پاورقیهای یک کوهنورد: «یک سال با بروبچههای باشگاه اسپیلت» (به قلم مسئول باشگاه)
«یک سال با بروبچههای باشگاه اسپیلت» (به قلم مسئول باشگاه)
از اولین برنامه امسال که «صعود قله بینالود» در فروردین ماه بود تا آخرین برنامه سال، یعنی «غار یخمراد»، یک سال گذشت!
چقدر سریع و رعدآسا بود….
توی این یک سال با هم صعودها و فرودهای زیادی داشتیم و پیروزیها و شکستهای زیادی را هم چشیدیم و طعم آنها را مزهمزه کردیم…
با دوستان زیادی آشنا شدیم و رفقای جدیدی هم پیدا کردیم و شاید هم تعدادی از آنها را ناخواسته از دست دادیم.
کلاسهای زیادی داشتیم و تو جلسات فراوانی با هم شرکت کردیم.
چیزهای جدیدی یاد گرفتیم و احیاناً چیزهایی هم به دیگران یاد دادیم.
گهگاه دلخوریهایی ایجاد کردیم و شاید هم بعضی وقتها، بعضی آدمها دل ما را رنجاندند.
راستی عجب جایی است این باشگاه اسپیلت که آدم میتواند این قدر خود را در این مکان محک بزند و به بوته آزمایش بکشد…
که چقدر تحمل دیگران را دارد؟…. که چقدر عاشق این ورزش است؟…. که چقدر میتواند در این ورزش مایه بگذارد و از امکانات خود در کوهنوردی هزینه کند؟….
آدمهای زیادی اینجا آمدند و ایرادهایی هم به حق یا به ناحق به ما گرفتند و رفتند. ولی در عوض خیلیها هم از سالهای گذشته و حتی از سال اول تأسیس باشگاه (۱۳۸۵) اینجا ماندند و حالا تبدیل به دوستان همیشگی و پایدار ما شدند.
میدانم که خیلیها پیگیر برنامهها و فعالیتهای ما هستند و دوست دارند ببینند این باشگاه و اعضای آن پیشرفت میکنند و خیلیها هم شاید خدای ناخواسته که امیدوارم تعدادشان کم باشد، یک جورایی میخواهند ما پیشرفت نکنیم و درجا بزنیم.
شاید تقصیر خودشان نباشد، چون ما ایرانیها اکثراً خیلی مغروریم و کمتر میتوانیم کسی را قبول کنیم و به پیشرفتهایش خرده نگیریم.
در این روزهای آخر سال قلم را برداشتم و گفتم باید آخرین نوشتههای امسال رو بنویسم و با دوستانم درمیان بگذارم….
میخواهم چندتا اعتراف بکنم:
اول اینکه من به جز کوهنوردان دوستان دیگری ندارم. شاید تعجب کنید ولی کاملاً واقعیت دارد. (من دوستی غیرکوهنورد ندارم). تمام دوستان من همان کوهنوردان و همنوردان من بودند و هستند.
البته دامنه و تعدادشان زیاد است. ولی بخش اصلی آنها در داخل بدنه باشگاه اسپیلت و بخش دیگر آن در خارج از باشگاه هستند و همگی بدون استثنا در جامعه کوهنوردی حضور دارند و خارج از آن نیستند.
و دوم اینکه من اصولاً به «پویایی» اعتقاد دارم و از «ایستایی» بسیار بیزار و منزجرم، پس مطمئن باشید که سال آینده با انرژی و توان و فکر بهتری در اختیار باشگاه اسپیلت و جامعه کوهنوردی و دوستانم خواهم بود.
ضمناً فکر میکنم امسال نسبت به سال قبل چیزهای مهمتری آموختهام و حالا مشتاقانه و عاشقانه در انتظار ورود به سال آیندهام که بتوانم آنها را برنامهریزی و در اختیار دیگران بگذارم.
میدانم که بسیاری از شما مانند من برنامههای کوتاهمدت و بلندمدتی دارید که امیدورام بتوانید به آنها جامهعمل بپوشانید.
در سنی که من هستم، یعنی در آستانه پنجاه و پنج سالگی، هر روز نسبت به روز قبل بیشتر یاد میگیرم و بهتر میآموزم. فکر میکنم این از خصوصیات همه ما انسانها باشد که هرچه پا بهسن میگذاریم عاقلتر و بالغتر و کاملتر میشویم. (این کاملاً برعکس وضعیت جسمی است که حس میکنیم نسبت به سال قبل ضعیفتر و شکنندهتر شدهایم.)
دوستان عزیز:
این باشگاه برای من، هم عشق است و هم شغل، و هم ورزش و تفریح و جایگاهی شده است برای پویایی و رشدم.
صبحها که باشگاه خلوتتر است مینویسم و میخوانم. حالا این یکی از دلمشغولیهای اصلی من شده است….
هر روز بعد از کارهای روزانه، باید سری به فضای مجازی و سایتها و وبلاگهای کوهنوردی بزنم و در ذهنم سعی کنم مسائل و مشکلات این ورزش را چه در حوزه داخل باشگاه و چه در حوزه خارج از باشگاه به طور صحیح تجزیه و تحلیل کنم.
روزانه در دفتر باشگاه به ویژه عصرها پذیرای دوستان قدیمی و جدیدم هستم که به بهانهای به باشگاه میآیند و من در این میان فقط سعی میکنم آنها را با دستانی پر بدرقه کنم….
بعضیها برای تازه کردن دیدار، بعضیها برای کسب اطلاعات و مشاوره کوهنوردی، بعضیها برای ورزش کردن، بعضیها برای ثبتنام و بعضیها هم برای گپزدن و دیدن دوستان و همنوردانشان به باشگاه سر میزنند.
درآخر میخواهم اضافه کنم همه اینها را من به حساب جذابیتهای «دیده و نادیده» کوهستان و طبیعت میگذارم که قدرت آن را دارد که همه ما را تبدیل به دوستان مشترکی در قاب «باشگاه اسپیلت» قرار دهد و این طور در زندگی تکتک ما اثر بگذارد.
شما هم بیایید مثل من قلم در دست بگیرد و چند خطی برای دوستان و همنوردانتان از اثرات باشگاه اسپیلت در زندگیتان بنویسید. ـ پیشاپیش سال نو مبارک ـ
دوستدار شما: ذبیحا… حمیدی
1392.12.26
مارس 18th, 2014 at 8:32 ق.ظ
بی شک اسپیلت برای من یک مکان امن به دور از شلوغی های جامعه است . اگر اغراق نکنم هر روز چندین و چند بار به یاد کوه و همنوردانم می افتم. با یک حسِ شیرینی که وصف کردنی نیست و در اوج فشار ها و روز مرگی با تجسم کردن خودم و همنوردام در یک عکس پانوراما در زاویه ای از کوهستان احساس آرامش و لذت می کنم و یک انرژی دوباره می گیرم ……… اینو از صمیم قلبم می گم .
قاب اسپیلت با همه اون چیزایی که توشِ، برای من یک اتفاق خیلی خوبه و قدرشو می دونم .
از همینجا به اسپلت و اسپیلتی ها می خوام بگم دوستتون دارم و…………………..سال نو مبارک …………………..
مارس 18th, 2014 at 10:07 ق.ظ
بسیار عالی بود.
اعتقاد دارم که کوهنوردان واقعی خصوصیات مشابهی دارند که این باعث ایجاد ، قوام و دوام دوستی می شود .
اعتراف می کنم که باشگاه اسپیلت که به حق کلمه «مقدس» به آن اضافه می کنم ، خود حقیقی من را به خودم شناساند.
شرایط و محیط بسیار گرم و دوستان بسیار خوب که همه و همه برایم ارزشمند هستند ، این محیط را تبدیل به خانه دومم و بسیار مقدس کرده و تک تک اعضای باشگاه عضوی از این خانه مقدس .
قداست این خانه را پاس می دارم که نشأت گرفته از مدیریت شایسته و بایسته شماست.
مارس 18th, 2014 at 3:47 ب.ظ
آقای حمیدی عزیز
استاد و معلم خوبم در طی این سالها
به غایت خرسندم که در فضای باشگاه اسپیلت نفس می کشم. بخش مهمی از زندگی من در ۴ سال گذشته کوه و کوهنوردی و مشخصا باشگاه اسپیلت بوده است و در این میان هم بی تردید نقش شما و تعامل من با شخصیت شما برایم آموزنده و مایه مباهات است. اساسا حضور در شبکه های روابط انسانی اگرچه شرایطی چالش برانگیز را در برابرمان قرار می دهد اما همین قرار گرفتن ما انسان ها در این موقعیت های سرحدی و مرزی که مستلزم انتخاب گری و کنش گری مستمر است باعث اعتلا ی شخصیت هرکسی می شود. و برای من اسپیلت اینگونه بوده است.
امیدوارم قدردان آنچه که من همواره ” فرصتی به نام اسپیلت” می نامم، باشیم.
مارس 18th, 2014 at 3:58 ب.ظ
من هم به سهم خودم از اینکه عضو باشگاه اسپیلت هستم و بواسطه اون میتونم در کوهستانهای مختلف ایران زمین تجربه های جدید و بینظیری رو داشته باشم خیلی خوشحالم.کوهنوردی جزو بهترین کارهای زندگیم محسوب میشه … من کوه و کوهنوردی رو برای ورزش و سلامتی جسم و روحم و زدودن ناخالصی ها از وجودم و یکی شدن هرچه بیشتر با طبیعت که مادر همه ماست انتخاب کرده ام و تا زمانی که توان داشته باشم این کارو انجام خواهم داد … از نظر من این یک حرکت جمعی انسانیه که فواید زیادی توش نهفته ست از جمله مواردی که در متن بالای آقای حمیدی منعکس شده . برای من در کوهنوردی چیزی بنام رقابت وجود نداره و فقط و فقط رفاقت هست و یاری و حمایت و اخلاق … هرکسی هم که بیشتر این ارزشها رو در خودش پرورونده باشه از نظر من جلوتر و موفق تره و قلبا ارادت بیشتری بهش حاصل میکنم…در یک کلام اخلاق و روح بلند انسانی بالاترین مرتبه ایه که میشه در یه نفر سراغ گرفت. درباشگاه اسپیلت بسیاری از همنوردام رو اینگونه یافتم و از این بابت خوشحالم . خودم هم سعی میکنم هرچه بیشتر به سمت این ارزشها تمرکز و حرکت کنم و از حواشی مخرب و منحرف کننده احتمالی بپرهیزم . البته باید اشاره هم بکنم که همنوردایی که از نظر فیزیکی و توان و تجربه کوهنوردی بارز هستند نقش خیلی مهم و حیاتی ای در تک تک برنامه ها دارن و کلی باعث به ثمر رسیدن برنامه ها و آموزش نکات جدید برای اعضای با توان و تجربه کمتر میشن که از همینجا به همشون تبریک میگم و صمیمانه سپاسگزارم … ضمنا از اولین برنامه ای هم که شرکت کردم سعی کردم و علاقمندم که با مصور کردن و مستند کردن فضای آدم ها در کوه بتونم انسانها رو ترغیب و تشویق بیشتری به این کار بکنم . چون عمیقا معتقدم تنها و تنها راه نجات بشر کنونی که در دام تکنولوژی و آلودگیها و انحرافات بنیادی افتاده برگشت به دامن طبیعته و لاغیر … در اینجا هم از حمایت ها و تشویق های مسوولین باشگاه و تک تک همباشگاهی ها و همنوردای عزیزم سپاسگزاری فراوان میکنم چون اگر این تشویق ها و ابراز محبت ها نبود شاید دلسرد میشدم! برای همه شما سال نوی پر برکت و سرشار از پویایی و سلامتی و کوه و طبیعت آرزو میکنم . به امید برنامه های عالی در سال ۱۳۹۲
مارس 18th, 2014 at 5:17 ب.ظ
جناب آقای حمیدی سلام،وقت بخیر .من ازعلاقمندان ورزش کوهنوردیم وهرگز باشما برخورد حضوری نداشتم وصرفا درفضای مجازی یادداشتها تون رو مطا لعه میکنم و بنظرم باتوجه به این شناخت ،برخی از” دلایل پویایی باشگاه” را میتوان چنین خلاصه نمود:
۱-لطف الهی ومدیریت مقتدرانه شما موجب گردیده (علیرغم اختلاف سلیقه ناچیز ونادری که دربرخی ازنوشته ها ی اعضا وجود دارد)مجموعه حاضر بیش ازپیش فعال شود.
۲-نگاه ویژه شما و بسیاری از طبیعت دوستان به انسان برایم خیلی جالبه یعنی نگرش “غیرعارضی” به وی، همان نگاهی که انسان رابطور خا لص ومنهای نژاد،قومیت،ملیت،سن،جنس،سطح تحصیلی،طبقه اجتماعی و…ارج مینهد؛بهمین جهت همه اعضا وغیر اعضایی چون من احساس افتخار وتعلق به این باشگاه داریم.
– ۳-گریز ازتربیت” انسان تک ساحتی”وتلاش در جهت شکوفایی تما می ابعاد وجودی اعضا به روشنی در عملکردتان مشهود است.
حا ل درسی راکه دربعد نظری ازآموزه های شما استاد گرانسنگ دربا ب انسان پویا ،موفق وچندبعدی استنباط نموده ام رادر قالب فرمول پس میدهم.
ویژگی چنین انسانی=نشاط+شور وشعور زندگی+عشق+تفکر وتدبر+علم+خلاقیت
امیدوارم در بعد عملی نیز توفیق حاصل شود.
سکاندار باشگاه اسپیلت پیشاپیش نوروز باستانی را به شما وتمامی نوروزیان شادباش میگویم.
“هر روزتان نوروز، نوروزتان پیروز”
مارس 18th, 2014 at 10:40 ب.ظ
بسیار عالی بود
بدون تردید و شک باید بگم از زمانی که عضو این باشگاه شدم زندگی من روز به روز بهتر شد ، خانه دومی با بهرین دوستان مهربان و صمیمی،آموخته هایی بسیار ارزنده،تجربه هایی زیاد و متفاوت،کار کردن با مربیان و کوهنوردان خوب ،لذت هایی بسیار عالی در کنار دوستانی که همه شان را از این باشگاه دارم جاری بود…بدون شک تمامی این با هم بودن های خوب را مدیون زحمات بی دریغ باشگاه،مسئولیت و مدیریت شایسته شما میباشم
سپاس بیکران
مارس 19th, 2014 at 12:03 ب.ظ
سال ۹۲ برای من به شخصه بسیار متحول کننده بود . سهم باشگاه اسپیلت در این مورد بسیار تاثیر گزار بود .
از آقای حمیدی تشکر ویژه دارم برای اینکه اجازه ورود به این خانواده را به من داد .
مارس 24th, 2014 at 10:17 ب.ظ
باسلام.
شاید خواندن مطالب استاد و دوست گرامی جناب حمیدی و یادداشتهای همنوردان عزیزمم با این دقت و کسب انرژی از آن با این کیفیت برایم بی نظیر بود.
میخواستم متنی جامع را ابتدا پیشنویس کنم بعد آن را به صفحه باشگاه منتقل کنم ولی دیدم نوشته ساده ولی با احساس واقعی مناسب تر است.
فقط یک جمله: ای کاش خیلی خیلی زودتر به این حلقه دوستی، تجربه، علم و… ملحق شده بودم.
مارس 28th, 2014 at 11:39 ق.ظ
شادی و آرام نبود هر کرا وصل تو نیست / هر کرا وصل تو باشد هر چه باید جمله هست
در این مدت کم که در خدمت باشگاه هستم وبا اندک حضوری که در برنامه ها وجلسات باشگاه داشتم بهترین انرژی ها و بهترین حس ها رو گرفتم؛ آرزوی موفقیت برای این باشگاه موفق دارم.
مارس 29th, 2014 at 1:41 ب.ظ
آقای حمیدی عزیز سلام
من در سال ۸۹ افتخار داشتم برای اولین بار همراه گروه اسپیلت به قله دماوند صعود کنم . از آنجاییکه به علت وزن زیاد ( ۱۰۵ کیلو گرم) نمی توانستم به سرعت بقیه دوستان صعود و فرود نمایم از گروه رانده شدم!! ولی همچنان شما را بعنوان اولین معلم کوهنوردیم دوست دارم و برایتان آرزوی موفقیتهای روز افزون دارم…
ارادتمند
جوان