هر هفته یک برنامه: این بار گزارش خوان کهار ـ ۱۷ دی ۸۹
هر هفته یک برنامه: این بار گزارش خوان کهار ـ ۱۷ دی ۸۹
روز جمعه ۱۷ دی ۸۹ تیم ده نفره باشگاه ساعت ۵:۳۰ صبح با یک دستگاه ون به طرف جاده چالوس حرکت کرد.
در منطقه پل خواب و سیرا (کیلومتر ۳۵) جاده نعل اسب شکلی هست که مسیر ارتباطی ۵ پارچه روستاست: ابیذر، آیگان، کلوان، کلها و نشترود.
قله های مشهور هفت خوان، کهار، ناز و خوان کهار همگی از این منطقه صعود می شوند. برای رسیدن به قله خوان کهار بعد از روستای نشترود چند مسیر وجود دارد. بهترین مسیرِ زمستانی آن است که از روستا به طرف جنوب شرقی ادامه مسیر دهیم. بعد از کمی صعود و عبور از چند دره کوچک به خط الرأس اصلی قله که از بالای دیواره های پل خواب می گذرد، دست می یابیم.
این خط الرأس کمی طولانی است ولی چشم انداز بسیار زیبایی دارد. هنگام صعود در سمت چپ ـ جنوب ـ تمام شیب های منتهی به دیواره های پل خواب دیده می شود. علاوه بر آن که می توان مسیرهای صعود بر روی این دیواره را از آن بالا به خوبی تشخیص داد، نمای سبزرنگ دریاچه سد امیرکبیر جلوه ویژه ای به صعود این خط الرأس می بخشد.
قله منار و روستای مورود، دیواره های بالای سد(لودر)، قلل خط الرأس شرقی کندوان هم دیگر مناظر قابل ذکر سمت چپ این مسیر هستند.
در سمت دیگرـ شمال ـ نیز قله های ناز و کهار، هفت خوان، قلل غربی خط الرأس کندوان به خوبی مشاهده می شود.
با توجه به بارش کم امسال(تا این لحظه) برف نسبتاً مناسبی در این منطقه باریده بود. البته برف کوبی سنگینی نداشتیم چون برف کم، سبک و پودری بود.
در ساعت ۱ بعدازظهر به قله رسیدیم. ارتفاع قله با GPS ما ۳۴۵۰ متر اندازه گیری شد. پرچم کوچک و نارنجی باشگاه که تاریخ صعود و ارتفاع و نام قله در آن ذکر شده بود را آنجا نصب کردیم و بعد از عکاسی و کمی استراحت به طرف پایین بازگشتیم.
ناگفته نماند در اکثر مواقع ارتفاع قله را در همان جا با اندازه گیری GPS و با ماژیک ویژه ای که داریم بر روی پرچم می نویسیم.
در موقع بازگشت مسیر فرود را کمی به طرف جنوب تغییر دادیم تا زودتر به اول جاده چالوس برسیم. طول مسیر جاده چالوس تا روستای نشترود حدود ۳ کیلومتر است.
در بین راه و در میان برف ها ناهاری با شرایط زمستانی خوردیم که شاید تمرینی مناسب و لازم برای این فصل باشد.
حدود ساعت ۴ بعدازظهر به پل خواب رسیدیم که متوجه شدیم اتومبیل ون باشگاه به دلیل یکطرفه شدن جاده چالوس در کرج متوقف شده است. از شانس خوبمان اتوبوسی نیمه خالی رسید که با آن خود را به کرج و ماشینمان رساندیم.
در راه بازگشت فکر می کردم اجرای برنامه های کوهنوردی در گذشته چقدر مشکل بود. آن زمان که وسایل نقلیه خیلی کمتر بود و درآمد مردم هم پایین ـ به ویژه درآمد ما کوهنوردان که اکثراً از طبقه متوسط و پایین بودیم ـ اکثر تیم ها قرار می گذاشتند و مسیر را کورس به کورس و با ماشین های عمومی و گذری طی می کردند، موقعی هم که برنامه تمام می شد، تازه شروع مشکلات و پیدا کردن ماشین برای برگشت به شهر فرا می رسید. بعضی مواقع سختی های این قسمت بیشتر از سختی های صعود قله ها بود، ولی در آن دوران هم لذت خودش را داشت.
سرپرست برنامه: ذ.حمیدی/ ۱۸دی ۸۹