باز نشر یک گزارش: صعود سرکچال جمعه ۱۶بهمن ۱۳۸۸ (یادمان درگذشتگان بهمن ۸۸)

ارسال شده توسط در 6 فوریه 2020 بدون دیدگاه | دسته بندی شده در گزارش برنامه های اجرا شده باشگاه, مقالات و نوشته ها

توجه: این گزارش ده سال پیش در چنین روزی در وب سایت باشگاه اسپیلت منتشر شده است.

 

مقدمه :

پنجشنبه شب با تلفن یکی از اعضاء از حادثه ی بهمن جاده ی شمشک دیزین مطلع شدیم. حادثه ای که منجر به از دست رفتن ۶ کوهنورد از باشگاه دماوند، یک کوهنورد از همت شمیران و یک اسکی باز شد. در میان اسامی این کوهنوردان نام فرشاد خلیلی کوهنورد صاحب نام و دوست قدیمی مان از همه بیشتر متأثرم کرد.

این حادثه که او را در ۴۶ سالگی بعد از کسب آن همه دانش و تجربه ی کوهنوردی از جامعه ی ورزشی گرفت، می تواند قلب هر کوهنوردی را به درد آورد.

او که در اوج آمادگی جسمانی به سر می برد، هم مدرسی درجه یک بود هم کوهنوردی آماده و قبراق که صعودهای فراوانی در داخل و خارج کشور انجام داده بود. صعودهای فنی و اکسپدیشن که آخرین آنها سرپرستی تیم سراب بود که به قله ی ۸۰۰۰ متری گاشربروم ۲ صعود کردند.

او اسکی بازی حرفه ای و یکی از پیشگامان اسکی کوهستان در ایران بود و همچنین شغل اصلی اش مدیریت یک شرکت کوهنوردی به نام “راهنمایان کوه ایرانیان” بود و به همراه همکاران خود به امر آموزش کوهنوردان اشتغال داشت.

همان شب طی تماس با یکی از مسوولان باشگاه دماوند، آمادگی تیم اسپیلت را برای کمک و امدادرسانی اعلام کردم ولی تا آخر شب تماس گرفته نشد، پس آماده شدم تا صبح، سر قرار سرکچال حاضر باشم.

شرح برنامه:

بعد از جمع شدن بچه ها که ۱۹ نفر بودیم، در ساعت ۵:۱۵ صبح از سید خندان به طرف شمشک حرکت کردیم. بعد از میگون در مینی بوس توضیح کوتاهی در مورد حادثه ی بهمن روز گذشته دادم. زمانی که به شمشک رسیدیم حجم برف را حدود ۴۰ سانتی متر برآورد کردیم. مسیر ما از اول جاده شمشک بالا شروع می شد. تا رسیدن به روی یال زمستانی برف کوبی مبسوطی را انجام دادیم. ولی وقتی اول یال رسیدیم مشاهده کردیم برف روی یال دست کمی از پایین یال ندارد.

آن روز دقیقاً می شد خطر ریزش بهمن را احساس کرد، یک حرکت غلط می توانست حادثه ای به بار آورد. با این که برف شکل پودری داشت، اما بسیار سفت بود و در عین حال به دلیل این که روی برف یخ زده ی قبلی باریده بود، خطرناک و آماده ی ریزش بود. به نوبت برف کوبی می کردیم ولی سرعتمان زیاد نبود.

در اوایل صبح باد سردی هم شروع به وزیدن گرفت، بادی که همراه خود دانه های ریز برف را به سر و صورت اعضای تیم می زد.

بعد از ۲ ساعت برف کوبی با آرام گرفتن باد در کنار صخره ای به استراحت و خوردن صبحانه پرداختیم. هوا نیمه ابری بود و نمی شد پیش بینی کرد آیا صاف خواهد شد یا نه. پیش بینی هواشناسی هوای ابری بدون بارش بود. به هر حال ساعت ۱۲:۳۰ به قله ی فرعی این مسیر به ارتفاع ۳۴۵۰ متر رسیدیم. از اینجا به بعد باید شیب شدیدی را با کم کردن ۲۰۰ متر ارتفاع پایین می رفتیم تا به زیر گردنه ی زیر پناهگاه لجنی برسیم. با توجه به تازه بودن برف و از دست دادن زمان با مشورتی که با دوستان با تجربه ی تیم داشتیم تصمیم گرفتیم برگردیم.

بعد از گرفتن عکس به سرعت قله را ترک کردیم. قابل ذکر است که موقع بازگشت هشتاد درصد جای پای قبلی مان محو شده و از بین رفته بود، علت آن هم باد و تازه بودن برف بود. دو ساعت و نیم طول کشید تا مسیر را بازگردیم. نهار را در نزدیکی جاده خوردیم و سوار بر مینی بوس باشگاه، به طرف تهران بازگشتیم.

نکته ی پایانی :

موقع بازگشت به چند نفر از دوستان باشگاه دماوند برخوردیم که گفتند همه ی اجساد از زیر برف بیرون کشیده شده اند. با هم گپ کوتاهی زدیم. چرا ما کوهنوردان معتقدیم موقع بارش برف و تا ۳ روز پس از آن نباید کوهنوردی کنیم؟ آیا این فقط یک ادعا و شعار نیست؟ چرا تیمی که سرپرست آن را یک استاد بهمن شناسی (فرشاد خلیلی) بر عهده داشت، این چنین باید در جاده دچار بهمن شوند؟ شاید اگر هر کدام از ما هم جای ایشان بودیم همین کـــــارهـا را می کردیم:

۱-     برنامه را کنسل نمی کردیم چون همه ی بچه ها سر قرار حاضر بودند و از قبل برنامه ریزی شده بود.
۲-     پیاده روی در جاده را انجام می دادیم چون ماشین ها نمی توانستند بالا بیایند و ما باید به خانه بازمی گشتیم.
۳-     تصمیم به عبور از روی بهمن می گرفتیم چون قبلاً ریخته بود و تصور این که به این سرعت دوباره بریزد را نداشتیم.
۴-    اقدام به بیرون آوردن نفرات بهمن زده می کردیم چون به دور از اخلاق کوهنوردی و ورزشکاری بود که فقط نگاه کنیم و احتیط پیش بگیریم و الی آخر…

اگر بخواهیم به یک جواب ساده برسیم فکر می کنم این جمله کافیست:

اکثر ما کوهنوردان بنا به دلایل زیادی در مواقع حساس نمی توانیم رفتار منطقی و عقلی را به جای ذوق و شوق صعودمان حاکم کنیم، چرا که اگر این چنین بود (شاید هیچ وقت یک کوهنورد واقعی نمی شدیم).

پی نوشت: این مطالب ساعت یک بعد از ظهر، پس از تشیع جنازه فرشاد خلیلی و سعید طاهری از ورزشگاه شیرودی نوشته شده است.

سرپرست برنامه: ذبیح الله حمیدی ۱۳۸۸/۱۱/۱۷

بازنشر: ۱۳۹۸/۱۱/۱۷

دیدگاه خود را بیان کنید