مشخصات این فصل زیبا و دشوار در ورزش کوهنوردی است.
اعضای شرکتکننده به ترتیب حروف الفبا (۲۳ نفر):
خانم میری
آقایان: احمدی، اشتریان، الستی، حمیدی (سرپرست برنامه)، ر. خلیلآبادی (مسئول تیم پیشرو)، غ.ر. خلیلآبادی، دهخدایی، رضوی، سلیمی، صادقزاده (عکاس)، طریقی (عکاس و GPS)، غلامی، فتحیان، احمدرضا محققی (عضو جدید)، محمودی، مطالبی و منصوری
مهمانان برنامه:
خانم حوریه جمالی و آقایان امیرعباس بهبهانی، مهرداد حسین، اسماعیل حیدری و علیرضا شاهکرمی
گزارش سایت از: ذ. حمیدی
1392،۹،۲
ابتدای مسیر – روستای اوشان
برفراز قله سیاهبند – ارتفاع ۳۳۲۰ متر
قله دارآباد – ساعت ۶ شب
نوامبر 24th, 2013 at 7:53 ب.ظ
سلام وخدا قوت فراوان به همگی دوستان و یاران اسپیلت.روز جمعه به معنای واقعی لذت کار گروهی را لمس کردم….میخواستم از زحمات آقایان غلامرضا خلیل آبادی و رضا خلیل آبادی که در پیمایش این خط الراس فنی زیبا و به یاد ماندنی به همه ما کمک کردند تشکر کنم…..
نوامبر 24th, 2013 at 10:12 ب.ظ
سلاااااااااااااااام وخدا قوت به همه دوستان عزیز
برنامه ای بسیااااااااااااار عالی،فنی و به یاد ماندنی
تشکر و سپاس فراوان از آقای رضا خلیل آبادی عزیز که با سرپرستی خوب و عالی ایشان تونستیم این خط الرأس فنی رو صعود کنیم
نوامبر 24th, 2013 at 11:34 ب.ظ
با درود بر همگی … بسیار برنامه جذاب و لذت بخشی برای من بود … از برف و مناظر زیبای کل مسیر صعود و فرود لذت بردم و لذت و باز هم لذت … در این اولین روز آذرماه کاملا احساس زمستان داشتم و تجربه فوق العاده ای از یک برنامه زمستانی کسب کردم. ابر و باد و مه و خورشید و فلک هم در کار آمدند تا درس بگیریم و لذت ببریم و شاکر باشیم …ای صاحب کرامت / شکرانه سلامت … ضمنا به همنوردانم در تیم ۱ هم خسته نباشید و تبریک فراوان میگویم که هم زحمت برف کوبی مسیر را کشیدند و هم ادامه مسیر فنی را تا دارآباد پیمودند و باعث دلگرمی و شادی بیشتر کل تیم اسپیلت شدند … آقای حمیدی هم مثل همیشه مدیریت و برنامه ریزی عالی داشتند . آقایان محمودی و غلامی هم کلی زحمت کشیدند . سپاسگزارم .
نوامبر 25th, 2013 at 10:46 ق.ظ
یاد من باشد فردا دم صبح
جور دیگر باشم
بد نگویم به هوا، آب ، زمین
مهربان باشم، با مردم شهر
و فراموش کنم، هر چه گذشت
خانه ی دل، بتکانم ازغم
و به دستمالی از جنس گذشت ،
بزدایم دیگر،تار کدورت، از دل
مشت را باز کنم، تا که دستی گردد
و به لبخندی خوش
دست در دست زمان بگذارم
یاد من باشد فردا دم صبح
به نسیم از سر صدق، سلامی بدهم
و به انگشت نخی خواهم بست
تا فراموش، نگردد فردا
زندگی شیرین است، زندگی باید کرد
گرچه دیر است ولی
کاسه ای آب به پشت سر لبخند بریزم ،شاید
به سلامت ز سفر برگردد
بذر امید بکارم، در دل
لحظه را در یابم
من به بازار محبت بروم فردا صبح
مهربانی خودم، عرضه کنم
یک بغل عشق از آنجا بخرم
یاد من باشد فردا حتما
به سلامی، دل همسایه ی خود شاد کنم
بگذرم از سر تقصیر رفیق ، بنشینم دم در
چشم بر کوچه بدوزم با شوق
تا که شاید برسد همسفری ، ببرد این دل مارا با خود
و بدانم دیگر قهر هم چیز بدیست
یاد من باشد فردا حتما
باور این را بکنم، که دگر فرصت نیست
و بدانم که اگر دیر کنم ،مهلتی نیست مرا
و بدانم که شبی خواهم رفت
و شبی هست، که نیست، پس از آن فردایی
یاد من باشد
باز اگر فردا، غفلت کردم
آخرین لحظه ی از فردا شب ،
من به خود باز بگویم
این را
مهربان باشم با مردم شهر
و فراموش کنم هر چه گذشت……ـ
فریدون مشیری