
هفده خرداد مصادف است با یازدهمین سال خاموشی کوهنورد و ورزشکار ارزنده کشور ابراهیم شیخی .
به همین مناسبت مقاله ای که سال 1393 و در سایت اسپیلت منتشر شد ، امروز بازنشر می شود تا بدینوسیله نام این قهرمان ورزش کوهنوردی ایران فراموش نگردد و یاد او در ذهن همنوردان و دوستانش جاوید و ماندگار باقی بماند.
***********
یاد آن دوست بخیر
که سفر کرد به آن سوی خیال
امروز 17 خرداد ماه و آغاز هفتمین سال فقدان کوهنورد بااخلاق و توانمند کشور، ابراهیم شیخی است. او در تاریخ 1387.3.17 در سن 53 سالگی چشم از جهان فروبست.
مرگ او در حین ورزش کوهنوردی و در ارتفاعات البرز مرکزی به وقوع پیوست. شیخی از معدود کسانی بود که قلب و روحش برای ورزش و فعالیتهای جسمی پرمیکشید و همواره در تبوتاب بود.
تمام کسانی که شیخی را از نزدیک میشناختند از عشق بیکران او به ورزش بهخصوص ورزش کوهنوردی که ورزش اصلی او بود و بیش از سی سال در آن کوشید، آگاهی داشتند.
از خصوصیات بارز او مهربانی و خوشخلقیاش بود به طوری که همیشه خوشرو و آماده و مشتاق فعالیتهای خیرخواهانه ورزشی بود.
او درخصوص انتقال تجربیات و آزمودههای خود به دیگران بسیار سخاوتمند عمل میکرد و همواره به سئوالات و راهنماییهای کوهنوردان علاقمند، بهویژه در مورد آموزش نسل جوان بسیار با دقت و شکیبا عمل میکرد.
بیشتر آشنایی نزدیک من با شیخی در خانه کوهنوردان تهران و به زمانی بازمیگردد که او با کمال میل و مسرت پیشنهاد هیئت مدیره وقت جهت عضویت افتخاری خانه را پذیرفت و بدینترتیب تا پایان عمر از اعضای افتخاری خانه کوهنوردان تهران باقی ماند.
زمانی که در خرداد سال 1384 با همفکری او و ناصر جنانی طرح و اجرای پروژه برنامه «صعود شانزده یال دماوند» را عملاً آغاز کردیم، فرصت مناسب و استثنایی پیش آمد تا با این شخصیت بارز ورزشی بیشتر آشنا شوم.
ابراهیم شیخی همواره به دنبال حرکتهای نو و ثبت رکوردهای جدید در ورزش کوهنوردی بود. به همین دلیل پیشنهاد اجرای این برنامه را مشتاقانه پذیرفت و هر هفته پیگیر اجرای دقیق و منظم آن بود.
در اینجا باید اشاره کرد در تمام این صعودها او جلودار و اصطلاحاً «موتور» حرکت تیم بود. به خوبی بیاد دارم در یکی از آن صعودها گفت: «مطمئنم تا مدتها این برنامه به این شکل منظم و جدی اجرا نخواهد شد….»
(گویا پیشبینی او درست بوده و آن برنامه هنوز اجرا نشده است.)
او در کوهنوردی برای خود سبکی ویژه داشت که تماماً برتجربیات شخصی و آموزشهای رایج عمومی تکیه داشت. به طوری که برای تمام حرکتها و تمرینات مداوم خود دلیل و برهان خاصی ارائه مینمود و با دانش خود سعی میکرد به مرزهای جدیدی از این ورزش دست یابد.
با وجود گرفتاریهای روزمره به طور مرتب ورزش میکرد و عاشق دوومیدانی ، مادر همه ورزشها بود.
امسال در آغاز هفتمین سال خاموشی این کوهنورد ارزشمند کشور که به نظر من جبرانناپذیر است، برآن شدیم تا با ارائه گزارش برنامه صعودهای شانزدهگانه دماوند که برای اولین بار در فضای مجازی رخ میدهد، بار دیگر یاد و نام ابراهیم شیخی را برسر زبانها جاری سازیم تا شاید بدینوسیله نسل جدید کوهنوردان این سرزمین بتوانند با گوشهای از شخصیت و فعالیتهای بارز ورزشی او آشنا شوند.
بدینمنظور از چهار هفته پیش گزارش صعود شانزده یال دماوند در سایت باشگاه اسپیلت منتشر شد که همنوردان گرامی میتوانند آنها را در اینجا(چهارمسیر اول) ـ اینجا(چهارمسیر دوم) ـ اینجا(چهارمسیر سوم) ـ اینجا(چهارمسیر چهارم) ملاحظه نمایند.
یادمان باشد هربار با صعود به قله خلنو بزرگ (البرز مرکزی) با تابلویی روبرو میشویم که با زبان بیزبانی روایتی از آخرین گامهای کوهنورد بزرگی را بیان میکند که از آن قله گذشته و ساعاتی بعد در جوار معشوق خود «کوهستان»، حین ورزش و در اوج آمادگی جسمانی به دیار ابدیت پیوست و جاودانه شد.
ذبیحا… حمیدی
1393.3.17

تابلو یادبود ابراهیم شیخی برفراز قله خلنو بزرگ ـ 4383 متر
***********
در پی این نوشتار توجه شما دوستان گرامی را به «شرح حال و زندگینامه ابراهیم شیخی» که به قلم دوست و همنورد نزدیک و دیرینهاش «آقای جلیل صفرعلیزاده» که در آخرین ساعات زندگی در کنارش بوده است، جلب مینمایم:
به نام خدایی که کوه را آفرید تا انسان بربلندای آن بایستد و شرافت و بزرگیش را به عنوان اشرف مخلوقات به اثبات رساند.
چون امانت را خدا بر کوه داد جسم انسان را بأذنش روح داد
کوه از این امر حق نقصان گرفت آن امانت را به جان انسان گرفت
و موسی بود و کوهستان طوری ز کوه آموخت آیین صبوری
ابراهیم شیخی در 17 دی ماه 1334 در روز عید قربان در تهران متولد شد. به همین دلیل او را حاجی یا حاج ابرام صدا میکردیم. وی تحصیلات ابتدای و متوسطه را گذرانده و وارد بازار کار شد و مشغول کار تزئینات (کاغذ دیواری) شد. خودش میگفت: «کاغذ به دیوار منزل مردم میچسباندم….» بعد از انقلاب و رکود بازار و جمع شدن این نوع شغلها وارد بازار طلا و ارز شد.
او خیلی زود و در سنین نوجوانی پدر و مادر خود را از دست داد.
از سال 1350 با قدم نهادن در مسیرهای کوهستانی و با صعود به قلههای شمیرانات و سپس البرز، الوند و زاگرس، تمامی قلل بالای 4000 متری ایران را در فصول مختلف صعود کرد و در تکمیل ورزش استقامتی خود به ورزشهای بوکس و دومیدانی تا حد حرفهای پرداخت تا اینکه در سال 1359 در انتخابی تیم بوکس به عضویت تیم ملی درآمد و در تورنمت بینالمللی مهم «جام کمربند طلایی رومانی» شرکت کرد و با دو برد و یک باخت، با ابرویی شکافته به عنوان فنیترین بوکسور مسابقات شناخته شد.
وی در دومیدانی نیز سرآمد بود و در رشتههای 5000 و 10000 و نیمهماراتون در مسابقات مختلف شرکت کرد و کسب مقام نمود. ولی همیشه این را بارها از زبان خودش میشنیدم که میگفت: «رشته اصلی من کوهنوردی است.» وی در کلاسهای کارآموزی کوهنوردی و همچنین کلاسهای تکمیلی و مربیگری زیر نظر فدراسیون کوهنوردی شرکت کرده و آموزشهای لازم را فرا گرفته بود.
زندهیاد ابراهیم شیخی عمر پربرکت خود را در راه اعتلای فرهنگ اراده و ایمان که همانا فرهنگ کوهمردی و کوهنوردی است مصروف داشت. او از دانشگاه بزرگ طبیعت درسهای گرانبهایی آموخت و در توشه آخرتش گوهرهای نفیسی اندوخت. در بسیاری از جهات شخصیتی درخور ستایش و تحسین داشت. اما شاخصه بارز او ایمان و اخلاصش در عمل بود تا جایی که به کرات با تشکیل تیمهای نجات به هنگام ضرورت، مصدومین و آسیبدیدگان را یاری میکرد. چه بسیار لحظات بحرانی و پر از خطر که او در صف اول منجیان حاضر و آماده بود.
گرچه او میتوانست همچون دیگران در بستر آرام زندگی، عمر خویش را سپری سازد، اما روح بیدارش این آرام و قرار را از او ربوده بود. هربار که در جمعی از خاطرات نجات و رشادتهای او سخن به میان میآمد، او با نهایت تواضع و فروتنی میگفت: «این وظیفهای است برگردن ما. دیگران مسئولیتهایی دارند، ما هم دینی برگردنمان است. امید آنکه این مهم را نیک به فرجام رسانیم.»
به قول همنوردی شاعر:
تن و روان خستهات را صدایی آشنا و رفیقی کهنه به خود میخواند//
و تو از صافی آوازش پاکی قامت، طبیعت این یار دیرینه انسان را بازمیشناسی//
آغوش کوهستان هرگاه که بخواهی گشوده است//
شرط آنکه پاک و بیریا در او قدم نهی//
صداقت و عشق را در او بجویی و زندگی را در او بکاوی//
راه را در این گذر پایانی نیست، چرا که طبیعت بیانتهاست//
آنگاه که بر بلندای قلهای ایستادهای، آنجا که زمین دست بر قلب آتشین آسمان دارد//
خطاست نام فاتح برخود گذاری//
تو فتح نکردهای//
چرا که معشوق خویش را در آغوش فشردهای…//
ابراهیم شیخی در ساعت 23:30 دقیقه پنجشنبه 16 خرداد ماه 1387 هنگام اجرای برنامه خطالرأس قله توچال به قله دماوند، در چادری که بر روی خطالرأس «قله سینهزا» برپا شده بود، براثر ایست قلبی درگذشت و پیکر بیجانش پس از 3 روز تلاش توسط همنوردان او از مسیر دشت لار و تنگه یونهزا به پایین منتقل و در قطعه نامآوران بهشتزهرا به خاک سپرده شد.
روحش شاد.
جلیل صفرعلیزاده
1393.3.16
.jpg)
در پایان نگاهی میکنیم به فعالیتهای شاخص ابراهیم شیخی در ورزش کوهنوردی:
– سال 1362 اولین صعود زمستانی جبهه غربی دماوند در قالب گروه کوهنوردی آزاد کاوه
– سال 1363 حضور مؤثر و 75 روزه در ساخت دو جانپناه شمالی دماوند در ارتفاع 4000 و 4750 متری
– سال 1363 اولین صعود زمستانی گرده آلمانها (علمکوه) در قالب تیم مشترک فدراسیون و کوهنوردان تبریزی
– سال 1363 حضور مؤثر در ساخت و مرمت جانپناه توچال
– سال 1364 صعود سرعتی قله توچال و ثبت رکورد دو ساعت و ده دقیقه از میدان سربند تا قله
– سال 1364 دریافت مدرک مربیگری کوهنوردی
– سال 1368 صعود دیواره علمکوه مسیر لهستانیها (به همراه زندهیاد داود خادم)
– سال 1376 صعود تا ارتفاع 7500 متری قله گاشربروم (هیمالیای پاکستان) در قالب اولین تیم ملی فدراسیون کوهنوردی
– سال 1376 صعود یک روزه گرده آلمانها از مسیر ونداربن ـ سرچال ـ علمچال ـ گرده ـ قله علمکوه ـ سیاهسنگ ـ چالون ـ سیاهکمان ـ نفتچال ـ ونداربن (طی سیزده ساعت) در تابستان
– سال 1383 شرکت در مسابقه ماراتون دماوند (در سن 50 سالگی) و کسب مقام چهارم (رکورد سه ساعت و هجده دقیقه از گوسفندسرا تا قله)
– سال 1384 صعود 16 یال دماوند در شانزده هفته به شکل سرعتی و یک روزه
– سال 1385 عبور از خطالرأس دوبرار (قرهداغ) یک روزه به طول 45 کیلومتر
– صعود اکثر قلل ایران و دیوارههایی نظیر بیستون، لجور، بندیخچال، پلخواب و صعود بیش از 1500 بار قله توچال و 300 بار قله دماوند
– پرچمگذاری مسیر صعود قله توچال از سنگسیاه به قله از زمستان 1364 به بعد
– حضور منظم در عملیات امدادرسانی افراد سانحه دیده در کوهستان
(آخرین بار در تلاش صعود از قله توچال به دماوند در مسیر خطالرأس پالونگردن به سینهزا به علت ایست قلبی جانبهجان آفرین تسلیم کرد.)
.jpg)
از سمت راست: جلیل صفرعلیزده ـ زنده یاد ابراهیم شیخی ـ صادق آقاجانی
پس از صعود زمستانی گرده آلمانها ـ سال 1363
.jpg)
نفر سوم از سمت راست: زنده یاد ابراهیم شیخی برفراز قله دماوند
