هر هفته یک برنامه: این بار گزارش صعود قله بُزابُن ـ ۲۲ تا ۱۳۹۲،۸،۲۴
قله بُزابُن (یا بزاکوه = به معنای جایگاه بزهای وحشی) در قلب منطقه تاریخی اَشکِوَرات قرار گرفته است.
این قله ۳۵۰۰ متری در خط الرأس البرز غربی است که از شرق به قلل مشهور سیالان و خشچال و از غرب به قله سماموس متصل است.
«بزابن» قلهای است صخرهای و منفرد که شکل ظاهری آن نماد یک قله سرکش و مغرور را به نمایش میگذارد.
به خاطر کم صعود شدن این قله، گزارش زیادی در دست نیست، لذا سعی خواهم کرد گزارشی کامل را در این مجال در اختیار همنوردان قرار دهم.
نام منطقه تاریخی اشکورات را باید در ریشه نام اشکانیان جستجو کرد. در اشکورات بیش از ۴۰۰ روستای کوچک و بزرگ قرار گرفته که تمامی این چهارصد روستا و اهالی آن در دو منطقه کلاچای (رحیمآباد) و رامسر (جنت رودبار) سکنا گزیدهاند و کوه بزابن این دو منطقه را که به لحاظ فرهنگی و قومی یکسان میباشند، از هم جدا کرده است.
راه ارتباطی این دو منطقه، گردنهای است که در پی این گزارش به آن اشاره خواهد شد.
منطقه وسیع و کوهستانی اشکورات مانند مثلثی است که یک ضلع آن به گیلان و اضلاع دیگرش به مازندران و الموت تکیه دارند.
اشکورات مردمی مهربان، مهماندوست، بافرهنگ و با اصالتی دارد که در میان آنان افراد تحصیلکرده فراوانی را میتوان یافت. زبان (لهجه)، آداب و رسوم و فرهنگ بومی این منطقه با مناطق اطراف خود تفاوت دارد. لذا از این حیث میتوان آن را منطقهای خاص در میان مناطق شمالی کشور برشمرد.
فعالیت بیشتر اهالی این منطقه علاوه بر دامداری، کشاورزی «کوهستانی» است و عمدهترین محصول آن، کشت و برداشت «فندق» میباشد که بخش زیادی از تولید فندق کشور را دربرگرفته است.
قلههای مشهور این منطقه که دور تا دور اشکورات را احاطه کردهاند، عبارتند از: سرخهکوه، خولتابارها، زیورچال، سیاهچور، بزابن، لاکرو، پیلهتابار، شاهسفیدکوه، شیطانکوه، سماموس و هفتخوانی که در این میان قله بزابن مشهورترین و مهمترین آنان در قلب منطقه اشکورات است.
بزابن را میتوان از چهار مسیر اصلی صعود کرد:
۱- روستای جورده (مسیر صعود ما)
۲- روستای چاکل (همان منطقه)
۳- جنت رودبار (رامسر)
۴- تُمُل (مسیر رازمیان ـ الموت)
اکثر قلههای این منطقه با وجود ارتفاع بین ۳۰۰۰ تا ۳۵۰۰ متر، کمتر صعود شدهاند و خوشبختانه به همان پاکیزگی و طراوتی است که پیمودن آن آرزوی تمام کسانی است که مسئولانه و عاشقانه به ورزش کوهنوردی میپردازند.
امیدواریم همنوردان گرامی هنگام سفر به این منطقه سعی نمایند با رعایت کامل مسائل زیستمحیطی در امر نگهداری از محیط زیبای کوهستان اشکورات همکاری لازم را به عمل آورند.
و اما شرح صعود ما:
صبح روز چهارشنبه ۲۲ آبان ماه ۱۳۹۲ با مینیبوس باشگاه به اتفاق ۱۲ نفر از تهران به طرف رشت سفر کردیم.
خوشبختانه جاده خلوت و خبری از ترافیک نبود. در رشت، بعد از سوارکردن همنورد و عضو باشگاه اسپیلت، باقر یوسفی، که خود از اهالی این منطقه میباشد، به طرف کلاچای حرکت کردیم.
(در این برنامه ایشان به عنوان راهنما و میزبان ما در روستای جورده بودند.)
از کلاچای وارد جاده رحیمآباد (اشکورات) شدیم. مقصد ما روستای جورده (منزل آقای یوسفی) در ارتفاع ۲۰۰۰ متری بود.
با توجه به ارتفاع صفر کلاچای، ما باید این تفاوت سطح را در جادهای به طول ۷۵ کیلومتر میپیمودیم. ۵۵ کیلومتر این جاده آسفالت و ۲۰ کیلومتر بعدی خاکی، پرشیب و کاملاً کوهستانی بود.
رودخانه پرآب «پیلارود» در امتداد همین جاده از ارتفاعات کوههای اشکورات سرازیر شده، به دریاچه خزر میپیوندد.
ساعت ۸:۰۰ شب بعد از دوازده ساعت نشستن در صندلیهای مینیبوس، به روستای جورده رسیدیم. روستایی پاک و کمجمعیت که در زمستان فقط خانوادههای یوسفی در آنجا سکنا دارند.
نام روستاهایی که از آنها گذشتیم و به جورده رسیدیم به شرح زیر میباشند:
رحیمآباد، گرمآبدشت، بارگاهدشت، اورکُم و جیرده
(لازم به ذکر است در روستای اورکم جاده دو قسمت شده، یک قسمت به طرف گردنه سپارده الموت و قسمت دیگر به جورده ختم میشود. ضمناً اورکم پایان جاده آسفالت میباشد.)
بعد از صرف شام در منزل «آقای رحیم یوسفی» و مهماننوازی گرم خانواده گرامیشان، استراحت کرده، ساعت ۴:۰۰ صبح روز پنجشنبه بیدار شدیم.
با پیشبینی هواشناسی، انتظار هوای مناسبی را در آن روز نداشتیم، ولی حدس بارش برف آن هم نسبتاً سنگین، دور از ذهنمان بود. گویا از ساعت ۳:۰۰ صبح بارش برف شروع شده بود.
با مشورت باقر یوسفی، قرار شد حرکتمان را یک ساعت به تعویق انداخته، ساعت ۶:۰۰ حرکت کنیم.
مسیر صعود قله بزابن از روستای جورده به شرح زیر میباشد:
این قله در جنوبشرقی این روستا قرار دارد و راه دسترسی به آن بسیار طولانی است. زیرا به دلیل وجود مسیری دشوار و غیرقابل عبور، ابتدا باید به طرف شمال حرکت کرد. سپس با تراورس و دورزدن و کوهپیمایی ۳ تا ۴ ساعته به گردنه بین جنترودبار و جورده صعود کرده و از آنجا از کنار خطالرأس اصلی به زیر قله بزابن رسید.
به علت بارش برف و مه، سرعت صعودمان کمی کند بود. ولی خوشبختانه به دلیل اشراف کامل باقر یوسفی به منطقه، مشکلی از نظر مسیریابی نداشتیم.
(شیبهایی ملایم و عبور از درههای کوچک که بیشتر آنها به شکل تراورس بود.)
بعد از ۴ ساعت به گردنه رسیدیم. در ساعت ده صبح از کنار خرابههای قهوهخانهای متروک و قدیمی بر روی گردنه مذکور که گویا در گذشته و در فصل تابستان محلی برای اطراق و استراحت اهالی و چارواداران بوده است، گذشتیم.
در ساعت ۱۱:۰۰ صبح با باز شدن نسبی هوا امکان صعود قله در وجودمان امیدبخش شد. به دلیل کم بود وقت، تصمیم گرفتیم تیم اول با سرعت بیشتری به طرف قله حرکت کند. این تیم تا ساعت یک بعدازظهر صعود را ادامه داد و به زیر شیب اصلی قله رسید.
متأسفانه به علت کمی وقت و نامناسب شدن دوباره وضعیت هوا، از همان نقطه که GPS ارتفاع ۳۰۰۰ متر را نشان میداد، تصمیم به بازگشت گرفتیم و صعود قله اصلی را به وقت دیگری موکول کردیم.
بعد از جمع شدن تمامی اعضای تیم و صرف ناهار، مسیر طولانی بازگشت را در پیش گرفتیم. مسیری که تا گردنه تقریباً سربالایی و با شیبی کم توأم بود. ساعت ۵:۰۰ عصر با نزدیک شدن تاریکی هوا استراحتی کرده، سپس با استفاده از نور (هدلامپ) چراغقوههای پیشانیمان و عبور از همان مسیری که صعود کرده بودیم، در ساعت ۸:۰۰ شب به جورده رسیدیم.
(چهارده ساعت تلاش در هوایی ابری و مهآلود که متأسفانه صعود قله را دربرنداشت.)
شب دوم را نیز در منزل آقای یوسفی به صبح رساندیم.
روز بعد با هوایی صاف و بدون ابر در منطقه مواجه شدیم و توانستیم رخ قله بزابن را از روستای جورده که بسیار پرابهت بود، نظارهگر باشیم.
بعد از عکاسی و خداحافظی از خانواده گرامی یوسفی، به طرف کلاچای حرکت کردیم.
جاده خیس و لغزنده بود، ولی اطراف آن را تا جایی که چشمانداز داشتیم، زیبایی و سبزی و رنگارنگی درختان جنگلی فراگرفته بود.
خط الرأسهای برف گرفته و قلههای آن، شکوه و زیبایی منطقه را دوچندان میکرد. دره وسیع اشکورات و روستاهای کوچک و بزرگ آن از فراز این جاده کاملاً نمایان بود و جلوه خاصی داشت.
با دور شدن از «جورده» و نزدیک شدن به شهر، گویا از اصالت و سادگی و همچنین خالص بودن طبیعت و زیبایی باشکوه آن دور میشدیم و به تمدن و شهرهای کوچک و بزرگ که متأسفانه کمتر اصالت و شکوه و زیبایی را در آن میبینیم، نزدیکتر. به ویژه شهری مانند تهران که این روزها هوای آن مانند ابری سمی و آلوده عمل کرده و هر روز قربانیهای «نهان و آشکار» میگیرد و کسی را هم یاری کاری نیست!….
موقع بازگشت در مینیبوس، یوسفی از خاطرات کودکی خود در جورده میگفت؛ که برای مدرسه رفتن باید چند کیلومتر را به تنهایی تا روستای پایین میرفت و بازمیگذشت. از کوهنوردی بالفطره خود که بارها و بارها تا سماموس و بزابن و تمام قلههای اطراف را از مسیرهای گوناگون صعود میکرده و از جریان مارگزیدگی خود و بستری شدن در بیمارستان و رهایی از مرگی حتمی، از وضعیت فرهنگی و خانواده و قوم خود که عاشقانه آن را میپرستید و دلبسته آنها بود. کسی که با وجود تحصیلات و امکانات شهری به هیچوجه اصالت خود را گم نکرده و در جواب سئوال ما که آیا روزی به «جورده» بازخواهی گشت؟ بدون تأملی جوابی مثبت و قاطعی داد.
این صعود گرچه با موفقیت کامل توأم نبود، ولی تقدیم میشود به باقر یوسفی و خانواده گرامی و صمیمی ایشان که ما را مانند آشنایان چندین ساله در منزل خود پذیرفتند و خاطرهای وصفناپذیر را برایمان رقم زدند؛
خاطره صعودی در مه و کولاک، در سرزمینی اصیل و پاک و در میان قومی با اصالت و مهربان.
اعضای شرکتکننده به ترتیب حروف الفبا (۱۴ نفر):
خانمها: اسدا…نژاد، جمشیدی، محمودی و میرزایی
آقایان: علی اشتریان (عضو جدید)، بلوچی (پزشک و عکاس)، حمیدی (سرپرست برنامه)، صادقزاده، غلامی، منفردزاده و یوسفی (راهنما و گزارشنویس)
مهمانان برنامه:
خانم مریم کرمدوست و آقایان ایوب یوسفی و محمدحسین صائمیان
پینوشت:
همنوردان گرامی میتوانند گزارش پیمایش خط الرأس سیالان ، خشچال، بزابن و سماموس را که در مرداد ماه ۱۳۹۰ توسط برادران یوسفی (باقر و ایوب) اجرا شده و در همین سایت منتشر شده است، اینجا ملاحظه نمایند.
گزارش سایت از: ذ. حمیدی
1392،۸،۲۶
حرکت از روستای جورده – ارتفاع ۲۰۰۰ متر
گردنه بین جنت رودبار و جورده – ارتفاع ۲۸۰۰ متر
پایان مسیر – ارتفاع ۳۰۰۰ متر
سمت راست ایوب یوسفی و سمت چپ باقر یوسفی – راهنمایان برنامه
همراه با خانواده گرامی یوسفی
نمای قله ۳۵۰۰ متری بُزابُن از روستای جورده
نوامبر 17th, 2013 at 5:04 ب.ظ
اون کوه و اون منطقه و اون خونه روستایی و لطف خانواده یوسفی اشکوری، طعمی داشت که تجربه نکرده بودم…
«برادرم!
با دیوانهای که تو هستی
از کوه که بالا میروی
شال کمرت را ببند
میترسم ناگهان
احساس کنی که پرندهای»
زندهیاد غلامرضا بروسان
نوامبر 17th, 2013 at 7:24 ب.ظ
خیلی لذت بردم . هم از گزارش کامل و با احساس و هم از عکسهای برنامه که گویای تجربه ای متفاوت و ماندگار بودند … درود به همگی
نوامبر 17th, 2013 at 11:35 ب.ظ
سلام به تمام همنوردان عزیز اسپیلت….تو این برنامه جای تک تکتون خالی بود.بارش برف-مه -کولاک….که هیچ کدوم از ما حتی فکر اون رو هم نمیکردیم تو این برنامه ما رو غافلگیر کرد.از آقای یوسفی و خانواده محترمشون هم که واقعا با مهمون نوازیشون برای ما سنگ تموم گذاشتن تشکر میکنم….هوای صاف وآفتابی روز بعد از صعود دل تموم تیم رو سوزوند که نتونستیم قله رو صعود کنیم…..
نوامبر 17th, 2013 at 11:40 ب.ظ
به نام پروردگار
زمان: پادشاه فصلها پاییز
مکان:قلب البرز جاودان
همراهان:همنوردانی با قلبی به سپیدی برف به استعاره اسپی و و سخت به استعاره لت و ترکیبی موزون به استعاره اسپیلت
شرح سلوک:خورشید-باران-شب- -برف-روز-مه-برف-وسکوت بیرونی و درونی………..دوباره خورشید ودرک این همه پیرایش هستی….
و………………….
خاندان یوسفی اشکوری: به صداقت و سادگی البرز سترگ
و من خشنود از اجازت همراهی و آموختن و امید به تجربتی نو
و سپاس از سرپرستی آگاهانه مدیر محترم باشگاه :استاد حمیدی
و سپاس از همنوردان که با صبوری مرا تحمل کردند
با احترام
ارادتمند
نوامبر 18th, 2013 at 10:25 ق.ظ
زنده باد بچه های اسپیلت
نوامبر 18th, 2013 at 1:27 ب.ظ
واقعا منطقه زیبا و بکری بود که با توجه به شرایط جوی تجربه ای جدید بود .
وباید از جناب باقر یوسفی و خانواده عزیزشان بسیار زیاد تشکر کنم ،که همچین خاطر قشنگی را برای ما ساختن.
نوامبر 18th, 2013 at 5:06 ب.ظ
ضمن تشکر فراوان درخصوص اجرای این برنامه،از خانواده صمیمی و بزرگوار یوسفی ، خصوصا سرکار خانم حوری یوسفی خواهر عزیز و گرامیشان واقعا سپاسگزارم . باید اعتراف کنم در کنار این خوبان و مهربانان تجربهای از زندگی خالص ، ناب ، پاک و سرشار از امید را کسب کردم.
نوامبر 25th, 2013 at 5:11 ب.ظ
با سلام و درود فراوان
بدون شک حضور گرم و پرشورتان در این صعود خاطره ای شیرین رو رقم زد که سالیان سال به فراموشی سپرده نخواهد شد.
کلبه کوهستانی ما در هر حال و در همه شرایط پذیرای تمامی همنوردان باشگاه اسپیلت خواهد بود.
از تمام همنوردانی که با حضور گرمشان ما را در این صعود یاری و همراهی نمودند کمال تشکر را دارم (خصوصاً استاد حمیدی).
به امید روزی که بوسه به سنگ چین بزابن بزنیم.
باقر یوسفی
نوامبر 25th, 2013 at 7:26 ب.ظ
با سلام،
ضمن تشکر از برادر ارجمندم آقا باقر و استاد عزیز جناب آقای حمیدی، باید اذعان کنم که یکی از بهترین خاطراتم باانسانهای فرهیخته در این همنوردی رقم خورد.
به امید همنوردیهای آتی
ایوب
مارس 16th, 2014 at 10:19 ق.ظ
باسلام و عرض ادب.تاکنون حدود هفت بار موفق به فتح قله شده اما صعود در برف را تجربه نکرده ام.از دیدن تصاویر زیبا و جذاب که خاطرات شیرین گذشته ام را زنده کرد لذت بسیار بردم.به احتمال نزدیک به یقین تصویر خانم گرامی در ارتفاع ۲۸۰۰ متری در جوار قهوه خانه میرزا علی مختاری،از اهالی باصفای روستای تکامجان در منطقه سورچومه رجه گرفته شده است.آخرین بار برای نگارش کتاب “جغرافیای تاریخی اشکور “از این مکان دیدن کردم و تصویر بجا مانده از بنای قدیمی در کتاب آمده است.خاطرات خوش این قهوه خانه برای همه مردم اشکور پایین و بالا به یادماندنی است.از باشکاه کوهنوردی اسپیلت بویژه دوستان عزیز اشکوریمان آقایان یوسفی به خاطر اهتمام و توجهی که به این مناطق دارند تشکر ویژه دارم.امید است که در آینده نزدیک شاهد فتح کامل قله بزابن(بزاکو)از طرف باشکاه اسپیلت باشم.از خداوند بزرگ برای همه شما تندرستی و شادکامی آرزومندم.ارادتمند شما یگانه چاکلی