اشعار و تک نوشته ها (شماره ۸)
به انتظارت
به درگاه کوه
نشسته بودم
آمدی
با دستانی سرشار از طرب
و چشمانی تابان
دوستی را تحفه آوردی
و بر این سرای نشاندی
خنده هایت آماجی از قلب مهربانت بود
و نگاهت شادی را نجوا می کرد
چه نیکوست
دست در دست هم
در وادی عشق
به کوهستان گام بگذاریم
و به سوی بی نهایت رهسپار شویم
ذبیح اله حمیدی
شهریور ۹۸