تراژدی به نام «ظهور و سقوط کوهنوردان» یادداشتی از ذبیح اله حمیدی «به یاد حسین صادق زاده و مرتضی نادی»

ارسال شده توسط در 24 آوریل 2021 یک دیدگاه | دسته بندی شده در مقالات و نوشته ها

در آستانه اولین سالگرد درگذشت کوهنورد گرامی و عضو باشگاه اسپیلت زنده یاد حسین صادق زاده (۱۳۹۹/۲/۵) و فوت نابهنگام کوهنورد و مربی جوان باشگاه خانه کوهنوردان تهران زنده یاد مرتضی نادی (۱۳۹۹/۷/۱۵) و وقوع طوفان (۵ دی ۱۳۹۹ )که منجر به فوت دلخراش ۱۲ کوهنورد تهرانی گردید، بر آن شدم تا تجربیات و مشاهدات خود را درخصوص حوادث کوهنوردی چند دهه گذشته و بررسی علل فوت همنوردانمان به رشته تحریر درآورم تا شاید از این راه بتوان توشه ای برای آیندگان و پویندگان راه کوهستان بدست آورد و از بروز چنین حوادث ناگواری تا حد امکان جلوگیری کرد.

قبل از هر چیز در کمال تواضع و بی ادعائی و با اِذنِ پیشکسوتان گرامی باید اذعان کنم از سال ۱۳۵۶ به مدت قریب ۴۵ سال کوهنوردی منظم و هفتگی را انجام داده ام که ۲۵ سال آن در تشکیالت خانه کوهنوردان تهران و ۱۵ سال دیگر در باشگاه کوهنوردی و سنگنوردی اسپیلت بوده است که در هرج دو این سازمان ها به عنوان مسئول و یا سرپرست برنامه ها حاضر شده و از نزدیک با انواع خطرات و مشکلات اجرای برنامه های کوهنوردی روبرو بوده ام.
به نظر می آید فقط با تکیه بر تجربه و دانش و به قول معروف «با داخل گود بودن» می توان در این حوزه حساس اجتماعی و ورزشی قلم فرسایی کرد زیرا که در این مقال با گرانبهاترین سرمایه بشری که همانا جان شریف ما انسانهاست سرو کار داریم و باید با دقت و ظرافت به جزئیات آن پرداخت.

با اتخاذ یک آمار تقریبی، تا کنون درحدود ۱۵۰۰ برنامه کوهنوردی و سنگ نوردی شرکت داشته ام و از سال ۱۳۸۵ رسماً به عنوان یک
مدیر مسئول باشگاه کوهنوردی، سرپرستی بیش از ۵۰۰ برنامه رسمی باشگاه اسپیلت را عهده‌دار بوده ام …

با اولین مرگی که در ورزش کوهنوردی روبرو شدم مرگ شهریار امیرسلیمانی بود. او در اواخر دهه ۵۰ از دیواره علم کوه و از ارتفاع حدود ۲۵۰ متری سقوط کرد و در دم جان سپرد.
او را از نزدیک می شناختم. در آن دوران سری پرشور و نترس داشت و ماجراجوئی بی باک بود.
بعدها که با همطناب او (مسعود محمودی) صحبت کردم توضیح داد در قسمتی از دیواره علم کوه طنابش کوتاه آمد، ناگهان طناب را از خود بازکرد و خواست با پریدن، طاقچه فلزی نصب شده روی دیواره را بگیرد که موفق نشد.

دومین مرگ، یکی از همنوردان خانه کوهنوردان تهران با نام مهرداد قلی زادگان بود که در بهار سال ۱۳۶۳ در هنگام صعود قله پلوار کرمان در دل طوفانی مهیب به ناگاه سکته کرد و در میان دستان ما جان سپرد، مهرداد بیست هفت ساله بود.
خاطره دلخراش و فراموش نشدنی این صعود مرگبار را که از نزدیک شاهد آن بودم در بخش خاطرات کوهنوزدی وب سایت باشگاه کوهنوردی و سنگ نوردی اسپیلت به تفسیر نوشته و ذخیره کرده ام.
از آن زمان تا کنون با مروری در نوشته های خود به اسامی ذیل رسیدم که متأسفانه در اثر حوادث متعدد کوهنوردی (داخل و خارج ازکشور) جان سپرده اند و دیگر در میان ما نیستند.
قبل از ارائه این آمار توجه شما خوانندگان عزیز را به چکیده مقاله ای با عنوان «۱۵ خطر بالفعل در ورزش کوهنوردی» که در شهریور ۱۳۹۹ در وب سایت باشگاه اسپیلت منتشر کرده ام، جلب می کنم.

این ۱۵ خطر را در آن مقاله و به شرح زیر برشمرده ام:

۱ )سقوط از بلندی صخره ها، یخچال ها، دره ها و شیب های تند

۲ )ریزش و پرتاب سنگ از ارتفاع

۳ )سرمازدگی(هایپوترمی)

۴ )خطر ریزش بهمن

۵ )شکست نقابها و تله ها و شکاف های برفی

۶ )ایست (سکته قلبی)

۷ )ارتفاع زدگی شدید

۸ )اِدِم مغزی یا ریوی (تجمع آب در سلول)

۹ )مسمومیت و گزیدگی

۱۰)خطر رعد و برق، سیل، زلزله و آتش فشان

۱۱)مفقود شدن و محبوس شدن در کوهستان

۱۲)پاره شدن طناب یا ناکارآمدی ابزار فنی

۱۳)خطر حیوانات وحشی گرسنه، حامله و سگ های گله

۱۴)خطر آسیب از سوی نیروی های مرزی، شکارچیان و آشوب طلبان و…

۱۵)بی دقتی، بی تجربه گی، بی برنامه گی و عدم رعایت نکات ایمنی و آموزشی در هنگام صعود و فرود (خطاهای انسانی)

 

حال با توجه به رئوس خطرات بالا به اسامی درگذشتگان و نوع حادثه آنان در دهه های گذشته در کوهستان های داخل و خارج از کشور می پردازیم:

محمد داودی – اِدِم ریوی – علم کوه – ۱۳۶۸

عبداله عزیزی – سقوط از یخچال – قله کمونیزم (پامیر) – ۱۳۷۵

حسین حراستی – ایست قلبی – قله کمونیزم (پامیر) – ۱۳۷۵

پنج نفر کشته شدگان غارپراو – سقوط – از سال ۱۳۷۵ تا ۱۳۸۹

مجید بنی هاشمی – یخ زدگی – قله دماوند – ۱۳۷۹

جلال رابوکی – یخ زدگی – قله دماوند – ۱۳۸۱

حسن زرافشان – ایست قلبی – علم کوه – ۱۳۸۲

محمد اوراز – ریزش بهمن – گاشربروم۱ (هیمالیا) – ۱۳۸۲

داود خادم – مفقود شدن – در k2 (هیمالیا) – ۱۳۸۳

مقبل هنرپژوه – ناکارایی ابزار فنی – بوکان (کردستان) – ۱۳۸۶

محمد سعادتی و شیرین فرهی – رعد و برق – توچال – ۱۳۸۶

علی محمدپور – ایست قلبی – گردنه کلکچال – ۱۳۸۶

ابراهیم شیخی – ایست قلبی – مسیر توچال به دماوند – ۱۳۸۷

سامان نعتی – مفقود – نانگاپاربات(هیمالیا) – ۱۳۸۷

سعید بهارلو – سقوط – از یخچال قله تیلیچوپیک (هیمالیا) – ۱۳۸۷

مهدی اعتمادیفر – سقوط از یخچال – دائوالگیری (هیمالیا) – ۱۳۸۸

فرشاد خلیلی ، سعید طاهری و شش نفر دیگر – ریزش بهمن – دیزین – ۱۳۸۸

عیسی میرشکاری – اِدِم مغزی – ماناسلو (هیمالیا) – ۱۳۹۰

لیلا اسفندیاری – سقوط از یخجال – گاشربروم ۲ (هیمالیا) – ۱۳۹۰

علیرضا امانی – اصابت سنگ – علم کوه – ۱۳۹۱

جعفر ناصری – مفقود – ماناسلو (هیمالیا) – ۱۳۹۱

مهدی عمیدی – مفقود – مون بلان (آلپ) – ۱۳۹۱

آیدین بزرگی، پویا کیوان و مجتبی جراحی – مفقود – برودپیک (هیمالیا) – مسیر ایرانیان – ۱۳۹۴

حسن جوادیان – ناکارائی ابزار فنی – بیستون کرمانشاه – ۱۳۹۴

مرتضی غلامپور ، امان اله جوکار و هفت نفر دیگر – ریزش بهمن – قله کول جنو(لرستان) – ۱۳۹۶

احمد نیک بیان – سقوط در شکاف یخچال – کارل مارکس (تاجیکستان) – ۱۳۹۶

حسین صادق زاده – شکست نقاب برفی و بهمن – سرکچال – ۱۳۹۹

فرهاد احمدپور – سقوط از ارتفاعات – ساکا – ۱۳۹۹

مرتضی نادی – ناکارایی ابزار فنی و خطاهای انسانی – دیواره پل خواب – ۱۳۹۹

دوازده نفر – طوفان ۵ دی – ارتفاعات توچال – ۱۳۹۹

لازم به ذکر است اکثر این همنوردان را از دور و نزدیک می شناختم و علل مرگ آنان را بررسی اجمالی کرده ام.
ضمناً ناگفته نماند آمار کشته شدگان عرصه ورزش کوهنوردی در گذشته و سال های اخیر بیش از این تعداد است که متأسفانه از جزئیات آن ها و علت اصلی فوتشان بی خبرم.
اکثر این همنوردان، ورزشکاران جدی و حرفه ای بودند که ضمن آموزش های الزم به شکل هدفمند کوهنوردی و سنگ نوردی می‌کردند و چیزی جز اعتلای نام این ورزش و کشور عزیزمان ایران در سر نمی پروراندند.

ابراز این نکته نیز ضروری است که در برخی از موارد بالا پرونده های قضایی درخصوص شناسایی مقصرین مرگ این همنوردان در محاکم قضایی کشور تشکیل شده است که متأسفانه التهاب بسیار در جامعه کوهنوردی به وجود آورده است.

حال قبل از اینکه به نتیجه گیری نهایی برسیم لطفاً به موارد زیر توجه کنید:

۱)به قول کوهنورد مشهور جهان رینهولد مسنر «کوهنوردی بدون پذیرش خطر مرگ، کوهنوردی نیست».

۲)و باز از همین کوهنورد … «من به کوه نمی روم که بمیریم بلکه میروم که زندگی کنم».

۳)همه این عزیزان از عاشقان ورزش کوهنوردی بودند و به میل و رغبت خود به کوهستان عزیمت کرده اند و اکثراً از نخبگان و تحصیل‌کردگان جامعه بوده اند.

۴)تمام همراهان، همنوردان و هم طنابها از بهترین دوستانشان بودند.

۵)ورزش کوهنوردی مانند رانندگی‌ست. هرمقدار ماشین مطمئن، جاده مستقیم، راننده هوشیار و ماهر باشد هر لحظه امکان تصادف، از بین رفتن راننده و اتومبیل وجود دارد.

۶)حوادث کوهنوردی مانند پازلیست که در اثر یک سری عوامل بیرونی (طبیعی) و درونی (فرد صعود کننده) تشکیل می گردد، سپس به دامی تبدیل شده و متأسفانه گریختن از آن ناممکن می شود.

۷)با دقت به آمار بالا متوجه می شویم اکثر درگذشتگان کوهستان از اعضای سازمان مهم کوهنوردی مانند تیم‌های فدراسیون کوهنوردی، هیئت‌های کوهنوردی و گروه‌ها و باشگاه‌های کوهنوردی بوده اند .هرچند کوهنوردان آزاد نیز در میان آنان به چشم می خورد. در نتیجه می توان گفت حادثه در ورزش کوهنوردی از قبل خبر نمی کند و مانند شتری است که درب خانه همه کوهنوردان خوابیده است.

۸)همه ما کوهنوردان از اهمیت احتیاط، ایمنی و آموزش در این ورزش با خبریم اما به اعتقاد نگارنده در زمان اجرای برنامه ها ذوق و شوق صعود در وجود کوهنوردان به حدی می گردد که رفتارهای منطقی و عقلانی را تضعیف می کند.

۹)در کشورهای «پیشرفته و با فرهنگ این ورزش» بعد از وقوع هر حادثه کوهنوردی (منجر به فوت) قبل از اینکه به فکر مقصرین باشند به فکر بازماندگان هستند.

۱۰)برعکس کشور ما در کشورهای پیشرفته پرونده‌های قضایی (کوهنوردی) زمانی تشکیل می شود که دلیل و مدرکی محکمه پسند از طرف شاکی به دادگاه ارائه می شود.

پس از ۴۵ سال کوهنوردی به این نتیجه رسیدم که بد اقبالی یکی از مهم ترین مقوله‌هاییست که ما را در برابر حوادث کوهنوردی به سوی مرگ می کشد.
در دهه های گذشته با انواع خطرات این ورزش روبرو شدم که جز «خود و طبیعت» کسی یا چیزی عامل اصلی ایجاد آن نبود.
همه ما کوهنوردان با عشق و علاقه به کوهستان سفر می کنیم و مایلیم به سلامت به منازل خود بازگردیم اما خطری بالفطره در این ورزش وجود دارد که گاهی چون یک دام مهلک عمل می کند و پای ما را در این ورطه به گرفتاری و مرگ می کشد.
متأسفانه بعد از مرگ هر کوهنوردی تراژدی بزرگی در خانواده او و جامعه آغاز می شود که پایانی ندارد اما طرز برخورد صحیح با آن و تحمل سختی های جبران ناپذیرش برای خانواده ها، دوستان و جامعه کوهنوردی بسیار حائز اهمیت است.
از آنجایی که کوهنوردی مدال و سکویی ندارد و کسب درآمد از آن هم کار سخت و طاقت فرسایی‌ست و هیچ نهادی هم کوهنوردی را حمایت نمی کند، بسیار غم انگیز و ناعادلانه است که پس از حوادث ناگوار کوهنوردی همنوردان، مربیان و همراهان فرد آسیب دیده در مظان اتهام، زندان، پرداخت دیه و جرایم دیگر قرار گیرند.
به نظر نگارنده همه کوهنوردان عضو یک خانواده بزرگ جهانی هستند که در مواقع بروز حوادث باید پشتیبان و حامی یکدیگر باشند چرا که ممکن است هر حادثه ای در هر لحظه ای برای هر کوهنوردی در هر نقطه ای در کوهستان های جهان رخ دهد.
به طور مثال در زمستان گذشته علاوه بر کوهنوردان ایرانی فقط پنج کوهنورد زبده جهان در راه صعود زمستانی قله مشهور k2 کشته و یا ناپدید شدند که طرز برخورد جهانیان با این حادثه می تواند الگوی مناسبی برای ما ایرانیان باشد.

قطعاً وقوع هر حادثه در این ورزش به دو عامل زیر بستگی دارد؛
۱-یا یک خطای انسانی رخ داده است.
۲-یا کوهستان چهره پرخطر و بی شفقت خود را نمایان ساخته است.

قضاوت نهایی به طرز نگاه ما باز می‌گردد.
هیچ کس به قصد آسیب رساندن به خود یا دیگران راهی کوهستان نمی‌شود.
اشتباه کردن (غیر عمد)در کوهنوردی در دل این ورزش است زیرا که ذاتأ انسان موجودی طبیعت دوست و جایزالخطا هست.
همه ما کوهنوردان سوار یک کشتی هستیم. کشتی که به سوی خوشی و سعادت به پیش می راند اما افسوس که در هنگام وقوع طوفان، امواج سهمگین آن برخی از ما را به کام خود کشیده و برخی دیگر را در غم از دست دادن همنوردانشان در ماتم و اندوهی جانکاه و ابدی فرو می برد.

مدیر مسئول باشگاه کوهنوردی و سنگ نوردی اسپیلت
                     اول اردیبهشت ۱۴۰۰

یک دیدگاه to “تراژدی به نام «ظهور و سقوط کوهنوردان» یادداشتی از ذبیح اله حمیدی «به یاد حسین صادق زاده و مرتضی نادی»”

  1. کاوه می گوید:

    درود
    دکترعلیرضابروجردی لنین نارسایی اکسیژن کما ۱۳۹۶
    محمد قاسمی ایست قلبی (یال قرمز قله طلا)۱۳۹۷

    علی فراهانی مفقودی،بی آبی و گرمازدگی در مسیر قله طلا ۱۴۰۰تیرماه

دیدگاه خود را بیان کنید