آخرین اخبارآشنایی با کوهنوردان نامدار جهاناخبارمقالات و نوشته ها

آشنایی با کوهنوردان نامدار جهان / به قلم محمد اسماعیلی(بخش ششم)

بخش ششم؛ داگ اسکات (Dough Scott) –  متولد 1941 (75 ساله) :  

Doug Scott

داگ اسکات در ناتینگهام انگلیس متولد شد . جرقه علاقمندی او به کوهستان در توری که از سوی مدرسه برقرار شده بود ، در او زده شد و او از 12 سالگی آغاز به کوهنوردی کرد.
«داگ اسکات» به عنوان یکی از برجسته ترین کوهنوردان ارتفاعات بالا و یکی از صخره نوردان با تکنیک شناخته می شود که دارای قدرت فیزیکی و استقامت بی نظیری در سال های فعالیت‌اش بود.
«اسکات » در میان کوهنوردان انگلیسی در اولین صعود به رخ جنوب غربی اورست شهرت دارد . او و داگال هَستُن (Dougal Haston) اولین انگلیسی هایی بودند که قله اورست را در سال 1975 به سرپرستی «کریس بانینگتون» فتح کردند.
«اسکات »45 اکسپدیشن در آسیا انجام داد که 40 صعودش فتح قله بود . تمامی صعودهای او به روش سبکبار (Alpine Style) و بدون اکسیژن کمکی بود به جز صعود او به اورست از رخ جنوب غربی .

*”برخی از صعودهای برجسته و مهم اسکات”
1- رخ جنوب غربی اورست با داگال هَستُن با بیواکی در قله جنوبی (8760 متر)- 1975
2- صعود به Baintha Brakk که بیشتر با نام The Ogre کوه آگری به ارتفاع 7285 متر شناخته می شود که در قره قروم پاکستان واقع شده است و در بازگشت دو پای اسکات شکست (1977)
3- تلاش برای صعود به k2 (رخ غربی)  (1978)
4- صعود خط الرأس شمالی کانچن چونگا (8586 متر) در سال 1979
5- صعود به رخ شمالی نوپسه (1979)
6- صعود به تمامی قلل سون سامیت (Seven Summits)

کتاب هایی که داگ اسکات منتشر کرده است ؛
1- کوهنورد هیمالیایی
2- صعود دیواره‌ی بلند
3- اکسپدیشن شیشاپانگما
4- کوهنورد (1992)
5- مسیر سخت به اورست (2015)

فعالیت های عام المنفعه‌ی «اسکات» ؛
او با درک فرهنگ مردمی که بیشترین فعالیت های کوهنوردی خود را در آنجا انجام داده بود ، خیریه ای به نام «جامعه‌ی عمل نپال» تشکیل داد که با سخنرانی های متعدد برای آن خیریه کمک جمع آوری می کند.
او در سال 1989 آژانس ترکینگی را راه اندازی کرد که برای عملکرد عالی با «باربرها» شهرت دارد .
«اسکات »از حامیان Responsible Tourism می باشد(که مفهوم و کانسپت این نوع توریسم ، مسافرت به یک منطقه و ناحیه و تأثیر مثبت داشتن بر محیط ، اقتصاد و جامعه آن منطقه است.)

قدردانی از دست آوردهای داگ اسکات و مشاغل او؛
1- در سال 1999 انجمن سلطنتی جغرافیا جایزه Parton Medal را به او اعطا کرد.
2- در سال 2005 جایزه Golden eagle را برای فعالیت به عنوان نویسنده Out door (طبیعت) و راهنمای فتوگرافی دریافت کرد.
3- در سال 2011 برای یک عمر تلاش او، جایزه‌ی Piolet d orُ به او اعطا شد.

داستان «لمس خلأ» در سال 1977 در کوه آگری (The Ogre) در پاکستان :
حادثه ای که در پاکستان در هنگام فرود آمدن از قله‌ی The Ogre (آگر) برای «داگ اسکات» رخ داد بی شباهت به داستان «لمس خلأ» سیمپسون نیست اگرچه واقعه ای که در قره قروم پاکستان رخ داد کاملاً شناخته شده نمی باشد ولی در تاریخ کوهنوردی یکی از وقایع حماسی است.
در «لمس خلأ» جو سیمپسون کتابی پرفروش می نویسد و وقایع صعود به قله‌ی 6344 متری Siula grande (سیولا گرنده) در کشور پرو را که منجر به شکستگی پایش (تیبیا و زانو) شد را شرح می دهد که در آن بالاجبار و در نهایت توسط همنوردش «سایمون یاتس» رها می شود ولی او سرانجام با تلاشی دور از تصور از شکاف یخی خارج می شود و با خزیدن بعد از سه روز خود را به پایین می رساند و نجات می یابد.
در کوه آگری (The Ogre) که سومین کوه دنیا از لحاظ سختی صعود است ، در سال 1977 یک گروه 6 نفره شامل «داگ اسکات »،«کریس بانینگتون» و چهار کوهنورد دیگر تصمیم به صعودی زمستانه و برای اولین بار از خط الرأس جنوبی می گیرند که در نهایت «کریس بانینگتون» ، «داگ اسکات» ،«کلیو رولند» و «موآنتونی» موفق می شوند تا انتهای قله (برج) را صعود کنند.
کریس بانینگتون (Chris Bannington) و داگ اسکات ( Dough Scott) در 13 جولای 1977 موفق به فتح قله آگری (The Ogre) می شوند . خورشید در حال غروب بود اما بارقه هایی از نور برای بازگشت به پایین هنوز باقی بود .
داگ و کریس در شیب تند در حال پایین آمدن و سُر خوردن بودند که ناگهان «داگ اسکات»در جایی با سرعت به تخته سنگی برخورد می کند و از ناحیه‌ هر دو پا دچار شکستگی می شود . جایی که تا کمپ اصلی 2000 متر فاصله داشتند و کمی پایین تر از قله بود.
شکستگی پای «اسکات» در قسمت پایین پا بود و آسیبی به زانوها وارد نشده بود و می توانست سُر بخورد . این امر در مورد «جو سیمپسون » که او هم دچار شکستگی شده بود ولی زانویش نیز شکسته بود امکان سُر خوردن برایش امکان پذیر نبود و باید توسط سایمون یاتس با طناب ساپورت می شد.
«داگ » امکان حرکت چهار دست و پا با استفاده از زانوی سالم برایش فراهم بود. در عین حال از همراهی کوهنوردی قدرتمند همچون «کریس بانینگتون» برخوردار بود.
آن شب «اسکات» و «کریس» مسیر زیادی را نتوانستند بپیمایند و سرانجام در بخش صخره ای شیب داری «بیواک» کردند. مزیتی که بیواک در هوای باز برای آنها داشت این بود که روز بعد انرژی و وقت زیادی برای جمع آوری وسایل صرف نکردند.
روز بعد به غار برفی که «کلیورولند» و «موآنتونی» در آنجا در انتظار آنها بودند، رسیدند و و شب را در آنجا سپری کردند . روز سوم طوفانی در حال وزیدن بود بنابراین روز دیگری را در غار برفی گذراندند.
در بازگشت به پایین «کریس» ، «کلیو» و «موآنتونی» به نوبت مسیر و طناب ها را برای سُرخوردن «داگ» مهیا می کردند.
داگ می گوید : شکستگی پاهایم اگر در ناحیه فمور «Femor» بود بی تردید الان هم در کوه باقی مانده بودم.
در طول مسیر«کریس» در جایی دچار سقوط شد که دو دنده اش دچار شکستگی شد و هنگامی که در چادر سرفه می کرد ، درد بی نهایت شدیدی را تحمل می کرد .
«کریس» در ابتدا فکر می کرد که دچار اِدِم ریوی شده است و اگر سریع فرود نیاید ، خواهد مرد ولی «داگ» به او اطمینان داد که : «کریس» نگران نباش ! توفقط دچار پنومونی(التهاب ریه) شده ای.
در طول چند روز بازگشت به پایین ، خزیدن و سُرخوردن برای «اسکات» عادی شده بود و در برف ضخیم سُر خوردن برایش آسان‌تر بود . گاهی اوقات او را جلوتر می فرستادند تا مسیر را با سُرخوردن باز کند و راه فرود درست کند.
سخت ترین بخش بین بیس کمپ پیشرفته و بیس کمپ اصلی بود که بیش از 4 کیلومتر با یخ سفت و محکمی پوشانیده شده بود که زانوهای «اسکات» کاملاً باد کرده و در حال خونریزی بود.
فرود از قله تا بیس کمپ 7 روز طول کشید که تقریباً تمامی آن در هوای بد و برف تازه انجام گرفت و غذایی که آنها استفاده کردند بسیار اندک بود.
«موآنتونی»قبل از بقیه افراد به بیس کمپ رسید و یادداشتی را از دو همنورد دیگرشان که 7 روز در بیس کمپ در انتظارشان بودند و به علت نا امید شدن از بازگشت‌شان همان روز یادداشتی در چادر می گذارند و به سمت پایین حرکت می کنند . «موآنتونی »یادداشتی برای بقیه گذاشت و سریعاً به طرف پایین حرکت کرد تا خبر سلامتی همگی را به آن دو نفر بدهد و درخواست کمک کند.
گروه امداد، پنج روز بعد به بیس کمپ رسید و در این مدت آنها با تغذیه اندکی از شکلات باقی مانده ، در انتظار بودند.
هنگامی که 12 نفر از باربرهای بالتی( Balti) به بیس کمپ رسیدند و 30 کیلوگرم مواد غذایی شامل 31 تخم مرغ را بدون اینکه حتی یک عدد از آنها شکسته شده باشد را از مسیرهای دشوار یخچال «بیافو» به بیس کمپ رساندند، «داگ اسکات» اطمینان یافت که آنها او را سالم به پایین خواهند رساند .
12 نفر از باربران بالتی در عرض سه روز موفق شدند «داگ اسکات» را از یخچال طبیعی بیافو(Biafo) با برانکارد با عبور از مسیرهای بسیار دشوار به محلی برسانند که هلی کوپتر قادر باشد از آنجا او را به پایین ببرد.
«اسکات» چیزی برای آنها نداشت جز تحسین آنها .
باربرها لیدری نداشتند ولی از روی مهارت و غریزه عملشان را به درستی انجام می دادند برعکس پرواز با هلی کوپتر بدون انعطاف بود و هنگامی که هلی کوپتر به «اسکاردو» رسید ، موتور دچار اشکال شدو در حدود 6 متر به روی زمین کشیده شد که خوشبختانه به کسی آسیبی وارد نشد ولی پره های هلی کوپتر آسیب دیدند و «کریس بانینگتون» با دنده‌‌ی شکسته چندین روز در بیس کمپ صبر کرد تا جایگزینی برای انتقال او از راه برسد.

DSC00079

داگ اسکات و ذبیح اله حمیدی
تهران – سال 1387

۲ دیدگاه

  1. جای بسی خوشحالی است در زمانه ای زندگی می کنیم که کوهنوردانی اینچنین با اراده و با روحی بزرگ گام در فتح ارتفاعاتی فراتر از توانایی انسان معمولی نهاده اند.
    درود بر جناب اسماعیلی و قلم روان ایشان.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا