
بررسی و تحلیل فیلم شرپا 2015
(نگاهی اجمالی به نزاع سال 2013 و تراژدی سقوط بهمن سال 2014 اورست)
به قلم: محمد اسماعیلی
فیلم شرپا، فیلمی مستند بر پایه وقایع 18 آوریل 2014 ساخته شده است که تمرکزش بروی سقوط بهمن سهمناکی در آبشار یخی خومبو در اورست است که باعث کشته شدن 16 شرپا و کارگران کوهستان شد.
کارگردان این فیلم جنیفر پیدوم بانوی کوهنورد استرالیائی است که با هدف بررسی واقعه نزاع 2013 مابین شرپاها و سوپراستارهای کوهنوردی (سیمونه مورو و یولی استک) برای تهیه فیلم مستند به اورست رفت ولی ناگهان با واقعهای مواجه شد که با توجه به دوستی و علاقهای که به زندگی شرپاها و مردم نپال داشت خود را درگیر ساختن فیلمی دید که با توجه به رنج مردم بر اثر سقوط بهمن، کاری دشوار بود.
تراژدی سقوط بهمن در آبشار یخی در سال 2014 باعث بحثهای مربوط به شرایط کار شرپاها شد و حدود یک هفته بعد از وقوع آن با اعتصاب شرپاها صعود در اورست متوقف شد.
کارآکتر اصلی این فیلم مستند فورباتاشی شرپا است که در حقیقت سردار (لیدر شرپاها) در اکسپدیشن هیمکس (هیمالین اکسپدیشن) است که راسل برایس کوهنورد حرفهای و با سابقه مالک و سرپرست آن است. فورباتاشی از شناختهترین شرپاهای هیمالیا است، او رکورد بیشترین صعود (21 صعود به اورست بهمراه آپاشرپا) را در کارنامه خود ثبت شده دارد. جنیفر پیدوم کارگردان قصد داشت بهمراه او مسیری را طی کند و مصائبی از زندگی شرپاها را نشان دهد که به گونهای کار اصلی صعود را آنها انجام میدادند ولی مشتریان کوهنوردی صعودکنندههای واقعی شناخته میشدند، این صعود اگر انجام میشد فورباتاشی شرپا رکورد 22 صعود به اورست را از آن خود میکرد.
کارآکتر دیگر این مستند راسل برایس مالک هیمکس (کمپانی کوهنوردی تجاری) که یکی از شناختهترین کمپانیهای تجاری در هیمالیا میباشد.
روایتگر زمینههای شکلگیری این درام در این فیلم مستند، ادِ داگلاس است که ژورنالیست و تاریخدان کوهنوردی است او سعی میکند زمینههای شکلگیری حوادث را آشکار سازد. او بعنوان ژورنالیست نگاهی انتقادی در مراحل مختلف دارد و به عنوان یک تاریخدان، دانش و علم او از کوهنوردی نپال بالانسی مابین پیچیدگی داستانی که نیاز به دقت و بازگوئی دارد انجام میدهد و در این فیلم مستند او را در زمینههای مختلف مشاهده میکنیم.
بکگراند فیلم:
فیلم در روستای «کوماجونگ»، روستائی نزدیک نامچه بازار که نزدیک محل زندگی فورباتاشی است آغاز میشود.
فصل صعود در اورست در حال آغاز است و خانواده فورباتاشی علاقمند نیستند که او برای صعود به اورست برود.
همسر فورباتاشی، برادر خود را در حادثه کوهنوردی سال قبل (2013) از دست داده است و از رفتن فوربا به کوهستان گریان است.
در فیلم صدای فورباتاشی را میشنویم که میگوید « کارش را دوست دارد» و ادامه میدهد که تا چه اندازهای برای او مهم است که با کار در کوهستان پول برای خانوادهاش بدست آورد و از مزایای کار اورست میگوید که منافع زیادی برای افراد جامعه شرپا شامل آشپز، کارگر کوهستان و کسانی که حتی در روستا چایخانه دارند، دارد.
ادِ داگلاس روایتگر فیلم سپس سابقهای از زمینههای تاریخی را بیان میکند. او به ما میگوید: که در ابتدا شرپاها در سالهای ابتدائی صعودهای هیمالیائی چیزی از کوهنوردی نمیدانستند و آنها در کار کوهستان و در ارتفاعات بالا خود را قدرتمند نشان دادند و توسط کوهنوردان غربی که کاشف هیمالیا بودند، به کار گرفته شدند. جاملینگ تنزینگ فرزند تنزینگ نورگای بزرگ که در غرب تحصیل کرده است و در ایالت متحده زندگی میکند میگوید: غربیها تصور میکنند که تمام شرپاها میتوانند اورست را صعود کنند، ولی دیدگاه مشخصی ندارند که شرپاها یک نژاد قومی از مردم در نپال هستند. سپس جاملینگ تفاوت فکری بین شرپاها و غربیها را مقایسه میکند، برای شرپاها (کومولونگما=اورست) قلهای مقدس است، اما برای غربیها تنها یک چالش فیزیکی برای محک تواناییهای کوهنوردیشان است.
جاملینگ میگوید: همه غربیها این امر را درک نمیکنند البته کسانی هم هستند که به این درک رسیدهاند.
در مستند شرپا، فورباتاشی توضیح میدهد که از سوی اکسپدیشن هیمکس بعنوان سردار انتخاب شده و تمامی 25 شرپای تیم را او استخدام کرده است و آنها را رهبری میکند.
در فیلم گاهی گریزی برای مصاحبه با مشتریهای کوهنوردی راسل برایس برای انگیزههای صعودشان به قله اورست گنجانیده میشود.
آبشار یخی خومبو:
اد داگلاس درباره آبشار یخی و حرکت مداوم آن توضیح میدهد و اینکه چگونه شکافهای یخی باز میشوند و برجهائی از یخ فرو میریزند و این مکان جائی است که باید همواره بروی آن کار انجام شود تا امکان خطر در گذر از آن به حداقل برسد و در حقیقت این آبشار در حرکتی دائمی است و گذر از میان آن برای رسیدن به قله اورست اجتنابناپذیر است.
و او در مقابل دوربین میگوید: آیا ارزش ریسک را دارد؟
راسل برایس میگوید: در هیچ کوهی در جهان شما به گذر از میان محل خطرناکی مانند آبشار یخی فکر نمیکنید اما در اورست قضیه کاملاً فرق میکند، هر وقت که شرپاهای اکسپدیشن من بالا میروند و از میان آبشار یخی عبور میکنند من احساس میکنم که آنها را به میدان جنگ میفرستم!
راسل برایس در ادامه میگوید: مشتریان کوهنوردی که برای همهوائی به لوبوجه شرقی میفرستیم از میان آبشار یخی فقط 2 بار عبور میکنند، در طول اکسپدیشن شرپاها از این محل خطرناک در حدود 20 الی 30 بار عبور میکنند.
فشار شرپاها:
راسل برایس اما در توضیحات خود نسل جدید شرپاها را متفاوت اعلام میکند که کمتر با حرمت هستند و این ذهن را برای یک اکسپدیشن مشغول میکند. البته در این نقطه از فیلم توجهی به زمینههای شکلگیری رفتار شرپاها در طول زمان نمیشود. (البته امری که نباید از نظر دور داشت این است که نسل جدید شرپاها از تحصیلات بهتری برخوردارند و به گونهای نسل فیسبوکیای هستند که با دنیای بیرون ارتباط بیشتری دارند و از نحوه برخورد حکومت نپال و کمپانیهای غربی با شرپاها راضی نیستند).
«سقوط بهمن 18 آوریل 2018»
ما به لحظهای نزدیک میشویم که تمام این شعلهها روشن میشوند. در فیلم مشاهده میکنیم که یک کوهنورد که احتمالاً باید شرپا باشد از یک پل برفی عبور میکند و ناگهان در تاریکی غرق میشود.
سپس راسل برایس را نشان میدهد که با یکی از اپراتورهای اکسپدیشن درباره اینکه آیا شرپاها سالم هستند سئوال میکند.
راسل برایس با پاسانگ تنزینگ شرپا که از راهنماهای کوهستان است در حال بحث است. راهنماهای کوهستان 30 نفر نپالی هستند که 4 نفر شامل پاسانگ تنزینگ در کوهستان کار میکنند. در فیلم استنباط میشود که آنها همان روز صبح با هلیکوپتر به بیسکمپ منتقل شدهاند.
عملیات نجات آغاز میشود. ابتدا مجروحان با هلیکوپتر منتقل میشوند و سپس نوبت اجساد است.
اعتراضات:

در فیلم معترضین به شرایط کار در کوهستان، فعال هستند:
«پاسانگ بوتی» با دستمال صورتی، «پاسانگ تنزینگ» با کلاه بیسبال و «سومیت جوشی» با تسلط به زبان انگلیسی، سخنگوی معترضین است. آنها معترض به شرایط کار و بیمه هستند و غربیها را خطاب قرار میدهند. با وجود اینکه مقامات نپالی به بیسکمپ پرواز کردهاند و از مضحک بودن غرامت به خانواده قربانیان صحبت میکنند، ولی در عین حال برنامه جامعی ندارند و هیچگونه بیمه مناسبی را نوید نمیدهند. بنابراین اعتصاب ادامه پیدا میکند.
در عین حال مشتریان هیمکس هم از راهنماهای غربی خود میخواهند که توضیح دهند چه اتفاقی در حال رخ دادن است، ولی راهنماها نظری ندارند.
خشم مشتریان کوهنورد با اظهار نظر یکی از آنها به عمل اعتراضی شرپاها و تشبیه آن به تروریست بودن شرپاها بروز میکند.
درماندگی اپراتورها و عدم تمایل اکثریت شرپاهای هیمکس که در مشاجره شرکت نداشته باشند، در جلسهای مابین راسل برایس و شرپاها نشان داده میشود. (هیچ شرپائی از اکسپدیشن هیمکس در تراژدی سقوط بهمن جان خود را از دست نداد.)
راسل برایس از شرپاهای اکسپدیشن میخواهد که اعلام کنند آیا مایلند در ادامه اکسپدیشن فعال باشند؟ که هیچکدام از آنها حتی فورباتاشی (سردار شرپاها) علاقهای به اظهار نظر ندارند و سکوت میکنند.
راسل برایس سکوت آنها را با لغو اکسپدیشن مترادف میداند، فورباتاشی تائید میکند و جلسه به پایان میرسد.
در جلسهای با شرپاها، راسل برایس از آنها میپرسد آیا آنها از سوی شرپاهای اعتصابکننده، تهدید شدهاند که اکسپدیشن را ادامه ندهند؟
سکوت برقرار است اما «فورباتاشی» سرانجام میپذیرد که خود او تهدید نشده است (بر عکس، بسیاری از شرپاهای تیم راسل برایس بعد از سقوط بهمن به خومجونگ بازگشتند تا افراد فامیلشان را ببینند و در زمان تظاهرات در بیسکمپ نبودند.)
در سکانس بعدی میبینیم که راسل برایس در توضیح به مشتریهای اکسپدیشن هیمکس اعلام میکند که او با بیمیلی مجبور است که اکسپدیشن را لغو کند چون فورباتاشی و شرپاهایش تهدید به خشونت شدهاند! این گفتار راسل برایس در حقیقت به گونهای توجیه لغو اکسپدیشن برای مشتریان کوهنوردیش است. نوربا تنزینگ پسر بزرگ تنزینگ نورگاری در سکانس پایانی فیلم میگوید: پدرم میگفت: او اورست را به گونهای صعود کرد که ما مجبور نیستیم…
بسیاری از شرپاها علاقمندند که فرزندشان با تحصیل به شغل دیگری غیر از کار در کوهستان مشغول شوند.
در زمینه فیلم با اشاره اندکی از زلزله سال 2015 که باعث کشته شدن حدود 9000 نفر در نپال شد، جملهای تحت عنوان: حکومت با تمام خواستههای شرپاها موافقت کرد، در حقیقت امری بود که عملی نشد و لیست بالائی از تقاضاهای آنها همچنان پا برجاست.
در انتهای فیلم «فورباتاشی» عنوان میکند که او به کوهستان باز نمیگردد اما بعنوان یک قهرمان پایان خوشی برای او نبود، زلزله 2015 خانه فورباتاشی را ویران کرد و بدون هیچگونه بیمهای او مجبور شد بار دیگر به کار در کوهستان باز گردد تا بتواند دوباره آنرا بازسازی کند.
فرهنگ فساد و بوروکراسی پیچیده و ارتشاء کشور فقیر نپال را در بر گرفته است. بعد از زلزله 2015 اکثر کمکهای بینالمللی که تعهد داده شده بود، پرداخت نشد و بسیاری در اقامتگاههای موقت در زمستان جان خود را از دست دادند.
«درباره کارگردان جنیفر پیدوم»
جنیفر پیدوم نویسنده و کارگردان فیلم مستند شرپا که خود بانوی کوهنورد برجستهای است کارهای دیگری مانند معجزه در اورست و سولو و کوهستان را در کارنامه فیلمسازیاش دارد. این بانوی کارگردان 43 ساله که دوستی عمیقی با شرپاهای نپال دارد جوایز متعددی برای کارهایش دریافت کرده است. او برای نشنالجئوگرافیک، کانال دیسکاوری و BBC فیلمهای مستند ساخته است. او میگوید: من فیلم در مورد مردم میسازم در مورد انگیزههای آنها و چرا انتخابهائی انجام میدهند که میتواند برایشان خطرساز باشد. جنیفر پیدوم اورست را از زاویهای متفاوت در مستند شرپا نشان میدهد. او که در 2014 به اورست رفت تا از واقعه نزاع مابین کوهنوردان غربی (سیمونه مورو – یولی استک) و شرپاها که در سال 2013 رخ داد فیلم مستندی بسازد و زندگی شرپاها را نشان دهد، ناگهان با واقعه وحشتناک سقوط بهمن در 18 آوریل 2014 در آبشار خومبو مواجه شد و در واقع هدف او که همراهی با «فورباتاشی» و تعقیب او بود که صعود بیست و دوم را به اورست تکمیل میکرد، به گونهای قصد داشت نشان دهد که چگونه شرپاها با حمایت از مشتریان کوهنوردی آنها را تا قله بیبیسیت (Babysit) میکنند تا صعودشان را انجام دهند. اما با تراژدی بهمن 2014، صعودی صورت نگرفت و فیلم شرپا هم تغییر کرد. اگر چه برای او بسیار دشوار بود که در غم و ناراحتی شرپاها فیلمبرداری کند ولی با همراهی تیمش کار با را به انجام رسانید.
تراژدی سقوط بهمن در آبشار یخی در سال 2014

این تراژدی از تاریکترین سالها در اورست بود. آبشار یخی خومبو اولین مانع خطرناک برای صعود به قله اورست است و یکی از مسیرهائی است که بیشترین تلفات را داشته است.
هر سال شرپاهائی از کمیته کنترل آلودگی ساگارماتا تحت عنوان «دکترهای آبشار یخی» مسئول فیکس طنابها در مسیر و برقراری نردبانهای آلومینیومی در محل شکافهای یخی هستند که کاری خطرناک و دشوار است و این آمادهسازی قبل از فصل صعود از بیسکمپ تا کمپ دوم توسط دکترهای آبشار یخی انجام میشود و سپس کمپانیهای تجاری کوهنوردی، شرپاهای خود را برای حمل تجهیزات و آذوقه و کارهای مربوط به آمادهسازی کمپها برای کوهنوردان خارجی که قصد صعود به اورست را دارند، از بیسکمپ به سوی کمپهای بالاتر میفرستند و شرپاها مجبورند از میان آبشار یخی خطرناک خومبو که همواره یخهای آن در حال جابجائی است، عبور کنند و شرپاها برای عبور از این محل خطرناک مجبورند قبل از طلوع آفتاب و گرم شدن هوا حرکت کنند تا با سقوط یخهای عظیم مواجه نشوند.
«سقوط بهمن»
در 18 آوریل 2014 و در ساعت 6:45 صبح در ارتفاع 5800 متر ناگهان توده عظیم یخی به ضخامت 34.5 متر و وزنی در حدود 14.3 میلیون تن همچون یک برج عظیم در محلی تحت عنوان «گلدن گیت» در مسیر شرپاها سقوط کرد و به تکههای کوچکتری تبدیل شد و با پودر برفی که ایجاد شد 25 شرپا در زیر تودههای برف و یخ مدفون شدند. با امداد و نجات تعدادی نجات یافتند. ولی 16 نفر در این حادثه مرگبار جان خود را از دست دادند که اجساد سه نفر از آنها در اعماق مدفون و یافت نشدند. ( براساس اعتقادات شرپاها درگذشتگانی که مراسم سوزاندن جسد و مراسم مذهبی برایشان انجام نشود روحشان سرگردان و در عذابند. بنابراین برای خانوادههائی که عزیزانشان را در کوهستان از دست میدهند و مفقود میشوند، همواره از اینکه قادر نشدهاند جسد عزیزشان را بیابند در عذاب هستند.)
تراژدی سقوط بهمن سال 2014 دومین تراژدی مرگبار در تاریخ اورست بود. البته سال بعد تراژدی بزرگتر با زلزله 7.8 ریشتری در نپال در 25 آوریل 2015 خسارت ویرانگر بیشتری ایجاد کرد. در فصل صعود هر سال در اورست در حدود 350 الی 450 نفر شرپا در کوهستان مشغول بکار میشوند و هر سال حدود 5000 دلار از طریق کار در کوهستان درآمد کسب میکنند که نسبت به درآمد سالیانه میانگین حکومت نپال (700 دلار) رقم قابل توجهی محسوب میشود.
پس از واقعه سقوط بهمن 2014، دولت نپال مقرر کرد که بهمراه بیمه اجباری 10000 دلار مبلغ 400 دلار اضافی به خانواده نزدیک قربانیان پرداخت شود. این پیشنهاد دولت که فقط هزینه دفن قربانیان را پوشش میداد شرپاها را عصبانی کرد. «انجمن کوهنوردی نپال» این پیشنهاد را نپذیرفت و درخواست افزایش پوشش بیمه از 10000 دلار به 20000 دلار را کرد. با تهدید شرپاها به اعتصاب و عملی نشدن درخواستشان در 22 آوریل 2014 شرپاها تصمیم گرفتند برای احترام به قربانیان این تراژدی فصل صعود 2014 را به تعطیلی بکشانند. در حدود 350 شرپا به این تصمیم رای دادند و فصل صعود تعطیل شد.
از 600 کوهنورد در بیسکمپ قبل از وقوع سقوط بهمن فقط 40 الی 50 نفر باقی ماندند.
در 23 آوریل دولت نپال اعلام کرد که به خانواده قربانیان 5100 دلار بیشتر از مبلغ مقرر بیمه بصورت اضافی پرداخت میشود. البته با توجه به بوروکراسی حاکم پرداختها از ماه دسامبر آغاز شد و ارائه مدارک موکول به تحویل آنها در کاتماندو شد که برای خانوادههای روستائی عزادار ترک روستا در خومبو و رسیدن به کاتماندو هم عذاب بزرگی بود.
فیلم مستند شرپا 2015، به بررسی عکسالعمل در مقابل سقوط بهمن و تراژدی 2014 میپردازد، در جائی که سازندگان فیلم درست در وسط آن ماجرا قرار گرفته بودند. اگرچه کاری دشوار برای کارگردان بود ولی فیلم مستند شرپا در 2015 آماده اکران شد. در سال 2015 بیمه هر شرپا به مبلغ 15000 دلار برای هر نفر افزایش یافت.
ماجرای پر سرو صدای سال 2013
(نزاع مابین سوپراستارهای کوهنوردی و شرپاها در ارتفاعات بالای اورست)

در تاریخ اکسپدیشنهای اورست نزاع سال 2013 یکی از صحنههای وحشتناک و خشونتباری بود که همگان در سراسر جهان از طریق وسایل ارتباط جمعی از آن اطلاع یافتند و واکنشهای متفاوتی را برانگیخت.
سه کوهنورد حرفهای غربی سیمونه مورو (ایتالیائی)، یولی استک (سویسی) و جاناتان گریفیث (انگلیسی) در ارتفاع 7470 متری در رخ لوتسه و در جائی که شرپاها در حال فیکس طناب برای کوهنوردان اکسپدیشنهای تجاری بودند، در حال صعود به سوی کمپ سوم بودند.
شرپاها مدعی شدند که سه کوهنورد غربی قوانین را زیر پا گذاشتهاند و با عبور از محل کار آنها باعث پرتاب یخ بسوی آنها و اختلال در کارشان شدهاند. سه کوهنورد این اعتراض و ادعای شرپاها را رد کردند و بحث مابین آنها به توهین متقابل کشیده شد.
در مورد این ماجرا یولی استک (اعجوبه سرعتی ملقب به ماشین سویسی که سال 2017 در نوپسه در حال تمرین و بر اثر سقوط جانش را از دست داد) اینگونه اظهار نظر کرد:
«تیم سه نفره ما شامل جاناتان گریفیث، سیمونه مورو و من در حال نزدیک شدن به کمپ سوم بودیم و برای احترام به تلاش شرپاها با فاصله از آنها صعود میکردیم که برایشان مشکلی پیش نیاید که ناگهان اعتراض و درگیری لفظی بوجود آمد.»
این درگیری لفظی از طریق بیسیم روشن یکی از شرپاها در سراسر کوهستان شنیده شد. سه کوهنورد غربی که به کمپ سوم رسیده بودند تصمیم گرفتند برای رفع کدورت با شرپاها به کمپ دوم برای مذاکره بازگردند ولی در آنجا با حضور غیرمنتظره 100 شرپاهای خشمگین و عصبانی که از قسمتهای مختلف کوهستان گرد آمده بودند مواجه شدند و البته این حضور برای مذاکره نبود!
براساس گفته یولی استک: «آنها به ما حملهور شدند و شروع به پرتاب سنگ بسوی ما کردند.»
در سکانسی از فیلم شرپا، سیلی خوردن سیمونه مورو و پاره شدن چادر آنها را مشاهده میکنیم.
سنگی به سر یولی استک اصابت کرد و باعث خونریزی شد، یولی استک و گریفیث برای در امان ماندن از این تهاجم به پشت صخرهای فرار کردند. یکی از شرپاها یک چاقوی جیبی به سوی سیمونه مورو پرتاب کرد که به کمربند کوله پشتی اش اصابت کرد.
با میانجیگری ملیسا آرنات بانوی کوهنورد آمریکائی و راهنمای اکسپدیشن «آلپاین اسنتز» که هم با شرپاها و هم کوهنوردان غربی دوستی داشت، بعد از 50 دقیقه درگیری به پایان رسید و سه کوهنورد قادر شدند از صحنه درگیری و خطر جانی که تهدیدشان میکرد بسرعت به سوی بیسکمپ بازگردند و فوراً کوهستان را ترک کردند.
یولی استک گفت: این کوهنوردی نیست ما کار خطائی انجام نداده بودیم و ما هم اجازه صعود داشتیم.
کنتول کول کوهنورد نامدار انگلیسی (که تاکنون 13 بار اورست را صعود کرده است) و راهنمای کوهستان در این باره گفت: «من هرگز اتفاقی شبیه این را نشنیده بودم. اتفاقی ناگوار بود، خیلی از دوستان من شرپا هستند در عین حال سه کوهنورد غربی را هم بسیار خوب میشناسم. این داستان ناراحتکنندهای است و امیدوارم که هیچگاه واقعهای شبیه این در منطقه رخ ندهد. شرپاها به اندازه کوهنوردان حرفهای غربی تکنیکال نیستند، ولی انسانهای سختکوش و شجاعی هستند.
در یک اظهار نظر سیمونه مورو گفت: اینکه در کوهستان تکههای یخ در حال صعود افراد به شما برخورد کند امری طبیعی است اما هیچ شرپائی آثار جراحتی بر اثر برخورد یخ را نشان نداد. او افزود بنظر میرسد غرور شرپاها جریحهدار شده بود که کوهنوردانی بدون استفاده از طناب ثابت و خیلی سریع در حال صعود بودند.
ماجرای نزاع و درگیری سال 2013 مابین شرپاها و کوهنوردان غربی در سطح گستردهای اذهان بسیاری را در جهان بخود جلب کرد و باعث اظهار نظر بسیاری از افراد مطلع برای ریشه این درگیری شد.
جنیفر پیدوم کارگردان استرالیائی در سال 2014 برای بررسی این ماجرا و ساختن فیلم مستندی تحت عنوان شرپا به کاتماندو رفت ولی ناگهان خود را در میان تراژدی غمانگیز سقوط بهمن 2014 دید و ناگهان جهت فیلمش بروی سقوط بهمن سال 2014 و حواشی آن منعکس شد.
(مرداد ماه 1397)
لینک دانلود فیلم شرپا (اینجا کلیک کنید)


