گزارش صعود زمستانی قله بزم چال ۱۴۰۳/۱۱/۲۰ – هرهفته یک برنامه «شماره ۱۱۱۵»

ارسال شده توسط در 9 فوریه 2025 بدون دیدگاه | دسته بندی شده در گزارش برنامه های اجرا شده باشگاه

شب پنجشنبه ۱۸ بهمن ۱۴۰۳ با ترنم ریزش باران به خواب رفتم.
صبح ساعت ۵ با پنج نفر از دوستان قرار صعود قله بزم چال را داشتیم.
پیش‌بینی های هواشناسی خبر از روزی زمستانی داشت.
خوشحال بودم بعد از مدت ها خشکسالی رنگ و روی این فصل را خواهم دید.
صبح که بیدار شدم باران قطع شده بود اما هوا کاملا سرد بود. خوشبختانه همه سر قرار حاضر بودند.
پس با انرژی بیشتری به طرف منطقه پلور در جاده هراز حرکت کردیم.
اساساُ معتقدم برنامه های یک‌روزه کوهنوردی زمستانی به دلیل محدود بودن فصل در صورتی که صبح هوا باز باشد باید اجرا و اگر هوا نامناسب شد در حین برنامه لغو شود.

وقتی به ارتفاع ۲۵۰۰ متری منطقه پلور رسیدیم (ابتدای دره مرغی) بارش خفیف برف ادامه داشت اما رفت ‌و آمد در جاده روان و عادی بود.
حدود ساعت ۷:۱۵ دقیقه صعود را شروع کردیم.
برخی ماشین ها با دیدن حرکت تیم ما بوق تشویقی می‌ زدند و احتمالا با تعجب می گفتند: به کجا چنین شتابان …..

خیلی امید صعود قله را نداشتم اما معتقد به این شعر سعدی هستم که میفرماید؛
به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل
که گر مراد نیابم به قدر وسع بکوشم (بادیه یعنی بیابان)
در این پنجاه سال کوهنوردی کردن به روزهایی از جنس بَلا و برعکس آن از جنس معجزه اعتقاد پیدا کرده ام. آن روز برای ما روزی از جنس معجزه بود.
با وجود بارش برف و سرد بودن هوا و کمی باد در ساعت ۱۱:۳۰ موفق به صعود این قله ۳۴۰۰ متری شدیم.
چالش اصلی ما زمانی بود که بر روی خط‌الراس رسیدیم و باید حدود ۵۰۰ متر مسافت آخر را در مه و کولاک نسبتا شدیدی طی می کردیم که همه می دانیم ادامه این پدیده ی طبیعی برای کوهنوردان خطرناک است.
خوشبختانه با حضور مربی راهنمای مقتدر و توانمند و فنی باشگاه اسپیلت “امین شاه محمدی در تیم که با یک دستگاه جی پی اس (همراه باطری اضافه) و یک نرم افزار ناوبری بر روی گوشی خود تیم ما را با آرامش هدایت می کرد. مشکل خاصی به وجود نیامد، هر چند باید اعتراف کرد به عنوان سرپرست و مسئول برنامه برای دقایقی هیجان و فشار زیادی را تحمل کردم.
ما در نهایت از همان مسیر صعود که البته جای پاها بر روی برف کاملا محو شده بود فرود آمدیم و در ساعت ۱۵ به پای اتومبیل رسیده به طرف تهران بازگشتیم.
 

پانویس؛
در جای جای جاده هراز مردم تهران به ارتفاعات آمده و خود را به میهمانی بارش برف دعوت کرده و غرق شادی بودند. بازار تیوپ سواری و آش خوری و برف بازی گرم بود و منِ خسته اما شادمان با دیدن این صحنه ها از پنجره اتومبیل به معجزه ی کوچک و زیبای کوهنوردی امروز فکر می کردم و مانند همه مردم آنجا غرق شادی و سرور بی حد و وصفی شده بودم.
«نوشته ذبیح اله حمیدی»

اسامی تیم؛
آقایان : ذبیح اله حمیدی«سرپرست» – امین شاه محمدی«مربی راهنما» – امیر حیدرزاده – پیام مصلحی

و خانم سمیرا شاهی
 
گزارش از ذبیح اله حمیدی
عکس ها از گالری اسپیلت
 
 
 
 
 

دیدگاه خود را بیان کنید