آشنایی با کوهنوردان نامدار جهان / به قلم محمد اسماعیلی(بخش هفتم)

ارسال شده توسط در 13 جولای 2016 یک دیدگاه | دسته بندی شده در آخرین اخبار, آشنایی با کوهنوردان نامدار جهان, اخبار, گالری, مقالات و نوشته ها

بخش هفتم : سِر کریس بانینگتون (متولد ۱۶ آگوست ۱۹۳۴- ۸۲ ساله)

abc321 (1)

کریس بانینگتون در هامپستد (Hampsted) لندن متولد شد و تحصیلات دانشگاهی خود را در کالج سلطنتی آکادمی نظامی انگلیس گذراند.
بین سال‌های ۱۹۵۵ تا ۱۹۵۹ در هنگ تانک سلطنتی خدمت کرد و از سال ۱۹۵۹ الی ۱۹۶۱ به عنوان مربی کوهنوردی در ارتش انجام وظیفه کرد.
فعالیت کوهنوردی بانینگتون از سال ۱۹۵۱ هنگامی که ۱۷ ساله بود آغاز شد.

کریس بانینگتون در سال ۱۹۶۱ از ارتش جدا شد و سرانجام به عنوان کوهنورد حرفه‌ای ، کاشف ، عکاس و نویسنده فعالیت جدید خود را آغاز کرد.

در سال ۱۹۶۶ توسط مجله دیلی‌تلگراف برای پوشش دادن به اکسپدیشن‌ها استخدام شد و گوشه‌ای از فعالیت‌هایش در این مدت عبارتند از:
کوهنوردی Sangay (سان‌گای) در اکوادور
اکسپدیش Caribu (شکار گوزن آمریکای شمالی) در بافین ایسلند
تلاش بر روی نیل آبی (Blue Nile) در سال ۱۹۶۸ به همراه کاپیتان “جاش بلاش فورداسنل”

 

هیمالیا:
سِر کریس بانینگتون در مجموع ۱۹ اکسپدیش به هیمالیا را سرپرستی کرد و یکی از کوهنوردان برجسته و نامدار انگلیسی محسوب می‌شود. از میان این اکسپدیش‌ها، ۴ اکسپدیش به اورست را سرپرستی کرد که خود صعودی به اورست در این زمان نداشت.
سرانجام کریس بانینگتون که با وجود از دست دادن دوستانش در اورست قصد صعود به این قله را نداشت ، به اصرار دوست نروژی‌اش به همراه اکسپدیش نروژی‌ها توانست در سال ۱۹۸۵ و در سن ۵۰ سالگی اورست را به عنوان مسن‌ترین فرد فتح کند و رکورد صعود در آن زمان را بجای بگذارد.
۵ سال بعد از او Richard Bass (مشهور به فاتح سون سامیت) در سن ۵۵ سالگی، توانست اورست را فتح کند و رکورد مسن‌ترین فاتح اورست را ازآن خود کند.
صعودهای بانینگتون از دهه ۱۹۵۰ آغاز شد که به علت تعدد زیاد ، به مهم‌ترین آنها بسنده می‌کنیم.

 

مهم‌ترین صعودهای کریس بانینگتون:
۱- ۱۹۶۰: اولین صعود به آناپورنا II
2- 1961: اولین صعود به نوپسه
۳- ۱۹۶۱: اولین صعود به ستون مرکزی Freney از رخ جنوبی «مون‌بلان»
۴- ۱۹۶۶: اولین صعود به Old Man of Hoy
5- 1970: سرپرست اکسپدیش موفق در صعود به آناپورنا از رخ جنوبی
۶- ۱۹۷۳: اولین صعود به Brammah
7- 1974: اولین صعود به Changabang
8- 1975: سرپرست اکسپدیش موفق به اورست از رخ جنوب‌غربی
۹- ۱۹۷۷: اولین صعود به Tne Orge در پاکستان با داگ اسکات، که به علت شکستگی هر دو پای داگ اسکات و به کمک همگی افراد تیم بازگشت به بیس‌کمپ ۷ روز طول کشید.
۱۰- اولین صعود به کوه Vcongur در چین Xingiang غربی
۱۱- ۱۹۸۳: اولین صعود به Shiviling Test
12- اولین صعود به خط‌الرأس غربی Panch Chuli II، کومااون، هیمالیا ـ هند
۱۳- ۱۹۹۳: اولین صعود به The Needle در گرین‌آیلند
۱۴- ۱۹۹۴: اولین صعود به Rangrik Rang در Kinnaur، هیمالیا ـ هند
۱۵- ۱۹۹۵: اولین صعود به Dkangnang Ri در Rolwaring Himal در نپال
۱۶- اکسپدیش شناسایی Sepu Kangiri  در تبت (۶۹۵۵ متر)
۱۷- سرپرستی اکسپدیش انگلیس برای اولین تلاش برای صعود Sepu Kangri
18- 1988: سرپرست اولین اکسپدیش برای صعود Sepu Kangri
19- اولین صعود به Darga در نپال

 

کریس بانینگتون به عنوان سرپرست اکسپدیش:
۱- ۱۹۷۰: آناپورنا، رخ جنوبی (موفق) “داگ هاستن” و “وان ویلانز” به قله رسیدند و Ian Clough درگذشت.
۲- ۱۹۷۲: رخ جنوبی کوه اورست (ناموفق)
۳- ۱۹۷۵: اکسپدیش رخ جنوب‌غربی اورست (موفق)، صعود توسط داگ اسکات، داگ هاستن، پیتر بوردمن، شرپا پرتمبا و مایک برگ. (مرگ مایک برگ در این اکسپدیش)
۴- ۱۹۷۸: اکسپدیش رخ جنوبی K2 (ناموفق)، مرگ نیک اسکورت
۵- ۱۹۸۲: خط‌الرأس شمال‌شرقی قله اورست (ناموفق)، مرگ “جو تاسکر” و “پیتر بوردمن”

کریس بانینگتون در تمامی این صعودها به عنوان سرپرست عمل می‌کرد و خود صعودی به این قله‌ها نداشت.
صعود قابل توجه او دیواره شمالی آیگر (Eiger) در سال ۱۹۶۲ بود.

مشهورترین همنوردان بانینگتون: Don Whillans, Ian Clough و Jan Dugost بودند.

 

بخشی از جوایزی که کریس بانینگتون دریافت کرد (جوایز و افتخارات):
۱- لقب «سِر» که معادل شوالیه می‌باشد.
۲- دکتری افتخاری شفیلد (Sheffield)
3- دکتری افتخاری از Lancaster
4- مدال انجمن جغرافیای سلطنتی انگلیس
۵- جایزه لورنس عربستان از انجمن سلطنتی آسیا
۶- مدال Living Stone از انجمن سلطنتی اسکاتلند

 

مناصب افتخاری کریس بانینگتون:
۱- ریاست «لپرا»(۲۰۱۴-۱۹۸۲)، «Lepra» خیریه‌ای با سابقه ۹۰ ساله است و فعالیت آن مربوط به بیماری جذام می‌باشد.
۲- ریاست انجمن کوهنوردی انگلیس (۱۹۹۱-۱۹۸۸)
۳- ریاست فدراسیون Orienteering انگلیس (از سال ۱۹۸۶)
۴- ریاست شورای پارک‌های ملی (۲۰۰۰-۱۹۹۲)
۵- ریاست انجمن آلپاین (۱۹۹۸-۱۹۹۵)
۶- مدیر بنیاد کوه اورست (۲۰۰۰-۱۹۹۹)
۷- ریاست حفظ آثار و میراث کوهستان (۲۰۰۶-۲۰۰۰)
۸- رئیس و صدراعظم دانشگاه لانکاستر (۲۰۱۵-۲۰۰۵)

 

تألیفات کریس بانینگتون:
او حدوداً ۱۸ کتاب نوشت که بخشی عبارتند از:
۱- ۱۹۹۶: Chosse to Climb
2- 1971: رخ جنوب‌غربی آناپورنا
۳- ۱۹۷۳: افق بعدی
.
.
.
.
.
.
.
.

۱۸- ۲۰۰۴: Chris Bonington’s Lakeland Heritage

کریس در برنامه‌های متعدد تلویزیونی شرکت و سخنرانی‌های زیادی در ارتباط با تجربیات خود دارد.

 

Sir-Chris-Bonington

زندگی خصوصی کریس بانینگتون:
بانینگتون در سال ۱۹۶۲ با «وندی مرچنت» ازدواج کرد که حاصل ازدواجشان سه پسر بود که یکی از آنها در سال ۱۹۶۶ درگذشت.
همسر بانینگتون در سال ۲۰۱۴ به علت ابتلا به بیماری Motor Neuron Disease) MNF ) درگذشت. در این بیماری شخص دچار اختلالات نورولوژیک می‌شود و کنترل ماهیچه‌های ارادی را از دست می‌دهد. در آمریکا به این بیماری ALS گفته می‌شود که استفان هاوکینگ فیزیکدان شهیر به این بیماری مبتلا است.

بعد از درگذشت همسرش، بانینگتون تلاش‌های زیادی برای کمک به خیریه‌های مربوط به بیماری MND و ساپورت آنها انجام داده است.
بعد از فوت همسرش در سال ۲۰۱۶ در ۸۱ سالگی او با «لورتا مک‌نات‌دیویس» ازدواج کرد که بیوه کوهنورد و مجری تلویزیونی «یان مک‌نات‌دیویس» که او هم در سال ۲۰۱۴ با کمی اختلاف با وندی مارچنت فوت کرد.

کریس بانینگتون در مورد ازدواجش در ۸۱ سالگی چنین گفت:
ما به عنوان دو خانواده از سال ۱۹۶۲ همدیگر را می‌شناختیم و در ارتباط با دوستی خانوادگی نزدیکی باهم بودیم. متأسفانه یان چند ماه قبل از وندی فوت کرد و من و لورتا بعد از دست دادن همسرانمان بهم دیگر علاقمند شدیم و سرانجام ازدواج کردیم.

خلاصه مصاحبه‌ای که کریس بانینگتون به مناسبت سالگرد صعود ادموند هیلاری و نورگای به قله اورست انجام داد:
امری که مردم را به اورست فرامی‌خواند حسی ماجراجویانه است و در حقیقت مردم به دنبال خطر کردن و دیدن دنیاهای جدید هستند که این می‌تواند صعود به یک قله یا رفتن به عمق یک غار و یا شرکت در مسابقات اتومبیلرانی باشد. در حقیقت این مبارزه‌ای است نامشخص و اگر نوع انسان این درگیری و مبارزه را نداشت شاید هنوز در غار زندگی می‌کرد و یا هرگز به جایگاهی که امروز در آن هستیم نمی‌رسیدیم. بنابراین فکر می‌کنم یک نیروی درونی در آدمی وجود دارد که او را به دست‌اندازی به جهانی که برایش ناشناخته است می‌کشاند.

زمانی که من برای ماجراجویی می‌رفتم، همسر و دو فرزند جوان داشتم. ولی همان شیوه‌ای را بکار می‌بردم که «پن هادو» در مورد قطب و ناشناخته‌های آن انجام می‌داد.

در حالی که او هم همسر و فرزند داشت و این مانع ماجراجویی‌اش نمی‌شد. شما می‌توانید بگویید که ماجراجویی یا کوهنوردی که ما انجام می‌دهیم به نوعی «خودخواهی» است. ولی کشش و اشتیاق برای آن بسیار قوی است و برای همسر من این نوع زندگی کاملاً آشنا بود که این ماجراجویی برای من بسیار پراهمیت است. او با شخصی ازدواج کرد که می‌دانست این خصوصیت را دارد و در عین حال نمی‌خواست من تغییر کنم.

در مورد اکسپدیش‌های اورست معتقدم که راهی که بعضی از کوهنوردان پیشنهاد می‌کنند که اگر به اورست می‌روید یا هر کوهی دیگر، «بدون اکسیژن بروید» چون صعود واقعی هنگامی است که بدون اکسیژن قله را فتح کنید. من هیچ اعتقادی به این ایده ندارم و در عین حال اگر گلایه‌ای در مورد شلوغی اورست دارید بی‌تردید من هم شلوغی را نمی‌پسندم. ولی این حق همه افراد است که به ماجراجویی بروند و به رویای خود جامعه عمل بپوشانند. بنابراین اگر کسی جایی خلوت و بکر می‌خواهد که جمعیتی در آن نباشد هزاران کوه و قله دیگر وجود دارد که حتی «روحی» در آنجا پرسه نمی‌زند.

در مورد این موضوع که باید حتماً کوهنوردان حرفه‌ای (Elitism) به اورست بروند با توجه به اینکه اکسپدیش‌هایی که به اورست می‌روند غالباً احترام خاصی برای اورست قائلند، بنابراین بسیاری از امور را به کوهنوردان خود آموزش می‌دهند. در عین حال کوهنوردان هر اکسپدیش برای رسیدن به اورست و تحقق رویای خود از بسیاری از امور زندگی خود می‌گذرند تا به آنجا گام بگذارند. اورست به گروه خاصی تعلق ندارد و هر کسی می‌تواند در آنجا حضور پیدا کند و رویای خود را محقق سازد.

در جواب به سئوالی که من انسان شجاعی بودم، همه زوایای را با دقت سنجیده‌ام باید بگویم که من اگر اینجا هستم نه بخاطر اینکه انسان شجاعی هستم، بلکه بخاطر اینست که من خوش‌شانس هستم. من از خطرات بسیاری جان سالم بدربرده‌ام و شانس کمک بسیار بزرگی به من کرده است. در کوهستان با وجود اینکه شما تمام مسائل پیش رو را محاسبه می‌کنید تا احتمال خطر را به حداقل برسانید ولی امور غیرمترقبه‌ای رخ می‌دهند که خارج از محاسبات شماست: ریزش سنگ، بهمن، تغییرات ناگهانی آب و هوایی چیزهایی هستند که جایی در محاسبات شما ندارند.

شما تنها قادرید بعضی از امور را دقیق پیش‌بینی کنید.

در مورد انتخاب همنورد، کسی که از خطر نمی‌ترسد و ترسی در وجودش نیست را به عنوان همنورد انتخاب نکنید. ترس احساس بسیار مهمی است. ترس به شما می‌گوید که خطر در کجاست؟ و آیا این مسیر را بروم یا متوقف شوم؟

در مورد استفاده از کلمات «صعود» و «فتح» در جواب می‌توانم بگویم:
“بی‌تردید آن چیزی که من در کوه‌ها دیده‌ام این بود که کوه‌ها بی‌حرکت نیستند و آنها بگونه‌ای دارای حرکت هستند. آنها دارای بهمن، تغییرات آب و هوایی متغیر و طوفان‌های غیرقابل پیش‌بینی هستند که گاهی اوقات اجازه صعود به کوهنورد را نمی‌دهند یا شرایط صعود را هموار می‌کند. این درکی است که شما باید از کوهستان داشته باشید و با آن عجین شوید. من هیچ علاقه‌ای به استفاده از کلمه «فتح» ندارم و ترجیح می‌دهم از «صعود» برای رسیدن به قله استفاده کنم و این آن احترامی است که برای کوه‌ها قائلم.”

یک دیدگاه to “آشنایی با کوهنوردان نامدار جهان / به قلم محمد اسماعیلی(بخش هفتم)”

  1. رضا می گوید:

    بسیار زیبا گفته است: “من هیچ علاقه‌ای به استفاده از کلمه «فتح» ندارم و ترجیح می‌دهم از «صعود» برای رسیدن به قله استفاده کنم و این آن احترامی است که برای کوه‌ها قائلم.”
    درود بر جناب اسماعیلی عزیز

دیدگاه خود را بیان کنید