شرپاهای هیمالیا – پیروزی ها و مصائب (آخرین قسمت) – تألیف و ترجمه: محمد اسماعیلی

ارسال شده توسط در 1 نوامبر 2017 بدون دیدگاه | دسته بندی شده در آخرین اخبار, اخبار, گالری, مقالات و نوشته ها

شرپاهای هیمالیا – پیروزی ها و مصائب (آخرین قسمت)
تألیف و ترجمه: محمد اسماعیلی

در سال ۲۰۱۲ شرپای شرکت «سامیت کلایمب» به نام لاکپانورو توسط سنگی که از بالا سقوط کرده بود در رخ لوتسه مجروح شد و با خونریزی و نیمه بیهوش در کمپ II در چادر منتظر امداد بود.
لیدراکسپدیشن سامیت کلایمب آرنولد کاستر با آژانس تیمش در کاتماندو در حال چانه زنی به روی پرواز ۱۵۰۰۰ دلاری هلی کوپتر نجات بود در حدود نیم ساعت پس از این مباحثه، راهنمای شرکت «کوهنوردی راینیر » دیو – هان از طریق بیسیم از کمپ ۲ از اکسپدیشن های دیگر حاضر در بیس کمپ تقاضای اعزام افراد برای عملیات نجات را کرد.
مالک «سامیت کلایمب» دان مازور گفت که: شرکت های ترکینگ داخل نپال ممکن است در مورد پرداخت این مبلغ هنگفت مردد شوند و البته بیمه به طور کامل پوشش نمی دهد، دان مازور سرانجام مبلغ ۱۱۰۰۰ دلار اختلاف پرواز هلی کوپتر نجات را از جیب خود پرداخت که تنها ۴۰۰۰ دلارش را بیمه تقبل می کرد چون شرکت ترکینگ داخلی نپال طبق مصوبه دولت با این مبلغ شرپاهایش را بیمه می کند و این دقیقاً پارادوکسی است که در مواقع بحران امداد و نجات مشکل ساز می شود.
لاکپانورو نجات پیدا کرد با وجود سردردها و مشکلات دربارۀ تعادلش سال بعد هم مجبور به بازگشت به کار در کوهستان شد.
اما در مورد بیمه عمر و فوت که ۴۶۰۰ دلار تعیین شده است که به خانوادۀ شرپای متوفی پرداخت شود هم ناکافی و هم ناکارآمد است. با وجودی که این مبلغ برای کشوری که درآمد سالیانه مردم آن به صورت میانگین ۵۴۰ دلار است رقم بالایی محسوب می شود ولی این مبلغ برای حمایت خانوادۀ شرپایی که نان آور خود را از دست داده است ناکافی است. کوهنوردان غربی برای پوشاندن این شکاف با جمع آوری پول تلاش می کنند اما این امر همیشه اتفاق نمی افتد.
خانوادۀ «چوانگ نیما» خوش شانس اند که او شرپایی مشهور بود به علاوه تعهد ملیسا آرنات که هر سال به خانواده چوانگ نیما هزینه پرداخت کند کمک کننده است و «ادی بائور» که ۷۰۰۰ دلار پرداخت کرد و آتانر و کنراد از «مرکز کوهنوردی خومبو» برای ستارۀ مدرس اشان چوانگ نیما مبلغ ۵۰۰۰ دلار جمع آوری کردند.
آتانز گفت: چوانگ نیما بسیار عزیز و مورد احترام بود و کنراد که اتفاقاً در جلسه حراجی برای «نورث فیس» حضور داشت برای هزینه خانوادۀ چوانگ نیما هم کلاهی چرخاند و مبلغی جمع آوری کرد.
«آتانز» در عین حال خاطر نشان می کند که بوضوح ما تشخیص دادیم که شخصی همچون همسر چوانگ نیما بهتر از خانوادۀ شرپاهایی زندگی می کند که عضو مهم خانواده اشان را در کوهستان از دست داده اند، خانواده های زیادی با از دست دادن سرپرست خانواده در کوهستان دچار بدهی و تهیدستی می شوند و این یکی از اموری است که توریسم تجاری کوهنوردی در موردش غفلت کرده است.
بیشتر سرپرست های گروه تجاری – کوهنوردی و راهنمایانشان اذعان کردند که شبکه حمایتی شرپاها ناکارآمد است و بسیاری از آنها تلاش می کنند که تفاوتی بوجود آورند و بیمۀ قابل قبولی به کار گرفته شود.
مالک «آلپاین اسنتز» تادبورلسون در سال ۱۹۹۹ «بنیاد آموزش شرپا» را تأسیس کرد که به فرزندانش شرپاها این امکان را می دهد که در کاتماندو به مدرسۀ شبانه روزی بروند و اکنون افرادی هستند که از این مدرسه فارغ التحصیل شده اند. ملیسا آرنات به همراه سرپرست سابق راهنماهای «آلپاین اسنتز» دیوید مورتون صندوقی غیرانتفاعی به نام juniper fund را برپا کرده اند که برای کمک به بیوه شرپاهایی که حامی خود را از دست داده اند هزینه زندگی می پردازد، موسسان این صندوق با دولت نپال برای نیازمندی های اینگونه خانواده ها لابی می کنند و از سویی با سرپرستان و مالکان شرکت های تجاری برای پذیرش امکان آموزش مناسب تر شرپاها و ایمنی کار شرایط مناسب فراهم می کنند بسیاری از این تمهیدات توسط مالکان شرکت های کوهنوردی و کوهنوردان فراهم می شود.
علیرغم این نیات خیر درک بیمه مناسب برای شرپاها مابین مالکان شرکت های کوهنوردی تجاری و کوهنوردان وجود دارد اما ایدۀ مشخصی که چه مبلغی باید پرداخت شود وجود ندارد. مالک شرکت کوهنوردی تجاری «کوهنوردی راینیر (Rainier Mountaineering) معتقد بود که عامل نپالی اش نیازمندی های لازم برای شرپاهایش در مورد بیمه را تأمین می کند ولی هنگامی که وارد جزئیات با شرکت آژانس نپالی به نام «رویاهای ارتفاعات بالا» شد، مالک کمپانی «ویتکر» که کمپانی اش رکورد ایمنی اش رشک آور است متوجه شد که کارکنان شرپایش تا سال ۲۰۱۲ بیمه ای بالای ۸۰۰۰ دلار داشتند ولی این مبلغ در این سال به حداقل تعیین شده بازگشته است.
بوضوح سیستم به کارگیری شرپاها به میزان زیادی از توجهی و غفلت را شامل است معمولاً کوهنوردان، شرکت های تجاری غربی کوهنوردی مانند «راینیر مانتینیرینگ » را به عنوان «آژانس خود» انتخاب می کنند و آن شرکت های غربی کوهنوردی هم به نوبۀ خود طبق قانون باید از عوامل ترکینگ داخل نپال به عنوان شرکت «واسط» استفاده کنند و شرکت های ترکینگ داخلی نپال هم شرپاها را استخدام می کنند و برایشان طبق قانون بیمه خریداری می کنند به شرکت های اصلی کمک می کنند تا بعد از حوادث بتوانند کارهای لازم را انجام دهند، شرکت هایترکینگ داخلی نپال در حقیقت به عنوان راهنما در این موارد عمل می کنند که شرکت های غربی بتوانند از مسیر بوروکراسی نامنسجم نپال در موارد بحران خارج شوند.
و از آنجایی که کارفرمای تکنیکال شرپاها، شرکت داخلی نپال هستند بنابراین راه های فرار از قانون را هم می دانند، این سیستم نیابتی به صورتی مطلوب و قابل باور! عمل می کند که هر طرف فکر می کند که او کار درست را انجام می دهد و طرف مقابل دچار خطا شده است.
یک انگلیسی به نام «مارک هورل» که روزهای بعد از مرگ چوانگ نیما در سال ۲۰۱۰ در کوه بارونسته حضور داشت این استدلال سفسطه ای غلط و پذیرفته شده را در یک e-book تحت عنوان «قبر چوانگ نیما» ترسیم می کند. بعد از اینکه مأموریت یافتن جسد چوانگ نیما رها شد همنورد «هورل» تصور کرد که «ملیسا آرنات» یک کوهنورد مستقل پولدار آمریکایی است و کسی که پول زیادی پرداخت می کند که طناب ها را برایش تا قله فیکس کنند در عین حال «هورل» اضافه می کند همه باربرهای ما (شرپاها) با آژانس تجاری ما ” Responsible Travellers” بیمه شده بودند و «در حقیقت همه آنها از یک سیستم ناکارآمد بیمه برخوردار بودند» همانطور که چوانگ نیما شامل این سیستم ناکارآمد بود و ملیسا آرنات مجبور بود هزینۀ هلی کوپتر امداد و نجات را شخصاً پرداخت کند.
پرآکاش پاندی مدیر بیمۀ شیخار (shikhar) که در کاتماندو مستقر است می گوید: در نپال «مینیمم استاندارد است» بیمۀ شیخار بسیاری از اکسپدیشن هایی که به نپال می روند را پوشش می دهد.
اگر بیمه عمر فقط ۴۵۰۰ دلار است انگیزه ای برای آژانس های ترکینگ داخلی وجود ندارد که شرپاها را بالاتر از این مبلغ بیمه کنند.
بعضی از این آژانس ها در نپال موضوع را درک می کنند که چه شکافی وجود دارد و مشتاقند که در عمل شیوۀ خود را تغییر دهند اما آنها با افزایش حق بیمه دغدغه این را دارند که بیزنس خود را از دست بدهند.
جیبان چیمیری مالک کمپانی «شانگری – لا – ترکز» در جلسه بیمه شیخار گفت که من با حق بیمه ۱۱۰۰۰ دلار موافقم ولی دوست ندارم اولین نفری باشم که این کار را می کند، آژانس ترکینگ شانگری از سودآورترین و کارآمدترین ها در نپال است که کارهای لجستیکی مشتریان بزرگی مانند آلپاین اسنتز، ادی باوئر، نورث فیس و نشنال جئوگرافیک را انجام می دهد.
در چهارم ژوئن ۲۰۱۳ بعد از مرگ ۴ شرپای در اورست، دولت نپال حداقل بیمه اجباری را افزایش داد که از سال ۲۰۱۴ قابل اجراست.
بیمۀ امداد و نجات از ۴۰۰۰ دلار به ۱۰٫۰۰۰ دلار افزایش یافت ولی همچنان ناکافی بود چون یک پرواز هلی کوپتر امدادی ۱۵۰۰۰ دلار تقاضا می کند.
بیمه درمان از ۵۷۵ دلار به ۴۰۰۰ دلار افزایش یافت.
بیمه مرگ و حوادث از ۴۶۰۰ دلار به ۱۱۰۰۰ دلار برای کارگران ارتفاع بالا افزایش یافت که با این وجود هنوز ناکافی است.
بعضی از کمپانی های بیمه گر علاقمند هستند که شرپاها برای کارهای سخت و ارتفاعات بالا را تا مبلغ ۲۳۰۰۰ دلار بیمه کنند، حرکتی که برای کمپانی های بزرگی مانند «راهنمایان بین المللی کوهستان» و آلپاین اسنتز که معمولً حدود ۲۰ شرپا بالای بیس کمپ استفاده می کنند کمتر از ۲۰۰۰ دلار برای هر نفر هزینه در بر خواهد داشت. «بدون حضور شرپاها در اکسپدیشن های کوهنوردی در اورست، هیچ اکسپدیشن تجاری کوهنوردی قادر نیست که مشتریانش را به قله برساند».
مانند اکسپدیشن های قدیمی، روش به کارگیری گسترده شرپاها هنوز توسط کمپانی های تجاری کوهنوردی به کار گرفته می شود اما با روش آلپاین که توسط کوهنوردان نخبه و بدون اکسیژن انجام می شود به کارگیری شرپا بالای بیس کمپ چندان طرفداری ندارد (این روش توسط کوهنوردانی انجام می شود که به دنبال مسیرهای جدیدی در کوه ها هستند).
درگیری سوپر استارهای کوهنوردی سیمونه مورو و یولی استک ( یولی استک در ۲۰۱۷ جان خود را از دست داد) و فیلمبردار انگلیسی آنها جاناتان گریفیث در سال ۲۰۱۳ با شرپاها در زمانی رخ داد که شرپاها برای اکسپدیشنی تجاری در حال فیکس طناب در رخ لوتسه بودند هر دو تیم همدیگر را متهم می کردند که باعث پرتاب یخ شده اند، هر دو تیم محروم از اکسیژن و در فشار ارتفاع ۷۰۰۰ متری در حال جدل با زبان دوم یا سوم خود «انگلیسی» بودند که ناگهان طاقت ها سر آمد و براساس گفته «کارماساکی» ۲۸ ساله یکی از شرپاهای رخ لوتسه در آن روز سیمونه مورو آنها دزدها (chor) نامید و سیمونه مورو پذیرفت که کلمه زشت «ماچیکنه» را در زبان نپالی به کار برده است که توسط میکروفن بیسیم یکی از شرپاها در کوهستان پخش شد و همه در جریان این جدل قرار گرفتند.
درگیری اصلی هنگامی رخ داد که هر دو تیم به کمپ ۲ بازگشتند و شرپاهای خشمگین آنها را محاصره کردند، سیمونه مورو و یولی استک توسط شرپا ضرب و شتم شدند در حالی که سریولی استک توسط سنگ شکسته بود ولی نیاز به درمان پزشکی نداشت «ملیسا آرنات» راهنما و کوهنورد آمریکایی که برای پنجمین صعود به قله اورست در آنجا حضور داشت (که بیشترین توسط زنی غیر شرپا بود) تلاش کرد که خشم اروپایی ها و شرپاها را با واسطه شدن بین ایشان بخواباند.
ملیسا آرنات در «سلام صبح بخیر آمریکا» گفت که «حس کردم امکان اینکه مرا با سنگ یا چیزی دیگر بزنند چون زن بودم نامحتمل است».
روزهای بعد از حادثه، سیمونه مورو، یولی استک خاطرنشان کردند که آنها در آن روز حق داشتند در رخ لوتسه باشند و در عین حال آنها نیازی به کمک شرپاها نداشتند.
یولی استک گفت: ما پول زیادی پرداخت کردیم که آنجا باشیم و به چه دلیل ما نمی توانستیم در مسیر خود صعود کنیم؟
هنوز ایدۀ صعود بدون ساپورت برای رخ جنوبی اورست استدلال غلطی است سمونه مورو و یولی استک ممکن بود بدون ساپورت صعود کنند ولی با این وجود برای رسیدن به کمپ ۲ اورست نیازمند عبور از نردبان هایی بودند که سالیانه توسط شرپاها در آبشار خومبو نصب می شود (کاری که دکترهای آبشار یخی خومبو هر سال انجام می دهند) در جشنی که به مناسبت شصتمین سالگرد اولین صعود به قله اورست در سفارت انگلیس در کاتماندو برگزار شد، رینهولد مسنر به عنوان ریش سفید روش آلپینیسم مدرن، در سخنرانی خود لحن شدیدی به کار برد: کوهنوردانی که از نردبان هایی که توسط شرپاها در آبشار خومبو نصب شده می گذرند و سپس بدون طناب بالا می روند و ادعا می کنند استثنایی هستند انگل اند!
PIC#10 دکترهای آبشار یخی

کوهنوردان نخبه و حرفه ای همچنان شرپاهارا در جاهایی مشکل به کار می گیرند علیرغم اعتقاد گسترده ای که حرفه ای ها باید کارهای پست و دشوار را خودشان انجام دهند. ملیسا آرنات کاملاً قادر بود که در سال ۲۰۱۰ در کوه بارونسته خودش کارهایش را انجام دهد اما ترجیح داد این کار را نکند.
در جولای ۲۰۱۲ لاکپا رانگدو ۴۴ ساله و پدر سه فرزند که ۱۰ بار اورست را صعود کرده بود، توسط یک اسکاتلندی و سه کوهنورد آفریقای جنوبی استخدام شد تا از مسیر حدود ۹ کیلومتری خط الرأس مازنو در نانگاپاربات قله را صعود کنند.

براساس وب سایت تیم «یکی از اهداف دست نیافته شده در هیمالیا»

به همراه یکی دیگر از شرپای تیم «لاکپازاروکه» تا ۲۰۰ متری قله صعود کردند و مسیر را آمادۀ صعود کردند و در بازگشت «رانگدو» که با کتی اُدود O’Doud هم طناب بود در هنگام پایین آمدن پایش دچار آسیب می شود و قوزک پایش می شکند در حالیکه دو عضو دیگر تیم «الان و آلن» در حال صعود به سمت قله بودند.
کتی اِدود می گوید: خوشبختانه ما یک روز از دره فاصله داشتیم و او مجبور شد که روز بعد با قوزک شکسته به پایین فرو بیاید.
۱۰ روز بعد سوار بر اسب تا شهر و پرواز به کاتماندو جایی که او از پایش عکس گرفت در بیمارستان om به او گفته شد که نیاز به جراحی دارد او بیمه ۵۷۵ دلاری برای درمان داشت و ۵۰۰ دلار اضافی از دستمزد ۳۰۰۰ دلاری از اکسپدیشن خود را برای عمل پرداخت کرد.
در پاکستان هم برای شرپاها بیمه نیاز است اما در آنجا جزئیات بیمه آن چیزی نیست که کوهنوردان که به روی صعودی ایمن و موفق تمرکز می کنند به آن بپردازند.
سندی آلان که لاکپا رانگدو را «مرد تک خال و یک دوست بسیار عزیز» خطاب می کند چند هزار دلار دیگر برای او فرستاد «ما این پول را صرفاً به خاطر اینکه پایش شکسته است برای او نفرستادیم من می دانم که او پوشش درمانی بیمه دارد و بیمه هزینه اش را پرداخت می کند»! در عوض سندی آلان می خواست به رانگدو کمک کند که در زمانی که از کار به دور است قادر باشد هزینۀ خانواده اش را تأمین کند.
کتی اُدود هم معتقد بود که بیشتر کارها توسط آژانسشان «ادونچر پاکستان» انجام می شود. ولی من نمی توانم بگویم که چگونه عمل می کند. ولی بدون شک شرپاها بیمه هستند! کوهنوردان دقیقاً نمی دانند شرپاهایی که برایشان مجبور می شوند تا ارتفاعات بالا ریسک کنند و مسیر را با طناب فیکس کنند از بیمۀ درمانی و عمر ناکافی برخوردارند در حالی که تا نزدیکی قلعه مسیر را برای کوهنوردان ایمن می کنند.
صعود «سندی آلان» و «ریک آلن» در ۱۶ سپتامبر ۲۰۱۲ از خط الرأس مازینو یک اتفاق تاریخی و مهم در کوهنوردی به قله نانگاپاربات بود (در ۲۰۱۷ آلبرتوزراین و یک کوهنورد از آرژانتین جان خود را از این مسیر به سوی قله نانگاپاربات در سقوط بهمن از دست دادند).
این صعود تاریخی آلان و آلن با استخدام و ساپورت شرپاها به دست آمد حقیقتی که معمولاً در تقابل با استانداردهای شدید آلپنیسم مدرن است که معتقد است که کوهنوردی واقعی باید بدون ساپورت دیگران انجام شود.
در آوریل ۲۰۱۳ در یک جشن در شامونی فرانسه آلان و آلن جایزۀ pioletd’or تبر یخی طلایی را از آن خود کردند که بزرگترین جایزه در کوهنوردی است.
کتی اُدود در توئیترش نوشت: یک جایزه برای خط الرأس مازینو، همچنین برای لاکپارانگرو، زاروکه و نورو و تمامی کسانی که در آن واقعه بودند. اما در مصاحبه ای شرپا لاکپا رانگدو گفت: شرپاها برای صعود قله نیستند آنها برای کار در آنجا هستند!
در آوریل ۲۰۰۶ نیما لهامو ۶ ماهه باردار بود و این اولین فرزند او و داواتمبا بود هنگامی که همسرش به همراه ۲ شرپای دیگر در سن ۲۲ سالگی در آبشار یخی کشته شد.
نیما لهامو گفت: زمانی که من حامله بودم سعی کردم خودم را به کاتماندو برسانم و زمانی که به آنجا رسیدم پول بیمه عمر همسرم توسط مادر همسرم دریافت شده بود. بعد از آن آنها شروع کردند به درگیری با من و در نهایت ارتباطشان را قطع کردند چند ماه بعد پسرم تنزینگ چوسانگ به دنیا آمد.
دو سال بعد نیما لهامو با کارماسارکی که شرپای ارتفاع بالای کمپانی «آلپاین اَسنتز» بود ازدواج کرد براساس رسوم فرهنگی شرپاها با ازدواج با شوهر جدید مجبور شد پسر ۴ ساله خود را به والدین خود واگذار کند تا پدرش که یک کوهنورد شرپای بازنشسته بود از او در رفتن به مدرسه حمایت کند یک رابطه درهم و برهم و مغشوش و یک پارادوکس به تمام عیار که شرایط پیچیده ای در زندگی این مردمان ارتفاعات بالا ایجاد کرده است.
برای بیش از یک قرن کوهنوردان غربی تلاش کردند که شرپاها از فقر به یک سلبریتی قومی ارتقاء پیدا کنند، غیرعمدی خانواده ها را متلاشی کرده و سپس تلاش می کنند تا یاری کنند که آنها با همدیگر تشکیل خانواده دهند.

ملیسا آرنات هر سال برای پرداخت هزینه به بیوۀ چوانک نیما سر می زند که این دیدار برای هر دو دردآور و یادآور خاطره ای تلخ است که ملیسا می گوید سخت ترین کاری است که هر سال انجام می دهم و بیوۀ چوانگ نیما هم با دیدن ملیسا آرنات قلبش فشرده می شود و به گریه می افتد.
ملیسا آرنات که به عنوان راهنما در اورست فعال است برای بیوۀ چوانگ نیما در کاتماندو کاری در فروشگاه لوازم کوهنوردی یافته است و بیوۀ چوانگ می گوید: می خواهم دو پسرم کار پدرشان را انجام ندهند، علاقمندم که آنها تحصیل کنند و بتوانند به شیوۀ دیگر از پس زندگی خود برآیند.
وقتی از بیوۀ چوانگ نیما سئوال شد که آیا ملیسا آرنات را در مرگ شوهرش مقصر می داند او گفت: نه، من ملیسا را مقصر نمی دانم.

برادر نیما لهامو به نام “مینگما” جوانی ۲۱ ساله است که به خوبی انگلیسی صحبت می کند و با بورس تحصیلی یک آلمانی نیکوکار در کاتماندو دبیرستانش را به پایان رسانیده است او معتقد است: مردم در سال های قبل تحصیل نکرده بودند و آنها مجبور بودند برای امرار معاش مکرراً به اورست بروند.
مینگما با داستان های پدرش پاسانگ ریتا، پسر عمودی چاوانگ نیما رشد یافته است و عمویش لاکپارتیا داستان هایی از اورست می گوید که بارها و بارها شنیده است او می گوید: از زمان بچگی من آرزوی کوهنوردی در اورست را داشتم.
پاسانگ ریتا در سال ۲۰۱۲ از کوهنوردی با اکسپدیشن بازنشسته شد، “مینگما” می گوید: من و برادر کوچکترم قصد داریم به جای او به کوه برویم، البته برادرم تصمیم گرفته است که در اورست کار کند اما این را به خواهرم «نیما لهامو» نگفته است. چون او شدیداً مخالف است. من می خواهم تجربۀ زندگی کوهستان را داشته باشم. ممکن است که این اولین باری باشد که به اورست بروم بعد از آن کار با با ریسک بالا انجام نمی دهم.
اما به مینگما می گویند: وقتی برای اولین بار شروع کنی، دیگر نمی توانی از آن دست بکشی!
به یاد نوشته ای از بیلی بیرلینگ افتادم که در وبلاگش نوشته بود: «کوهنوردی شدیداً اعتیادآور است و در زمان هایی که کوه شما را فرا می خواند قید همه چیز را می زنید تا خود را به قله برسانید». او که برای خانم الیزابت هاولی در کاتماندو بروی دیتابیس و اطلاعات و داده های هیمالیا کار می کند و با کوهنوردان که قله ها را صعود می کنند مصاحبه می کند هنگامی که از قصدش برای صعودی دیگر بروی ۸۰۰۰ متری ها می گوید، میس هاولی اعتراض می کند: با وجود این همه کار در اینجا باز هم به قلۀ احمق دیگری فکر می کنی! میس هاولی که اکنون ۹۳ سال دارد تابحال حتی تا بیس کمپ اورست صعود نکرده است ولی دولت نپال به پاس تلاش هایش در کاتماندو برای جمع آوری اطلاعات کوهنوردی هیمالیا یکی از قلل را به نام او نامگذاری کرده است.
«بک ودرز» کوهنورد آمریکایی که به صورت معجزه آسایی از مرگ در بالای گردنه جنوبی در تراژدی ۱۹۹۶ جان سالم به در برد قبل از صعود هنگامی که با کوهنوردان دیگر صحبت می کرد عنوان کرد: ابرهای تیره ای تو را در زندگی عادی و روزمره احاطه می کنند که فقط هنگامی که به کوهستان باز می گردید دنیا روشن و شفاف می شود در اینجا احساس خوشبختی مرا فرا می گیرد. این شاید آن مفهوم واقعی باشد که چگونگی اعتیاد کوهنوردان را بیان می کند و شاید تنها ورزشی باشد که شخص را اینگونه درگیر می کند و شرپاها که آن را به عنوان شغل می پذیرند با وجود کار سنگین و پر مشقت در کوهستان نیرویی قوی تر از خطرات کوهستان هر فصل آنها را به کوهستان فرا می خواند…

رکورد شرپاها در دنیای کوهنوردی:
* تمبا شرپا در سال ۲۰۰۱ در شانزده سالگی جوان ترین فردی بود که بر فراز اورست ایستاد و رکود گینس را از خود کرد.
* در سال ۲۰۰۳ دو شرپا در رقابت سرعتی صعود اورست از بیس کمپ نتایج زیر را به دست آوردند در روز ۲۳ می ۲۰۰۳ تمبا دو رجه شرپا در ۱۲ ساعت و ۴۶ دقیقه از بیس کمپ به قله صعود کرد.
سه روز بعد لاکپا گولد شرپا موفق شد در ۱۰ ساعت و ۴۶ دقیقه به قله برسد و بار دیگر تمبا دو رجه در روز ۲۱ می ۲۰۰۴ موفق شد از بیس کمپ در عرض ۸ ساعت و ۱۰ دقیقه به قله اورست صعود کند.
* آپا شرپا در ۱۱ می ۲۰۱۱ موفق شد برای بیست و یکمین بار بر فراز قلۀ اورست بایستد او برای اولین بار در ۲۹ سالگی در ۱۹۹۰ بر فراز قله ایستاد.
* اولین زن شرپایی که توانست قله اورست را صعود کند پاسانگ لامو شرپا بود که در فرود از اورست جان خود را از دست داد.
* زن شرپایی دیگر تقریباً به همان نام پاسانگ لاموشرپا آکیتا هم موفق شد اورست را صعود کند و یکی از سه زن نپالی بود که موفق شد که برای اولین بار k2 را صعود کند.
* شرپای زنی که مشهور بود و ۲ بار اورست را صعود کرد، پمبادوماشرپا بود که در سال ۲۰۰۷ از رخ لوتسه سقوط کرد و کشته شد.
* مینگما شرپا در ۲۰ می ۲۰۱۱ اولین نپالی و اولین فرد از جنوب آمیا بود که توانست تمامی ۱۴ قله بالای ۸۰۰۰ متر را صعود کرد او رکورد صعود به تمامی این قله ها را در اولین تلاش به نام خود ثبت کرد.
* ۱۹ می ۲۰۱۲ شرپای ۱۶ ساله نیما چامزی جوان ترین زنی شد که قله اورست را صعود کرد. رکورد قبلی مربوط به نیما دوما شرپا دختری بود که او هم در ۱۶ سالگی در ۲۰۰۸ اورست را صعود کرده بود.
* چوریم شرپا از نپال در ماه می ۲۰۱۲ اولین زنی بود که اورست را در یک فصل دوبار صعود کرد (۱۲ می و ۱۹ می ۲۰۱۲) و رکوردهای جهانی گینس او را به عنوان اولین شرپای زن که دو بار اورست را در یک فصل صعود کرده است معرفی کرده است.
* چانگ داوا شرپای ۳۰ ساله جوان ترین کوهنوردی در جهان بود که در سال ۲۰۱۳ پروژه ۸۰۰۰ × ۱۴ متری خود را به پایان رسانید.
* در ۲۶ جولای ۲۰۱۴، پاسانگ لامو شرپاآکتیا، داوا یانگ زوم شرپا ، مایا شرپا بر فراز قله ۸۶۱۱ متری k2 دومین قلۀ بلند جهان ایستادند این سه زن شرپا اولین تیم زنانی شدند که قلۀ k2 پر چالش ترین قله جهان را صعود کردند و این برای بانوان یک پیروزی در صعود به ارتفاعات بالا محسوب می شود. فقط ۱۸ کوهنورد زن از ۳۷۶ کوهنورد قلۀ k2 را صعود کرده اند.
* در المپیک زمستانی ۲۰۰۶، ۲۰۱۰ و ۲۰۱۴ داچیری شرپا کشور نپال را در اولتراماراتون و کراس – کانتری اسکی نمایندگی کرد.

محمد اسماعیلی – مهرماه ۱۳۹۶

دیدگاه خود را بیان کنید