گزارش صعود خط الرأس قلل توچال به دماوند (۲۵ خرداد تا ۱ تیر ۱۳۹۵) یادمان دهمین سال تأسیس باشگاه اسپیلت
هر بار که به دیدار توچال بروید (زمانی که هوا مساعد باشد) ، دماوند نگاه ها را به خود جلب نموده و این چالش را در ذهن ایجاد می کند که چگونه می توان از توچال به دماوند رفت ؟
زمستان نودوچهار تصمیم گرفتیم این تلاش ذهنی را عملی نماییم .
پس از تعطیلات نوروز ۹۵، با جدیت تمرینات لازم را شروع کردیم و در نیمهی اول خردادماه بارگذاری ها را انجام دادیم.
نامش را «عاشقانه های البرز»نهادیم و تلاشمان را تقدیم می کنیم به باشگاهی که ما را دور هم جمع کرده ، باعث پیشرفتمان شده و با اقتدار ده ساله می شود…
خشنود از پیمایش کیلومترها پستی و بلندی ،دیدار عاشقانهی قله ها ، درهها ، یخچالها ، رودها و چشمه ها و…
*************
در زیر گزارش روزشمار برنامه را ارائه می کنیم؛
روز اول : سه شنبه ۹۵/۳/۲۵
مبدأ : میدان مجسمه
مقصد : قلهی توچال
دربندسر-حرکت
ساعت ۱۷ با بدرقهی دوستان برنامه را آغاز کردیم.امیدواریم و مصمم با کوله هایی سنگین.
پس از یک استراحت طولانی در شیرپلا ، درسکوت نیمه شب مهمان جانپناه توچال شدیم.
روز دوم : چهارشنبه ۹۵/۳/۲۶
مقصد : گردنهی دیزین
قبل از قلعه دختر
ساعت ۸:۳۰ صبح به سمت قزقونچال حرکت کردیم . سپس با فرودها و تراورس های متوالی به جادهی منتهی به شهرستانک و آهار رسیدیم. در این منطقه چشمهی آب گوارا میزبان کوهنوردان است .
قلعه دختر در انتهای یک شیب تند و طولانی با مسیر شنی قرار دارد.
ساعت ۱۳:۲۰ به قلعه دختر رسیدیم. برای رفتن به قلهی اله بند در جهت شمال ، یک فرود طولانی و چند شیب متوالی در مسیرمان قرار داشت تا سرانجام ساعت ۱۹ به قله اله بند صعود کردیم .
بلافاصله با فرود در یک مسیر ریزشی و سخت ، حرکت به سوی سی چال را پیش گرفتیم.
یال صعود به سی چال مهربان ترین مسیر روز دوم بود.
ساعت ۲۰ به قلهی سی چال و ساعت ۲۱:۳۰ به گردنهی دیزین رسیدیم.
دیدن دوستانی که از ساعت ۱۹:۳۰ منتظرمان بودند ، آرامش خاطر و امید دوباره در پایان یک روز سخت بود.
روز سوم : پنج شنبه ۹۵/۳/۲۷
مقصد : گردنهی قبل از خلنو
مسیر صعود به کلون بستک
پس از استراحت شبانهی خوب ، در ساعت ۹:۱۵ دقیقه صبح برج مخابرات را به سمت قله«کلون بستک»ترک کردیم . وقتی به قله رسیدیم عقربه های ساعت ۱۱:۳۰ را نشان می داد.
آنجا در جهت شرق در یک مسیر پاکوب و تقریباً ساده با نشیب و فرازهای فراوان به سمت سرکچال ها روانه شدیم.
ساعت ۱۶:۳۰ در قله سرکچال اصلی عکس یادگاری گرفتیم.
نمایی از مسیر سرکچال و گردنه ورزاب
چند ده متر پایین تر در سمت گردنهی ورزاب (جهت غرب)به محل بارگذاری رسیده ، مواد غذایی را در کوله ها چیده و به سمت برج ادامه مسیر دادیم.
با توجه به وجود ابرهای تیره و احتمال صاعقه بعد از گردنهی ورزاب ، حدود ساعت ۱۹ کمپ را در محل مناسبی که دوستان کوهنورد سنگ چین و آماده کرده بودند ، برپا نمودیم.
روز چهارم : جمعه ۹۵/۳/۲۸
مقصد : قلهی سینه زا
قله برج
ابرهای تیرهی آن شب نه آرامش کوهستان را به هم زد و نه آرامش ما را .
ساعت ۸:۱۵ دقیقه صبح ، سرشار از انرژی و مشتاق با کوله هایی سنگین در یک مسیر پاکوب شیب تندی را تا قلهی برج پیمایش کرده و قبل از ساعت ۹ به قله برج رسیدیم .
در ادامه پس از عبور کند از تیغه های ژاندارک (به علت حضور گروهی جلوتر از ما)ساعت ۱۰:۲۵ موفق به صعود قلهی خلنو شدیم.
فرودی کوتاه از شرق قله در شن اسکی و سپس حرکت در جهت شمال شرقی روی خط الرأس ساعت ۱۴:۳۰ به قلهی پالون گردن رسیدیم.
از خلنو به پالون گردن
این مسیر در چند قسمت نیاز به دست به سنگ شدن داشت.
قبل از قله، محل بارگذاری دوم تیم بود و این یعنی سنگین تر شدن کوله هامان.
رسیدن به قلهی سینه زا با کوله هایی حدود بیست کیلو دشوار به نظر می آمد.بنابراین ساعت ۱۹ در محلی مناسب ، جایی برای برپا کردن چادرها درست کرده و شب را قبل از سینه زا سپری کردیم.
روز پنجم : شنبه ۹۵/۳/۲۹
مقصد : گردنهی قو
سینه زا
ساعت ۸:۱۰ صبح به سمت سینه زا حرکت کردیم و ساعت ۱۱:۳۰ بر روی قلهی سینه زا کنار پرچم باشگاه و پوستر یادبود مرحوم شیخی عکس یادگاری گرفتیم.(لازم به ذکر است که روز قبل یعنی جمعه ۲۸ خرداد تیم باشگاه اسپیلت، یادمان مرحوم شیخی این قله را یک روزه و از مسیر دشت لارصعود کرده بودند).
در ادامه مسیر هدفمان گردنه مازندرانی ، قله مازندرانی و سپس گردنهی قو بود .
در جهت شرق به سمت گردنهی مازندرانی حرکت کردیم و با فرود از یک یخچال به منطقه ای سبز و پرآب رسیدیم.(گردنهی مازندرانی)
یخچال منتهی به گردنهی قو
تنی به آب زدیم و لباس هایمان را شستیم.
از گردنه یک پاکوب پهن به سمت قله وجود دارد.
ساعت ۱۷:۱۵ برفراز قلهی مازندرانی ایستاده بودیم. برای ادامه مسیر تصمیم گرفتیم به سمت شمال رفته و کمپ را در درهی زیر گردنهی قو برپا کنیم.
ساعت ۱۸:۳۰ جای چادرها آماده و کمپ برپا شده بود. محوطهی سبز و رود جاری نوید یک شب خوب را می داد.
روز ششم : یکشنبه ۹۵/۳/۳۰
مقصد : گردنهی مخروطه سر
مسیر چپکرو
ساعت ۸:۳۰ پس از یک شب خوب با گام هایی پرانرژی ادامه مسیر داده و ساعت ۹:۲۰ به قلهی«قو» رسیدیم .
تا چپکرو راه زیادی مانده بود. مسیری با مناظری بکر و بی نظیر، یخچال های بزرگ و دره هایی با رودهای خروشان…
به شیب تند و سخت زیر چپکرو که رسیدیم ، با توجه به موقعیت منطقه تصمیم گرفتیم بدون صعود به چپکرو به سمت تخته خرسان برویم.
در میانهی شیب متوجه شدیم این کار امکان پذیر نیست بنابراین دوباره به سمت چپکرو حرکت کردیم.
این تصمیم حدود یک ساعت و نیم به زمان کوهپیمائی تیم اضافه کرد و بالاخره ساعت ۱۵:۴۵ همنشین «چپکرو»ی سرسخت شدیم.
سپس ادامه مسیر دادیم و ساعت ۱۸ برفراز «تخته خرسان» رسیدیم.
زیر قلهی تخته خرسان
منطقه ای وسیع به مسافت تقریبی ده زمین فوتبال ، گام برداری را با حس خوبی عجین می کرد…
یک ساعت و نیم بعد یعنی ۱۹:۳۰ سلامی به قلهی دوخواهران دادیم و در جهت شرق ، مسیر تیغه ای «مخروطه سر» را پیش گرفتیم.
ساعت ۲۰:۳۰ را نشان می داد .
وقتی به «مخروطه سر» رسیدیم برای رفتن به گردنه با عبور از یکی از دهلیزها و فرود در شن اسکی ، ساعت ۲۱:۲۵ به گردنه رسیدیم و کمپ را آماده شب مانی کردیم.
روز هفتم : دوشنبه : ۹۵/۳/۳۱
مقصد : گردنهی داغ
زیر قلهی سه سنگ
ساعت ۹:۴۵ با شوق نزدیک تر شدن به پایان برنامه ، کارمان را آغاز کردیم.
ابتدای کار فرود در شن اسکی و دره پشت دره تراورس!
نرسیده به انتهای دره ها دوباره از یک شن اسکی صعود کردیم تا بر منطقه مسلط تر باشیم.
پس از صعود ، در ابتدای یخچال بزرگی قرار گرفتیم که به رودخانهی ولارود منتهی می شد.
یخچال های منتهی به رودخانه ولارود
فرصت خوبی بود برای اینکه دوباره تنی به آب بزنیم و لباس ها را بشوریم.
با صعود از یک شیب تند در مسیر پاکوب ، به ابتدای گردنهی داغ رسیدیم.
آه خدای من !!!
عظمت دماوند از یال داغ خیره کننده است !
ساعت ۱۷:۴۵ به کلبهی چوپانانی رسیدیم که در نزدیک ترین نقطه به یال صعود قرار داشت . آنجا را تمیز کردیم تا شب استراحت کنیم.
آقا مجید(از جوانان خوب ناندل) و اسبش خیلی زودتر از ما به گردنه رسیده بودند.
خانواده آقای قربان نژاد زحمت تهیه و ارسال آب ، میوه و غذاهای خانگی خوشمزه را کشیده بودند و آقا مجید زحمت آوردنش را.
روز هشتم : سه شنبه ۹۵/۱/۴
مقصد : بام ایران
یال داغ
زودتر از روزهای دیگر بیدار شدیم
سرشار از انرژی و بی تاب رسیدن .
یال داغ را پیش گرفتیم ، یخچال ، تیغه یا شن اسکی
آفتاب و مه به نوبت همراهیمان کردند.
ساعت ۱۴:۴۵ سرمست به قله رسیدیم و لبریز از سرور و هیجان شدیم.
قلهی دماوند
درقله چند پرندهی بلند پرواز به استقبال تیم آمدند.
دیدمت دلبری برازنده
دلبران دگر تو را بنده
سرو بالای سروهای سهی
درمیان ستارگان چو مهی
شاید چهل و پنج دقیقه ای مهمان قله بودیم.
دلمان نمی آمد بازگردیم.
سرانجام با فرود در یخچال ها ، به بارگاه سوم رسیدیم .
ناهار خوردیم و به سمت مسجد حرکت کردیم.
گوسفندسرای جنوبی
آقای حسین صادق زاده به اتفاق سام ستوده (راننده)منتظرمان بودند.
در قرارگاه پلور استقبال گرم دوستانمان از باشگاه اسپیلت ، شور مضاعفی را در جان مان به وجود آورد.
این گونه بود که یک پیمایش عاشقانه به پایان رسید.
نکات مهم :
*دستگاه موبایل از کلون بستک تا سینه زا و از گردنهی مخروطه سر تا قلهی دماوند آنتن نمی داد.
*هدف اصلی تیم ؛ سلامت اعضا و اجرای موفق برنامه بدون محدودیت زمانی بود.
*تشکر ویژه می کنیم از باشگاه اسپیلت که دوستانی همدل را دور هم جمع کرده است.
*سپاسگزار راهنماییهای آقای اکبرهاشمی نژاد هستیم.
*از آقای حسین صادق زاده صمیمانه سپاسگزاریم که با تمام وجود و بی منت مسئولیت تیم پشتیبان را برعهده داشتند.
*شرمنده خانواده هایمان هستیم که طی این برنامه نگرانی ها برگردهی آنها سنگینی می کرد.
اسامی اعضای تیم :
شنتیا ربانی (مربی و عضو باشگاه اسپیلت)
حسین قرباننژاد (سرپرست و عضو باشگاه اسپیلت)
علی صباغی (عضو باشگاه اسپیلت )
هادی شریفی راد(کوهنورد آزاد – میهمان برنامه)
ژوئن 29th, 2016 at 5:56 ب.ظ
حسن ختامی زیبا برای یک دهه فعالیت مستمر”باشگاه اسپیلت” به دست شما و به همت گامهای استوارتان رقم خورد.
بااین گزارش،صعودتان کاملتر و برنامهتان جامعتر در فضای کوهنوردی کشور طنینانداز خواهد شد.
شادمانم که علاوه بر صعودهایی اینچنین ، سایت باشگاه اسپیلت به همت شما همباشگاهیان گرامی به مرور به سایتی مرجع و پرمخاطب تبدیل می گردد.
ژوئن 29th, 2016 at 6:07 ب.ظ
عرض تبریک فراوان به همنوردان عزیزم ، تیم “عاشقانه های البرز ”
شعر زیر وصف عشق بیکران تان است؛
مــن غلام قمــرم ، غیـــر قمـــر هیـــچ مگو
پیش مـــن جــز سخن شمع و شکــر هیچ مگو
سخن رنج مگو ،جز سخن گنج مگو
ور از این بی خبری رنج مبر ، هیچ مگو
دوش دیوانه شدم ، عشق مرا دید و بگفت
آمـــدم ، نعـــره مــزن ، جامه مـــدر ،هیچ مگو
گفتــم :ای عشق مــن از چیز دگــر می ترســم
گــفت : آن چیـــز دگـــر نیست دگـر ، هیچ مگو
من به گــوش تـــو سخنهای نهان خواهم گفت
ســر بجنبـــان کـــه بلـــی ، جــــز که به سر هیچ مگو
قمـــری ، جـــــان صفتـــی در ره دل پیــــــدا شـــد
در ره دل چـــه لطیف اســت سفـــر هیـــچ مگــو
گفتم : ای دل چه مه است ایــن ؟ دل اشارت می کرد
کـــه نـــه اندازه توســت ایـــن بگـــذر هیچ مگو
گفتم : این روی فرشته ست عجب یا بشر است؟
گفت : این غیـــر فرشته ست و بشــر هیچ مگو
گفتم :این چیست ؟ بگو زیر و زبر خواهم شد
گــفت : می باش چنیــن زیرو زبر هیچ مگو
ای نشسته در این خانه پر نقش و خیال
خیز از این خانه برو،رخت ببر،هیچ مگو
گفتم:ای دل پدری کن،نه که این وصف خداست؟
گفت : این هست ولـــی جان پدر هیچ مگو
مولوی
ژوئن 29th, 2016 at 6:49 ب.ظ
دروود بر شما. همنوردان توانمند باشگاه اجرای موفقیت آمیز برنامه عاشقانه های البرز را تبریک عرض میکنم. دل همه ما را شاد کردین. امیدوارم همیشه سلامت و سربلند باشین و از این نوع برنامه ها در آینده نیز تکرار شود.
ژوئن 29th, 2016 at 7:36 ب.ظ
میهنم را دوست دارم
دماوندم را دوست دارم
باشگاهم را دوست دارم
همنوردانم را دوست دارم
و
برای میهنم
دماوندم
باشگاهم
همنوردانم
عاشقانه آرزوی موفقیت می کنم.
ژوئن 30th, 2016 at 7:02 ق.ظ
تبریک و خدا قوت به شما و باشگاه اسپیلت. برنامه زیبایی رو اجرا کردید.
ژوئن 30th, 2016 at 10:30 ق.ظ
با سلام و درود فراوان به بزرگ مردان باشگاه مان , بزرگانی که با تلاش و همت والای خود موجبات افتخار اسپیلت و اعضای با محبت آن را فراهم ساختند …جا دارد از همین جا از مدیر و مسئول محترم باشگاه که تربیت و پرورش چنین اسطوره هایی را بعهده داشته و زمینه های ترقی و ارتقائ کیفی این عزیزان را در طول زندگی حرفه ای خود بوجود آورده اند و همچنین همنوردان بزرگواری که با تلاش و زحمات فراوان پشتیبانی در خور توجهی را برای این عزیزان رقم زدند تشکر و سپاسگزاری نمایم …پاینده و سربلند باشید ….قاسمی
جولای 2nd, 2016 at 10:03 ق.ظ
با سلام و احترام خدمت یکایک شما همنوردان عزیز و گرانقدر
صمیمانه تلاش ستودنی تان و موفقیت شیرین ناشی از همت بلند ، تمرینهای منسجم،کار گروهی عالی که در واقع مفهوم پایه ای ورزش کوهنوردی هست و همینطور به کارگیری سالها تجربه در عرصه کوهنوردی در راستای هدفی ارزشمند را تبریگ میگم و خوشحالم که باشگاه عزیزمون همنوردان با اخلاق و پرتوانی مثل شما رو داره تا الگوهای خوبی برای ما کوهنوردان نوآموز باشید.
جولای 2nd, 2016 at 5:45 ب.ظ
سلام
خوشحالم که در باشگاه اسپیلت کوهنوردی میکنم و اینکه توانستیم به مناسبت دهمین سالگرد تاسیس باشگاه برنامه ای اینچنین به اتفاق همنوردان عزیزم که هر کدام با ارق و علاقه خاص خود در این کار سهیم بودند را به پایان برسانیم و رو سفید از این کار بزرگ بیرون آییم .
به امید موفقیت های بیشتر در کنار همنوردان اسپیلتی و تشکر فراوان از سرکار خانم محمودی که همیشه لطف و محبت دارند و آرزوی بهترینها برای ایشان دارم.
جولای 2nd, 2016 at 11:55 ب.ظ
واین بود عاشقانه ترین عاشقانه سال ۹۵٫
درود بر هر چهارتن همنوردانم.
همواره سرافراز برفراز باشید.
جولای 3rd, 2016 at 7:44 ق.ظ
درود بسیار به دوستان عزیزم … کاری سخت و با ارزش انجام دادید
امیدوارم همیشه در کمال صحت و شادی ببینمتون .
جولای 13th, 2016 at 8:30 ب.ظ
سلام و خدا قوت بابت این صعود زیبا
هفته پیش بخشی از این خطالراس را پیمایش کردیم و پرچمهای شما رو روی قلهها دیدیم. البته از جایی به بعد دیگر پرچمهایتان نبود، گفتیم حتما در ابتدای مسیر در پرچمگذاری سخاوت به خرج داده اید و پرچمهایتان تمام شده است.
بعد از گردنه مخروطهسر هم دو تکه از یک باتوم مسترز هم پیدا کردیم که گفتیم شاید برای شما باشد، پیش ما امانت است 🙂
………….
سلام و تشکر از تماستان
آگوست 23rd, 2018 at 8:04 ب.ظ
درود بر بزرگ مردان کوهنورد، وقتی گزارش صعود شما عزیزان را می خواندم ناخود آگاه برای موفقیت تان دعا می کردم، اگر چه این گزارش بعد از صعود تهیه شده بود.
صعودتان مبارک، گامهای تان پرتوان…
همواره در اوج باشید
سپتامبر 5th, 2018 at 9:49 ب.ظ
درود بر همت شما توانمندهای کوهنوردی
امیدوارم روزی به این توانایی برسم که بتونم این برنامه رو اجرا کنم
ژانویه 17th, 2021 at 10:46 ب.ظ
خیلی عالی بود