هر هفته یک برنامه: این بار گزارش صعود یال شمالی دماوند ۱۰ تا ۱۲ شهریور ۸۹

ارسال شده توسط در 6 سپتامبر 2010 ۷ دیدگاه | دسته بندی شده در اخبار, گزارش برنامه های اجرا شده باشگاه

مقدمه:
دماوند (شاه کوه) ما ایرانیان چهار مسیر اصلی صعود دارد:
جنوبی(گوسفندسرا)، شمالی(پناهگاه)، شمال شرقی(تخت فریدون)، غربی(سیمرغ)
علاوه بر این چهار مسیر اصلی، دوازده مسیر دیگر نیز در دهه های گذشته توسط کوهنوردان علاقمند به دماوند شناسایی و صعود شده است:
اسامی این مسیر ها در جهت حرکت عقربه های ساعت به شرح زیر است:
یال لومر، یال قرقه، چال چال، سروزان، سرداغ، یال اصلی شمالی، گردنه سر، یال معدن ملار، وزمین چال، یال آبگرم، بال پادگان، یال ملاخوران


در سال ۱۳۸۴ یک تیم از خانه ی کوهنوردان تهران(زنده یاد ابراهیم شیخی، ناصر جنانی و ذبیح اله حمیدی) موفق شدند طی ۱۶ هفته ی متوالی(از خرداد تا شهریور)، این ۱۶ مسیر را در قالب برنامه های یک روزه به یاد کوهنورد فقید و برجسته جلال رابوکی اجرا کنند. اکثر مسیرهای یاد شده را زنده یاد جلال رابوکی (فروزان) طی سال ها کوهنوردی در دماوند شناسایی و صعود کرده بود. (یادش گرامی باد)

 


و اما شرح برنامه:
تیم ۱۴ نفره ی باشگاه کوهنوردی اسپیلت روز چهارشنبه ۱۰ شهریور ۸۹ در یک سفر ۶ ساعته با مینی بوس باشگاه، ساعت ۷ عصر خود را به ارتفاع ۲۹۵۰ متری انتهای دشت ناندل موسوم به سنگ استراحت گاه (مثلثی) رساند. در این سفر ابتدا در کیلومتر ۸۵ جاده ی هراز به طرف جاده ی روستاهای حاجی دلا، میان ده و ناندل ادامه ی مسیر دادیم. در بین روستاهای میان ده و حاجی دلا جاده ی ناهموار دشت ناندل به نام (چمن بن) جدا شده حدود یک ساعت ادامه دارد. شب پر ستاره و آرامی را در آغوش دماوند به صبح رساندیم.
صبح روز بعد صعود را شروع کرده بعد از ۴ ساعت کوه پیمایی خود را به اولین کمپ رساندیم. این مسیر ابتدا به شکل دشت و بعد از آن روی یالی قرار گرفته تا به جانپناه می رسد. جان پناه فلزی این کمپ که در حدود ۴۰۰۰ متری واقع است برای بسیاری از تیم ها محل شب مانی مناسبی ست، ولی تیم ما قصد شب مانی در این کمپ را نداشت. پس بعد از کمی استراحت به طرف کمپ دو حرکت کردیم. در ضمن با هماهنگی قبلی بارهایمان توسط چهارپا تا این ارتفاع حمل شده بود. ولی از این جا به بعد باید خودمان کوله ها را می کشیدیم.
در ساعت ۵ عصر به ارتفاع ۴۶۷۰ متری کمپ دو که به اشتباه به پناهگاه ۵۰۰۰ مشهور است رسیدیم. ۵ تخته چادر را بر پا کردیم و مشغول استراحت و شب مانی شدیم.

 


مسیر کمپ ۱ به کمپ ۲ بعد از پیچ و خم های روی یال به صخره هایی می رسد که پناهگاه دوم روی آن واقع است. در بعضی از قسمت های این مسیر، نیاز به دست به سنگ شدن هست که به دلیل ریزشی بودن باید با احتیاط از آنها عبور کرد.
صبح روز سوم، ساعت ۱۵/۶ به طرف قله حرکت کردیم.
مسیر کمپ ۲ به قله بعد از طی یک ساعت به صخره ای می رسد که باید از قسمت غربی آن را دور زد و به بالای آن رسید. مسیر در این قسمت دست به سنگ است و معمولأ نیز با یخ همراه است(یک طناب ثابت ۱۰ متری روی این صخره کار گذاشته بودند.) بعد از این قسمت، مسیر از میان سنگ ها و صخره های زیادی می گذرد که در بین آن ها برف زیادی وجود داشت.

ساعت ۱۰:۳۰ همه ی ۱۴ نفر از دهانه ی شمالی وارد قله شدیم.
هوا بسیار عالی و بدون باد بود. افراد زیادی که از مسیر جنوبی صعود کرده بودند در حال عکس برداری روی قله بودند. تیم ما هم بعد از گرفتن چند عکس و کمی استراحت، آماده ی فرود از بام ایران به ارتفاع ۵۶۲۶ (با GPS ما) شد.
بهترین مسیر بازگشت از قله ی دماوند مسیر جنوبی ست، چرا که به دلیل ناهموار بودن پاکوب ها، مسیرهای دیگر مانند شمالی زمان زیادی برای بازگشت نیاز دارد.
در ساعت ۱:۳۰ بعدازظهر به کمپ دوم رسیدیم و بعد از جمع آوری چادرها به طرف کمپ ۱ و در نهایت ساعت ۶ عصر به مینی بوس باشگاه که منتظرمان بود رسیدیم.

 


پی نوشت:
در سمت چپ (شمال) یال پناهگاه ها، یال دیگری وجود دارد که در سال های گذشته به یال شمالی شهرت داشت ولی از زمانی که این جانپناه ها در اوایل دهه ی ۶۰ روی آن ساخته شد، به یال شمالی مشهور شد، در صورتی که جهت این یال بیشتر به سمت شمال غربی تمایل دارد.
یکی از مسیرهای ۱۶ گانه ی دماوند همان یال(اصلی شمالی) است. در سال ۸۴ هنگام صعود این یال(در برنامه ی صعود ۱۶ مسیر) زنده یاد ابراهیم شیخی از خاطرات ۷۰ روز ماندن در دماوند و مشارکت در ساختن این پناهگاه برایمان می گفت…

 


در طول اجرای این برنامه، خاطرات صعود مسیرهای ۱۶گانه ی دماوند در سال ۸۴ با ابراهیم شیخی و نمایش قدرت، جسارت و مهارت او در صعود بار دیگر برایم زنده شد و در کنار این خاطرات افسوس و دریغ این که چه زود جامعه ی کوهنوردی کشور فردی مانند او را از دست داد و این که چه عواملی باید دست به دست هم دهد تا دوباره کوهنوردی مانند او در جامعه ی ورزشی ما متولد شود.
(یادش گرامی باد)

سرپرست برنامه/ ذ.حمیدی
۱۵ شهریور ۸۹

۷ دیدگاه to “هر هفته یک برنامه: این بار گزارش صعود یال شمالی دماوند ۱۰ تا ۱۲ شهریور ۸۹”

  1. ناصر می گوید:

    بار دیگر «دماوند»؛ بار دیگر تخریب!
    چهارشنبه ۱۷ شهریور ۱۳۸۹ ساعت ۱۳:۴۳

    به اطلاع عموم حامیان و فعالان محیط زیست به ویژه دوستداران کوه و کوهستان و جامعه ی قدرشناس کوه نوردی می رساند؛ با تأسف فراوان در ادامه ی اقدامات تخریبی در دامان میراث ملی کشورمان کوه رفیع «دماوند»، اعم از ساخت و سازهای غیرمجاز، معدن کاوی ها، جاده کشی ، آسفالت ریزی و … ، باردیگر شاهد اقدامی غیر اصولی هستیم و در کمال ناباوری این بار به دست عده ای که خود ادعای کسوت در کوه نوردی و علقه به این سرمایه ی ارزشمند را دارند صورت می گیرد که پس از روبرو شدن با موج اعتراضات کوه نوردان در ساخت پناهگاه «یال داغ»، در طرح جدید خود و به عنوان ساماندهی مسیرهای کوه نوردی، درصدد ساخت جاده ای مالرو میان پناهگاه جنوبی «دماوند» و پناهگاه «سیمرغ» بر آمده اند

    طرحی که بر اساس گزارشات واصله؛ متأسفانه عملیات اجرایی آن به سرعت در حال پیشروی است. و این در شرایطی است که کارشناسان خبره ی کوه نوردی، قویاً اجرای چنین طرحی را مردود و فاقد هر گونه امکان سنجی کارشناسی و توجیه اصولی می دانند که تبعاتی جبران ناپذیر را به همراه خواهد داشت. بر اساس پیش بینی کارشناسان؛ سقوط کوه نوردان بر اثر ریزش بهمن در مسیر این جاده ی مالرو و تخریب یخچال های منطقه از مهمترین عواقب اجرای این طرح خواهد بود.
    فدراسیون کوه نوردی و صعودهای ورزشی ضمن ابراز نگرانی و اعتراض شدید به انجام این طرح تخریبی و غیرمتعارف، از همه ی فعالان و دلسوزان حفاظت از محیط زیست به ویژه دوستداران کوه زیبای «دماوند» استمداد می نماید تا نسبت به این اقدام سوء منفعل نباشند و از تمامی ارگان های مسئول به ویژه منابع طبیعی، سازمان محیط زیست، میراث فرهنگی و هم چنین اصحاب رسانه، درخواست می کند از ظرفیت ها و ابزار قانونی خود در جهت متوقف ساختن اجرای این طرح ناصواب استفاده و اقدامات لازم و عاجل را مبذول نمایند.

  2. داریوش قربانی می گوید:

    پس از صعود ناموفق پدرم در سال ۱۳۶۸ که با گروهی از موتورسواران انجام گرفته بود و تبلیغاتی که در زمان آقای چنگیز فریادشیرا ن( رییس قبلی فدراسیون موتورسواری ) انجام گرفته بود که این رکورد یک رکورد جهانی است و تا به حال هیچ کس قادر به انجام این کار نشده است . من تصمیم گرفتم که هر طور شده خودم را به بلندای قله دماوند برسونم که بعد از صحبت هایی که با آقای شهریاری نایب رییس محترم فدراسیون انجام گرفت ایشان گفتند اگر میشود این صعود را به سال بعد موکول کنید تا من در هییت رئیسه مطرح کنم و با اسپانسر شما را بفرستم اما من به علت هیجان بالا و آمادگی جسمانی که امسال داشتم دوست داشتم هر طور شده امسال این صعود را انجام دهم و این رکورد را به نام کشورم به ثبت برسانم و با این کار ثابت کنم که ورزش موتورسواری نیز حرفی برای گفتن در میان ورزشها داردو به اقای شهریاری گفتم من امسال میرم و نمیتونم تا سال اینده صبر کنم ایشان هم گفتند مسئله ای نداره ،برو من همه جوره حمایتت میکنم خیالت راخت فقط مواظب خودت باش !! نگران هزینه هایت هم نباش.تا اینکه من به سمت شهر رینه به راه افتادم و شب ساعت ۲ به استراحتگاه کوهنوردان رینه رسیدم .صبح که از خواب بلند شدم برای هم هوایی و چک کردن مسیر تا ارتفاع ۴۷۰۰ متری رفتم و دوباره با موتور به استراحتگاه رینه برگشتم که فردا برای صعود نهایی حرکت کنم. صبح ساعت ۵ از خواب بیدار شدم و به سمت قله حرکت کردم ساعت ۸ به بارگاه سوم رسیدم .آنجا مشغول تنظیم موتورم شدم چون موتور در نبود اکسیژن به مشکل بر میخوره و باید تنظیم بشه . با بد حالی که اونجا به آدم دست میده ( به خاطر خستگی بیش از حد و نبود اکسیژن ) انسان دستش به هیچ کاری نمیره اما مجبور بودم سوخت موتورم رو میزان کنم تا بهترین راندمان را از موتورم بگیرم .

    خلاصه موتور برای ساعت ۹ آماده شد و استارت زدم به سوی قله تمام کوهنوردان حرفه ای با کوله پشتیهای بزرگ تا بارگاه سوم میان اما از انجا برای صعود به قله کوله خود را خالی میکنن و یه کوله به نام کوله حمله درست میکنن و تا حد امکان کوله را سبک میکنن چرا که از انجا به بالا وزن یه خودکار به ۱۰ کیلو میرسه!!!! اما من چون باید با خودم بنزین میبردم مجبور شدم یه کوله حمله به وزن ۱۵ کیلو بر دارم!!!!! خلاصه حرکت کردیم به سمت قله و هر چی جلوتر میرفتیم کار وحشتناک تر میشد،هی شیب بیشتر میشد ۳۰-۳۵-۴۰ و با زیاد شدن شیب زمین نرم تر و پوک تر میشد .

    زمین شنی که پر است از پوکه اتشفشانی و گوگرد و اکسیژن بسیار کم و علاوه بر اینها هر کوهنوردی که رد میشد میگفت اقا محاله بتونی بری قله برگرد خودت رو به کشتن نده ( قابل توجه ان آقایان کوهنورد) اما من فقط به قله فکر میکردم و بس.حتی اگر جانم را از دست میدادم.بعد از فعالیتهای بسیار و زحمت زیاد من به همراه راهنمایم رضا فرامرز پور ( بزرگترین راهنمای کوه دماوند ) خودمان را به ارتفاع ۵۰۰۰ میتری نزدیک به ابشار یخی رساندیم. اما به دلیل ذیغ وقت و خراب شدن هوا نتونستیم بیشتر بالا بریم.خواستم با موتور برگردم پایین و برای همیشه به دماوند بگم : شکستم دادی !! اما رضا فرامرزپور و پدرم منصرفم کردند.گفتند تو تمام سختی کار را طی کردی.باید بقیشم بری.موتور را در ۵۰۰۰ متری گذاشتیم و پیاده خدود ۶ ساعت راه امدیم و خودمان را به استراحتگاه رینه رساندیم.وقتی شب خواستم بخوابم پشیمان شدم که چرا با موتور برنگشتم و نرفتم تهران؟ من که به قله های توچال، کلکچال، پلنگ چال، شیر پلا صعود کرده بودم داشتم جلوی دماوند کم می اوردمواقعا عظمت خاصی داره و با هیچکس شوخی نداره.خلاصه صبح ساعت ۴ از خواب بیدار شدیم و ساعت ۱۰ به موتور رسیدم.ساعت ۱۰/۱۵ حرکت کردم و نزدیک ساعت چهار به تپه گوگردی رسیدیم .

    اقای فرامرزپور گفت که ما حتما باید تا ۳ قله باشیم(چون خود کوهنوردا نمیتوانند دیر تر از ۳ صعود کنند چون سرد میشود و خطر انها را تهدید میکنه ) اما الان ساعت ۴ و ما هنوز تپه گوگردی.. !!!خیلی خطر داره بعدشم تو ترمز عقب نداری و نمی توانی به پائین برگردی من دیگه پی همه چیز را به تن مالیده بودم گفتم صعود از آن من است و نزدیک به ساعت ۱۸/۴۵ بر فراز قله دماوند بام ایران بلندترین قله مخروطی جهان بودیم در باور نمی گنجید که این رکورد جهانی را به نام ایران عزیز به ثبت رسانیده ام از آن بالا همه چیز معلوم بود تازه از انجا نیز می شد پی به عظمت الهی برد که نظم و ترتیب از آن بالا بی همتا است ، ارتفاع بقدری بالا بود که انگار سوار بر هواپیما هستی.

    خلاصه بعد از اتمام عکاسی و فیلمبرداری ساعت۱۹ به سمت پائین حرکت کردم و ساعت ۲۰/۳۰ به بارگاه سوم رسیدم و از آنجا به بعد تاریک شده بود و بقیه مسیر را تا استراحتگاه رینه در نور مهتاب پائین آمدم در آخر نیز از آقایان محمود قربانی ناظر فدراسیون موتور سواری رضا فرامرزپور و محسن قلی زاده راهنمایان فدراسیون کوهنوردی و حبیب رئیسی مسئول تدارکات کمال تشکر را دارم و دوست دارم این صعود به نام تمام موتور سواران ایرانی ثبت گردد و مسئولین به این رشته بیشتر رسیدگی نمایند .
    من از تمام موتور سواران ایرانی و خارجی خواهش میکنم که شانس خود را امتحان نمایند و به این قله بزرگ صعود کنند.
    داریوش قربانی

  3. مسئول باشگاه می گوید:

    کوهستان را با موتورهای خود نیازارید:
    مدتی است که در برخی از نواحی کوهستانی کشور شاهد حضور موتورسیکلت سوارانی به ظاهر طبیعت دوست هستیم. یادم می آید عده ای را در منطقه لپاسر سماموس (رامسر)، عده ای را در منطقه کوهستانی یالرود (بلده) و عده ای را هم در منطقه دشت لار (گرمابدر) مشاهده کردیم. در تمامی موارد، نسبت به حضور آن وسایل موتوری شخصاً اعتراض خود را به راکب های آنها اعلام کردم. ظاهراً آن مرکب های آهنی پرسروصدا فقط به خاطر ارضای حس جاه طلبی و برتری طلبی و قهرمان پروری عده ای موتورسوار بی باک به آنجا کشیده شده بودند.
    نمی دانم چطور ایمیل آقای داریوش قربانی در این بخش گنجانده شده است (که البته مدیر محترم سایت حتماً در جریان می باشند) ولی این را به فال نیک گرفته و مطالب زیر را به عنوان دلایل اعتراض رسمی خود و باشگاه کوهنوردی اسپیلت نسبت به حضور موتورسوران در کوهستانهای ایران اعلام می دارم.
    ۱- در کشورهای پیشرفته و کوهستانی مانند سوئیس حتی در روستاهای کوهپایه ای به جای ماشین و موتور از اتومبیلهای (کالسکه مانند) که موتورهای برقی دارند، جهت تردد استفاده می شود (حالا چه رسد در کوه). این جز قوانین آن کشور می باشد.
    شما از قوانینی در امان هستید که متأسفانه هنوز تصویب نشده است. اگر جزء کشورهای پیشرفته بودیم، بدانید که موتورسواری در کوهستانها به ویژه در کوهی ملی و به ثبت رسیده جهانی مانند دماوند، جرم بوده و قابل پیگرد قضایی می باشد.
    ۲- در کوهستانهای واقعاً حفاظت شده (مانند کلیمانجارو) جابجایی حتی یک تکه سنگ جریمه نقدی قابل توجهی برای شخص خاطی به همراه دارد. فکرش را بکنید موتورسیکلت شما با آن لاستیکهای پهن و چرخشهای شدید، چه بلایی بر سر کوه دماوند آورده و اگر جایی غیر از ایران بود، چه جریمه نقدی سنگینی را باید می پرداختید، که البته قطعاً حداقل مجازات خواهد بود!!!
    ۳- در سفری که اخیراً به چین داشتم شاهد تردد موتورسیکلتهای برقی بودم. این ابتکار چینی ها با توجه به تعداد زیاد موتورهایشان (مانند ایران) بسیار برایم جالب بود. زیرا با توجه به اینکه آلودگی صوتی یکی از معضلات زندگی شهری است، به هیچ وجه سروصدای زیادی در خیابانها به گوش نمی رسید. متأسفانه به دلایل بسیار ما ایرانی ها از زندگی با استانداردهای جهانی فاصله داریم و با آلودگی های بسیار دست و پنجه نرم می کنیم. باید به آقای قربانی متذکر شوم که اگر کمی دقت کرده باشند متوجه می شوند که با صدای موتورشان، چقدر آسایش و سکوت اهالی کوهستان و ما کوهنوردان را که یکی از مهمترین دلایل به کوه آمدنمان همین سکوت و آرامش است را درهم شکسته اند.
    ۴- ثبت یک رکورد قهرمانی کار باارزشی است، اما به چه قیمت و بهایی؟!!! به قول حافظ هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد. راستش را بخواهید خیلی هم شما گناهکار نیستید. اگر چند پیست مناسب موتورسواری با شیب های آنچنانی داشتیم، شاید هیچ وقت به فکر دست اندازی به دماوند نمی افتادید و در همان پیستهای موتورسواری خود افتخارآفرینی می کردید و ما کوهنوردان را با آن صدای ناهنجار اینقدر نمی آزردید.
    ۵- در فرهنگ ما ایرانی ها دو مقوله مشخص «قهرمانی» و «پهلوانی» وجود دارد. قهرمان کسی است که رکوردها را جابجا می کند مانند آقای عبدا… موحد که ۶ دوره (سال) متوالی قهرمان جهان می شود ولی آخرالامر به آمریکا می رود و دیگر نمی تواند به کشور خود خدمتی کند و کمتر در یاد کسی باقی مانده است. اما پهلوان کسی است که شاید به اندازه موحد مدال نیاورد ولی رفتار و منش او باعث می شود که نامش همواره بدرخشد و جاودانه باقی بماند. جهان پهلوان تختی، در کشتی که با حریف روس داشت چون می دانست دست حریف آسیب دیده است، هیچگاه به آن نزدیک نشد. او برای زلزله زدگان بویین زهرا منادی زندگی دوباره بود. تختی در امور اجتماعی و سیاسی کشور نقشی ارزنده داشت (حتماً داستان مشهور رویارویی او با غلامرضا پهلوی (برادر شاه) را در یکی از ورزشگاه های تهران را شنیده اید) و بالاخره تختی با دست کشیدن از زندگی خود نگذاشت اسراری که همچنان سرمهر مانده اند، برملا شود.
    یک پهلوان واقعی بیشتر از آن که به فکر قهرمانی باشد، به فکر مردم و جهانی است که در آن زندگی می کند. این درسی است که ما زندگی یک پهلوان و قهرمان واقعی گرفته ایم.
    امیدوارم در مراحل دیگر زندگی، همواره موفق و پیروز باشید و در کنار هم برای جلوگیری از نابودی طبیعت زیبای کشورمان تلاش کنیم.

    ذبیح ا… حمیدی
    مؤسس و مسئول باشگاه کوهنوردی اسپیلت
    ۴/۱۰/۱۳۸۹

  4. مسئول سایت می گوید:

    با سلام

    مطلب مورد نظر از طریق بخش نظرات روی سایت ارسال شده بود و در قالب یک مطلب خبری.

    با سپاس

  5. سیدمحسن حسینی می گوید:

    باسلام ضمن ارزوی موفقیت برای اقای قربانی وباسپاس ازتذکربجای اقای حمیدی لازم است ضمن فرهنگ سازی توجه مسئولان وسازمان حفظ محیط زیست رابه این مهم جلب کردتاارامش طبیعت ومیراث ملی وفرهنگی این کهن بوم وبردرسایه ی حمایت قانون برای همیشه حفظ شود.انشاا…

  6. رسول فرامرزپور می گوید:

    سلام – خیلی با گزارش صعوداتون حال کردم – انشاا… صعود به قلل های دیگری هم داشته باشین.

  7. رضا شهره می گوید:

    من نه موتورسوارم و نه آفرودباز … معدن و سفره خونه کوهستانی هم ندارم! اتفاقا چون واسه دل خودم و به بهونه عکاسی می زنم به کوه تا حدودی با کوهنوردا همسود به حساب میام… اما فکر می کنم خانواده ی محترم کوهنوردی ما همه چیز رو با معیارهای فانتزی خودشون ارزیابی می کنن.
    من بعد از خوندن کامنت اون “پهلوون ایرونی” تنها چیزی که انتظارش رو نداشتم این بود که یه کوهنورد بگه:
    “رد لاستیک موتور شما به کوه آسیب می زنه”!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    به نظرم این حفاظت از محیط زیست نیست! این خودخواهی محضه و دلیلش هم اینه که مرز پررنگی بین اعضای این خانواده و سایر اقشار جامعه مون وجود داره که اجازه نمی ده بتونن با دیگران همدلی کنن!
    لظفا قبل از نظردادن درمورد سوییس و اتریش یه نگاهی به آمار سرمایه اجتماعی بین گروهی و میزان همدلی با غریبه ها تو این کشورها بندازین …
    اولین و بزرگتزین فرضشون با ما اینه که کسی لذت دیگران رو مانع زندگی خودش نمی دونه!
    ………….
    پاسخ :
    جناب رضا شهره ؛
    چقدر خوبه همه ما قبل از اینکه به منافع شخصی و فردی خودمان بنگریم به منافع عمومی جامعه بیشتر توجه کنیم.
    طبق تحقیقات زیست محیطی «حتی» راه رفتن در مسیرهای خارج از پاکوب کوهستان ها عاملی جهت تخریب آن ها محسوب می شود.
    من داوری بین نظر متفاوت خودم و شما را به دیگران ، به ویژه به آن هایی که کارشناسی امور زیست محیط کوهستان هستند موکول می نمایم.
    اولین و بزرگ‌ترین فرق کشورهای پیشرفته با ما این است که لذت بردن نسل های آینده از طبیعت را با حفاظت صحیح محیط زیست از آن ها دریغ نمی نمایند.
    ذبیح اله حمیدی
    مسئول باشگاه اسپیلت

دیدگاه خود را بیان کنید