هر هفته یک برنامه : این بار راهپیمایی کلاردشت به تنکابن (۱۳ تا ۱۵ آذر ۸۸ )

ارسال شده توسط در 16 دسامبر 2009 بدون دیدگاه | دسته بندی شده در اخبار, گزارش برنامه های اجرا شده باشگاه

این مسیر کاملا جنگلی ست و زمان مناسب اجرای آن اواسط پاییز یا بهار است .
تاریخی که ما این برنامه را اجرا کردیم هوا سرد شده بود و بیشتر درختان برگ های خود را از دست داده بودند، زمین برفی بود و در بیشتر مسیر اثری از رنگ های مختلف پاییزی دیده نمی شد .

مع الوصف با وجود این، تیم ۱۳ نفره ما با آگاهی قبلی و به کمک و راهنمائی دو همنورد کلاردشتی آقایان کیوان بیگلریان و جهانگیر آهنگران موفق شد در ۳ روز این مسیر حدود ۴۰ کیلومتری را طی کند .

به دلیل بارش برف در روزهای قبل برنامه را باکمی تغییر اجرا کردیم .

از صعود قله آنه سرا صرف نظر کرده و روز اول ساعت ۱۱ صبح با کرایه وانتی از کلاردشت به طرف منطقه مرتفع، مازی چال حرکت کردیم .

حجم برف اجازه رسیدن وانت به مازی چال را نداد و حوالی دو راهی مازی چال به شیروار از ماشین پیاده شدیم و راهپیمائی را آغاز کردیم . هوا سرد بود و اندازه برف تا ۳۰ سانت می رسید .

آن روز تا ساعت ۵ عصر مسیر را ادامه دادیم و قبل از تاریکی هوا با جمع کردن هیزم، آتشی افروختیم و چادر ها رانیز برپا کردیم، شب سردی را گذراندیم و صبح زود به طرف شیروار حرکت کردیم.

ساعت ۱۱ صبح به آنجا رسیدیم. محلی زیبا با چند خانه روستایی که خالی از سکنه  بود .

این محل در کنار دره ای واقع ست که از ارتفاعات قله های آنه سرا و کورماکو(یکی از خط الراس های اصلی علم کوه ) به آنجا می رسد- دره اصلی را قطع کردیم و به طرف شمال غربی ادامه مسیر دادیم .

حوالی ظهر ۲ نفر از شکاربانان منطقه را ملاقات کردیم و با اطلاعاتی که بدست آوردیم متوجه شدیم جاده ای که در آن قرار داریم به روستای لیر سر در منطقه سه هزار تنکابن می رسد .

آن روز هم تا ساعت ۵ عصر راهپیمایی کردیم و این بار در کلبه ای جنگلی موسوم به (کمپ ) که احتمالا متعلق به محیط بانان بود شب دوم را گذراندیم.

مانند شب قبل ماه زیبا در آسمان خود نمائی می کرد و ستارگان فراوانی در آن دیده می شد .

هوا همچنان سرد و گزنده بود و از نیمه های شب ابرها به پهنه آسمان اضافه شدند .

طبق پیش بینی هوا شناسی ما دو روز هوای صاف و یک روز هوای ابری داشتیم .
روز سوم ساعت ۳۰/۱۱ ظهر به روستای لیر سر رسیدیم و برنامه راهپیمایی ما در این جا به پایان رسید .

حدود ۴۰ کیلومتر راهپیمائی در جنگل انجام دادیم که بیشتر آن از روی جاده های ماشین روی جنگلی بود، جاده هایی که لزوم احداث آن ها به هیچ وجه الزامی به نظر نمی رسید .

جاده هایی که فقط چهره ی جنگل را دگرگون می کرد و قادر بود افراد بسیاری را با وسیله ای موتوری به آنجا کشاند .

هر چند در زمستان این مسیر غیر قابل عبور برای وسائل موتوری ست ولی مطمئنا در فصول دیگر می توانست سوداگران طبیعت (گردشگران بی آموزش – شکار چیان – سارقان چوب های جنگلی – وقت گذران بی درد) را به این مناطق بکشاند .

مناطقی که ویژه زندگی موجودات دیگری غیر انسان است و این انسان است که اکنون غریبه ترین و در عین حال خطرناک ترین و آسیب رسانترین موجود آن جاست .

دیدن مناظری مانند قطع درختان بی شمار و قدیمی – احداث جاده های فرعی ماشین رو فراوان، نگرانی هر طبیعت دوستی را بر می انگیخت و سئوالی را در اذهان مطرح می کرد که آیا صاحبان اصلی این سرزمین در آرامش و سیر طبیعی زندگی خود قرار دارند؟

آیا ما  انسان ها به فکر بقای آنها هستیم . حیوان و طبیعت در جنگل کاملا با هم سازگاری دارند ولی متاسفانه این انسان است که به خاطر منافع خود صدمات بیشماری به آنان وارد کرده است .

امید است ما کوهنوردان همواره با آموزش های زیست محیطی از این مناطق عبور کنیم و مانند اعضای این تیم، بدون وارد کردن هیچ گونه صدمه ای به صاحبان اصلی آن، از مناطق خارج شویم .

ذ – حمیدی ۱۷ / ۹ /  88

دیدگاه خود را بیان کنید