اشعار و تک نوشته ها (شماره ۱)
چیستی و کیستی که هر دم در آن بلندا مرا نجوا میکنی
به گوشم آوازهای دلنواز سرمیدهی
و مرا به سوی خود میخوانی
برایم قصهها میگویی و از عشق سخن میرانی
من از با تو بودن
و در آغوشت آرام گزیدن
دگر نتوانم گریخت
ای کوهستان
ای مظهر پاکی و شادی
ای آن که شکیب از من ربودهای
هر دم در خیالت ره فسانه میزنم
مرا از خود مران
بگذار در کنارت مأوا گزینم
تو تودهای بیجان و سخت نیستی
تو پدیداری
پدیدار عشق و حیات ما آدمیان
ذبیحاله حمیدی
۱۳۹۶.۱۰.۱۰
اکتبر 17th, 2019 at 1:44 ب.ظ
” تو پدیداری … پدیدار عشق و حیات ما آدمیان ” تنها آدمی از تبار “لطافت” کوه میتواند این چنین معنای عشق و کوهستان را با هم درآمیزد … قلبتان مملو از عشق باد.