گزارش برنامه صعود قلل میش چال و پالان گردن ۵ و ۱۴۰۲/۵/۶ – هرهفته یک برنامه «شماره ۱۰۴۳»
این هفته یک برنامه دو روزه اعلام شده است.
قرار است از روستای ناحیه در بلده شروع کنیم و برنامه را در روستای لالان در منطقه فشم به پایان برسانیم.
با مطالعه در گوگل ارث و ترک های موجود در ایران “جی پی اس” فهمیدم که برنامه ای سخت و زمانبری پیش رو داریم.
********
صبح روز پنجشنبه ساعت ۵:۳۰ با اتومبیل سواری یکی از دوستان شرکت کننده بسمت بزرگراه تهران شمال حرکت کردیم.
از پل زنگوله جادهای آسفالته وجود دارد که جاده چالوس را به جاده هراز در منطقه زرد بند وصل میکند…
جاده ای با مناظری دیدنی و ستودنی.
در این جاده بعد از نیکنام ده و ابتدای روستای اوز یک مسیر فرعی و آسفالته به روستای ناحیه میرود.
روستایی در دامنه البرز با رودی خروشان، سرزمینی آباد و مردمی صمیمی.
روز نهم محرم است و جوانان سرگرم تدارک مراسم روز تاسوعا.
از یکی دو نفر،مختصر آماری از وضعیت مسیر میگیرم و در ذهنم با اطلاعاتی که از قبل آماده کرده ام مقایسه میکنم.
از مسیر صعود میپرسم و چشمه های آبی که در مسیر وجود دارد. قله نرگس را در دوردستها میشود دید.
حدود ساعت ۸:۳۰ صبح با دعای خیر مردان آبادی و آبی که مهربانوی محل پشت سرمان میریزد مسیر کنار رودخانه را پیش میگیریم.
کوچه باغ ها دم دارد، بنابراین سعی می کنیم با انحراف از آنها زودتر به محوطه بازتری برسیم.
آرام آرام پیش میرویم و هر یک ساعت چند دقیقهای استراحت میکنیم.
چهار ساعت بعد به گوسفند سرا میرسیم. دامداران مشغول دوشیدن شیر گوسفندان هستند اما سگهای گله استقبال گرمی از ما میکنند.
چند دقیقهای کنار چشمه زلال وگوارا استراحت میکنیم و به اتفاق برای سلام و احوالپرسی به طرف کلبه چوپانی میرویم. مردانی پرتلاش، صمیمی و بخشنده…. تندرست و برقرار باشند.
ادامه مسیر را که بیشترش پاکوب مشخصی دارد به سمت چشمه رستم چال پیش میرویم.
دو ساعت بعد به سرچشمه آب روستا میرسیم.موسیقی آب جاری و خنک، لذت دیگری دارد.
از اینجا به بعد دیگر چشمه ای ندارد.
یک ساعت بعد، در یک مسیر شن اسکی به ابتدای یخچال های زیر قلههای فرعی و اصلی نرگس میرسیم.
گرده ای با شکوه یخچال را به دوبخش غربی و شرقی تقسیم میکند.این نگرانی را داریم که ممکن است مسیر صعود دشوار باشد اما مسیرهای احتمالی دیگر با توجه به شدت شیب و شن اسکی بودنشان اصلا مناسب به نظر نمیرسند.
در ادامه یک ساعت با کوله های سنگین سنگها را در آغوش میگیریم و خودمان را بالا میکشیم. گاهی ناچار میشویم مسیرهای مختلف اطراف صخرهها را بررسی کنیم تا مسیر بهتری را برای صعود داشته باشیم.
به خط الرأس بین نرگس فرعی(غربی) و نرگس اصلی میرسیم.
چه کوهستانی….
عجب مناظری…
چندین خط الرأس مهم ….
قله های بالا بلند….
دشت های فراخ….
دره های پر پیچ و خم….
هر کدام را ساعتها می توان به تماشا نشست و کیفور شد….
ساعت ۱۵ به قله زیبای نرگس سلام می کنیم. بعد از نیم ساعتی همنشینی با قله و گرفتن عکسهای تیمی و فردی به سمت قله پالان گردن حرکت میکنیم.
قرار است شب را مهمان پالان گردن باشیم.
انتهای دره وارنگه رود اینجاست، بین نرگس و پالان گردن.
دره با ابهتی که توانسته بین این دو قله جدایی بیندازد.
ساعت ۱۸:۳۰ عصر برای قله پالان گردن تعظیم میرسیم.
مرز کوهستان های استان های مازندران و تهران….
اختلاف دما فاحش است؛ آنقدر که مجبورمان میکند سریعتر تدارک شب مانی ببینیم و من آنقدر سردم شده که زودتر از بقیه به آغوش کیسه خواب بخزم.
از ساعت یازده شب به بعد هوا گرمتر میشود و اجازه میدهد بیرون از کیسه خواب به تماشای آسمان پرنقش و نگار بنشینیم.
کرور کرور ستاره در یک نگاه آدم میرقصند و دلبری میکنند.
کاش میشد چند تایی را بچینیم و در پستوی قلبمان جایشان دهیم و به کسانی که دوستشان داریم هدیه دهیم.
طلوع آفتاب بیداریم اما بخاطر وزش باد ترجیح میدهیم به روی خودمان نیاوریم….
به دو گروه دونفره تقسیم میشویم؛ حمید و زینب برای برگشت به ناحیه آماده میشوند و من و محسن برای رفتن به لالون.
برای رسیدن به لالان خیلی عجله داریم.
از فراز قله های سرخرسنگ و میشچال میگذریم و وارد کاسه خلنو میشویم.
در ادامه با عبور از کنار آبشار لالان و چشمه های تلخ آب ساعت ۱۱:۳۰ به لالان میرسیم. اینجا هم همه مشغول مناسک محرمند…
بماند که با خوش اقبالی ماشینی پیدا کردیم و نزدیک ساعت ۱۵ به میدان رسالت رسیدیم….
زینب و حمید هم از قله نرگس با فرود به سمت روستای ناحیه رفتند و ناهار را مهمان اهالی روستای ناحیه بودند.
اعضای تیم :
آقایان : شنتیا ربانی «مربی – سرپرست» – محسن موسوی – جمیدرضا اسلامی
و خانم زینب قلی زاده
گزارش از شنتیا ربانی
عکس ها از گالری اسپیلت