«مرثیه‌ای برای یک کوه‌نورد» ـ به یاد لیلا اسفندیاری

ارسال شده توسط در 21 جولای 2015 ۴ دیدگاه | دسته بندی شده در آخرین اخبار, اخبار, گالری, مقالات و نوشته ها

یادداشتی را که مطالعه می کنید به قلم مسئول باشگاه اسپیلت در تاریخ ۱۳۹۰،۵،۲ (دقیقا ۳ روز پس از درگذشت نابهنگام لیلا اسفندیاری ) در همین سایت منتشر شد که متأسفانه بعد از یک‌سال به دلایل مشکلات فنی از صفحه اصلی پاک شد.
حال به مناسبت چهارمین سال فوت این بانوی کوه‌نورد ، عیناً همان متن منتشر می‌گردد که امیدواریم مورد توجه شما همنوردان گرامی قرار گیرد.

leila-esfandyary

«مرثیه‌ای برای یک کوه‌نورد» – به یاد لیلا اسفندیاری 

و این بار نیز تنها رفت، بدون به دوش کشیدن مسئولیت کس دیگری

قاطع و بدون حاشیه برنامه‌اش را اجرا کرد، خودش بود و خودش

چقدر به این استقلال اهمیت می‌داد

می‌خواست چه چیزی را به دیگران ثابت کند که آنها قادر به درکش نبودند؟

شاید اینکه یک زن تا چه اندازه می‌تواند حصارها و نبایدها و باورهای غلط و رایج اجتماعی و ورزشی را بشکند و با صدای بلند فریاد بزند: «توانایی‌های یک انسان در درجه اول به قدرت اراده او معطوف است و بس».

او ثابت کرد نوع جنسیت، فرهنگ، ثروت، قدرت فیزیکی و رانت‌های مختلف باید در درجات پایین‌تری ارزش‌گذاری شوند.

درست است که بدشانسی آورد و پایش لغزید، ولی این بدشانسی برای هر کوه‌نورد فعالی ممکن است پیش بیاید. این قانون نانوشته ورزش ماست.

مگر برای اورازها، رابوکی‌ها، خادم‌ها، اعتمادفرها، خلیلی‌ها و خیلی‌های دیگر پیش نیامد؟

به گمان من او با آن کارنامه درخشان ده‌ساله‌اش برای همیشه اسطوره و طلایه‌دار بانوان کوه‌نورد کشور باقی خواهد ماند، چرا که در این مدت به سه ضلع این ورزش (شخصی، باشگاهی و اجتماعی) به درستی پرداخت زیرا علاوه بر آن که هر سال مهارت‌ها و تجربه‌های فردی خود را افزایش می‌داد، نسبت به باشگاه مطبوعش « باشگاه دماوند » نیز فعال و متعصب بود و ضمناً در تمام محافل کوه‌نوردی (جمعی) نیز حضور می‌یافت.

او تبدیل به نمادی شده بود برای اعتراض!
اعتراض به بی‌عدالتی و جهل و نابرابری ورزشی و با تمام بضاعت خود، با اعتماد به نفس درخشان و طبع بلندش همواره از هدف‌هایی می‌گفت که خیلی‌ها با وجود داشتن امکانات فراوان مالی و غیرمالی از فکر کردن نسبت به آنها عاجزند.
روزی در باشگاه ما گفت: «باید همه ما (باشگاه‌ها و گروه‌های کوه‌نوردی)، دور هم جمع شویم و با هم مجموعه‌ای بزرگ را تشکیل دهیم و متحد برای کوه‌نوردیمان تلاش کنیم.
این سخن او همواره ورد زبان تمام بزرگان حوزه فرهنگ و سیاست، اقتصاد و ورزش و اجتماع بوده است، چرا که درد بشر امروز تنها با اتحاد و همبستگی می‌تواند قدری التیام یابد و درمان شود. همه می‌دانیم هرجا که اختلاف و چند دستگی هست، نتیجه‌اش چه خواهد بود.

چه نیکوست که خانواده‌اش می‌خواهند به آرزویش جامه عمل بپوشانند و پیکر عزیزشان را همچون یادش، برای همیشه در دل کوه‌های یخ‌زده هیمالیا زنده و جاودان نگه دارند…

و ما زمینیان و باقی‌مانده از این قافله باید برایش دعا کنیم و سنگ‌نوشته‌ای در گوشه‌ای از این شهر به‌پا کرده و خاطره این بانوی کوه‌نورد را برای همیشه زنده و جاوید نگه داریم.

باشگاه کوه‌نوردی اسپیلت درگذشت او را که در هنگام بازگشت از صعود قله گاشربروم ۲ رخ داد، صمیمانه تسلیت گفته، از خداوند منان برای روح بی‌قرارش آرامش ابدی آرزو می‌نماید.

 

                          ذبیح‌اله حمیدی
مؤسس و مسئول باشگاه کوه‌نوردی و سنگ‌نوردی اسپیلت
                           ۲ مرداد ۱۳۹۰

 

پی‌نویس: زندگی‌نامه و فعالیت‌های لیلا اسفندیاری (۲۷ بهمن ۱۳۴۹ – ۱۳۹۰،۴،۳۱) را می‌توانید در دانشنامه آزاد ویکی پدیا (اینجا) مطالعه فرمائید.

۴ دیدگاه to “«مرثیه‌ای برای یک کوه‌نورد» ـ به یاد لیلا اسفندیاری”

  1. حمید جهانبخش می گوید:

    یادش گرامی. ممنون از قلم شیوا و متین استاد حمیدی

  2. علی اصغر ملکی می گوید:

    دستهایم را در باغچه می کارم
    سبز خواهم شد می دانم می دانم می دانم
    و پرستو ها در گودی انگشتان جوهریم
    تخم خواهند گذاشت
    فروغ فرخزاد

  3. اسماعیلی می گوید:

    بزرگ بود
    و از اهالی امروز بود
    و با تمام افق های باز نسبت داشت
    ولحن آب و زمین را چه خوب می فهمید
    صداش
    به شکل حزن پریشان واقعیت بود
    و پلک هاش
    مسیر نبض عناصر را
    به ما نشان داد
    و دست هاش
    هوای صاف سخاوت را ورق زد
    و مهربانی را
    به سمت ما کوچاند
    …………
    …………
    گویی فروغ جای خود را به “لیلا ” داده است و سهراب مرثیه ای برای “لیلا” سروده است.
    مرثیه زیبای جناب حمیدی در ارتباط با جاودانگی ” لیلا” درارتفاعات هیمالیا ارزشمند و زیبا بود.

  4. میرحامد غنی زاده می گوید:

    لیلای بی لیلی

    وقتی برای اولین بار خبر مرگ لیلا اسفندیاری روشنیدم آشفتگی تمام وجودم رو در بر گرفت

    عشق او برای ثابت کردن خودش خیلی برام عجیب بود ولی او تونست

    ثابت کرد و گفت : زن ایرانی میتواند

    روحش قرین رحمت الهی

    غنی زاده از اورمیه

دیدگاه خود را بیان کنید