دومین یادداشت ذبیح‌ا… حمیدی در خصوص حادثه برودپیک

ارسال شده توسط در 6 نوامبر 2013 یک دیدگاه | دسته بندی شده در آخرین اخبار, اخبار, مقالات و نوشته ها

به دنبال دریافت نامه شماره 294/92 مورخ 1392.7.14 باشگاه آرش، مبنی بر درخواست جمع‌آوری نظرات و تحلیل حادثه غم‌بار مفقود شدن ۳ کوهنورد جوان ایرانی بعد از گشایش مسیر ایران بر روی قله هشت‌هزار متری برودپیک، برآن شدم نظر قطعی و تحلیلی خود را در مورد این حادثه به شرح زیر اعلام نمایم:


مقدمه:
همان طور که مستحضر هستید در تاریخ ۸ شهریور ماه ۱۳۹۲ نظر اجمالی خود را با ذکر نکات مثبت و منفی این برنامه به طور مفصل در سایت باشگاه اسپیلت ارائه نمودم. (خلاصه آن نیز در شماره ۷۲ مجله کوه انتشار یافته است.)
در این یادداشت سعی خواهم کرد علی‌رغم کسب افتخار بزرگ این صعود و تبریک آن به باشگاه آرش، به تحلیل سه عامل عمده از عوامل بروز این حادثه غم‌بار بپردازم.


عامل اول:
در وحله اول معتقدم نفرات صعودکننده نهایی، زنده‌یادان مجتبی جراحی، پویا کیوان و آیدین بزرگی به  طور ناخودآگاه و غیرمستقیم مقصر بروز این حادثه و به نوعی نفراتی بودند که به دلیل:
 

الف) نداشتن تجربه کافی هیمالیانوردی
ب) داشتن ذوق و شوق فراوان صعود که همواره در کوهستان بر رفتار منطقی غلبه می‌نماید،
موجب رخ دادن این حادثه شده است.

 

سئوال مهم: این که مسئولین برنامه برودپیک چرا نتوانسته‌اند کمبود تجربه و همچنین ذوق بیش از حد آنان را صحیح مدیریت نمایند؟… باید پاسخ داد که آنان افرادی از نسل جوان کشور و کوهنوردی نوین ایران بودند.
 

به تجربه دریافته‌ام که اکثر جوانان این نسل اگر پای در راهی بگذارند (متأسفانه یا خوشبختانه) تا آخر آن را طی می‌کنند، حال به هر قیمتی که تمام شود.
ضمناً آنان در باشگاهی پرورش یافته بودند که تاکنون سابقه بسیار درخشانی در صعودهای فنی و گشایش مسیرهای نو داشته است. بزرگانی مانند کیومرث بابازاده، ابراهیم بابایی، محمد نوری و بسیاری اسامی دیگر که هر کدام «رزومه» و فعالیت‌های شاخصی را در کارنامه خود به ثبت رسانده‌اند.

 

این جوانان که از نسل دوم و شاید هم سوم باشگاه آرش بودند، مطمئناً خود را ادامه‌دهنده راه آن بزرگان می‌پنداشتند و بدین سادگی تسلیم مشکلات نشده و همان طور که از نوشته‌های یکی از آنان (آیدین بزرگی) که محرک و اصطلاحاً «موتور تیم پیشرو» بوده، این جمله برداشت می‌شود که:
«یا مسیر را صعود می‌کنیم و یا هرگز بازنمی‌گردیم ….»

 

این بدین معناست که آنان آگاهانه و از سر میل و رغبت و ذوق و شوق فراوان پای در این میدان گذارده بودند و هیچ کسی به این سادگی یارای مقابله با آنان را نداشته است، و به نوعی می‌توان گفت به خاطر خصوصیات ویژه، شجاعت و جوانی‌شان «اصطلاحاً» جلوتر از سرپرست و مسئولین باشگاه آرش حرکت می‌کردند.
 

عامل دوم:
علت و یا مقصر بعدی این رویداد فاجعه‌بار، به انتخاب روش صعود این تیم در مرحله نهایی بازمی‌گردد.
از آنجایی که تاکنون هیچ تیم و کوهنورد ایرانی در ارتفاع بالای هفت و هشت هزار متری جهان تجربه گشایش مسیر نداشته است، چه نیکو بود قبل از اجرای برنامه و صعود نهایی برودپیک، یک صعود در قالب برنامه‌ای دو روزه در همان منطقه تجربه می‌شد تا نقاط ضعف و قوت نفرات تیم در مواجهه با ارتفاع بالا و هوای سرد و همینطور آشنایی با روش صعود بیواک در آن ارتفاع، نوع لوازم، چگونگی روش پشتیبانی تیم مراقب آزمایش شده، سپس به صعود اصلی می‌پرداختند.
(که البته این خود نیاز به صرف هزینه، انرژی و وقت بیشتری داشت.)

 

به ظن من چون تیم از دو سال قبل از سختی مسیر کمپ ۳ به بعد آگاهی لازم را داشته، دست به ریسک بسیار بالایی زد که توسط روش بیواک، یعنی «با حداقل لوازم و حداقل زمان» اقدام به صعود نهایی در «منطقه مرگ ـ ارتفاع هشت هزار متر» نمود.
در این مورد باید تمامی نفرات تیم و سرپرست اصلی و همه نفرات تیم پشتیبانی (مشورتی) تهران را مقصر قلمداد کرد. زیرا که همگی سهل‌انگاری کرده، صرفاً به اتکای قدرت بدنی و انگیزه بالای بچه‌ها و به امید صعود و موفقیت نهایی، دست به تصمیمی این چنین زده‌اند.

 

عامل سوم:
شجاعت به همراه خوش‌شانسی حرف اول را در کوهنوردی می‌زند، حتی بالاتر از تجربه، تکنیک، تجهیزات و تمرین (۴ «ت» طلایی)
شجاعت در کوهنوردی حرکت بر لبه چاقویی است که یک طرف آن صعود و موفقیت، طرف دیگر آن سقوط و نابودی است.
حرکت بر روی این لبه بسیار دشوار و حساب‌شده باید باشد. زیرا علاوه بر شجاعت و عواملی که در بالا ذکر شد، به عامل شانس نیز باید متوسل گردید. تمام قهرمانان کوهنوردی ایران و جهان، هم‌آنهایی که زنده‌اند و هم‌آنهایی که در کوهستان جان سپرده‌اند، افرادی شجاع و قوی‌دل بودند.

 

عظیم قیچی‌ساز صعودکننده به دوازده قله هشت‌هزار متری جهان، اخیراً در مصاحبه‌ای اذعان داشته:
«خوش‌شانس بوده‌ام که توانسته‌ام تا این مرحله پیشروی کرده و زنده بمانم ….»

 

با نگاهی به آمار کشته‌شدگان امسال هیمالیا درمی‌یابیم آنانی که پس از صعودی سخت زنده به ارتفاعات پایین بازگشته‌اند علاوه بر داشتن تمام فاکتورهای مورد نظر بالا، خوش‌شانس نیز بوده‌اند.
شاید اگر تیم برودپیک خوش‌شانس بود و فرود اشتباه از قله را انجام نمی‌داد، اکنون به جای نوشتن این مطالب، در ستایش و ثنای شجاعت آنان قلم می‌فشردیم.
در این مورد فقط باید کوهستان و قوانین بالفطره آن را محکوم کرد و مقصر اصلی دانست. زیرا تاکنون بسیاری از همنوردان ما را نابود کرده و از بین برده است.

 

سخن پایانی و نتیجه‌گیری:
ورزش کوهنوردی، ورزشی است که در هر صعودی می‌توان حداقل یک تجربه جدید را به دست آورد. حتی در صعودی کوچک و داخلی، چه رسد به صعودهای هیمالیایی، و این شاید بدین سبب باشد که طبیعت و کوهستان مکان‌هایی زنده و در حال تغییرند. این ما انسان‌ها هستیم که به میل خود و با تمام امکاناتی که برای خود ساخته‌ایم به مواجهه با آن رفته و اقدام به عبور از خطوط قرمزش می‌کنیم.
و این چنین است گاهی اوقات علی‌رغم تمام تجربیات و کسب علوم و تجهیزات لازم، در مقابل طبیعت و قوانین خشن آن (که هیچ عدالتی هم در آن نهفته نیست!) مقاومت نکرده و سرتسلیم فرود می‌آوریم. ای کاش تمام کسانی که علاقمند به این ورزش هستند، قبل از هر چیز از این قانون نانوشته مطلع و آگاهانه به آن عمل نمایند.

 

در پایان از مدیران باشگاه آرش کمال تشکر و قدردانی را ابراز می‌نمایم که موجبات گفتمانی از این دست در فضای کوهنوردی کشور را به وجود آورده‌اند و امیدوارم همان طور که در یادداشت قبلی ذکر کردم هر چه سریعتر شاهد ارائه نظر نهایی (قطع‌نامه) از سوی مدیران باشگاه آرش باشیم. نظری که اکثر کوهنوردان آن را مورد پذیرش قرار دهند.
 

لازم به ذکر است متأسفانه در حال حاضر افکار عمومی کوهنوردان نسبت به حادثه یادشده به دو دسته تقسیم شده است . دسته اول را اعضای باشگاه آرش و هواداران آن تشکیل می‌دهند که معتقدند علی رغم مفقود شدن سه کوهنورد جوانمان ، صعودی ارزشمند و تاریخی در برودپیک رخ داده است و دسته دوم معتقدند کسب این افتخار در مقابل از دست دادن زنده‌یادان ؛ مجتبی جراحی، پویا کیوان و آیدین بزرگی ناچیز و جبران‌ناپذیر بوده است.
 

روحشان شاد و قرین رحمت الهی باد.

 با احترام
 مؤسس و مسئول باشگاه‌کوه‌نوردی و سنگ‌نوردی اسپیلت
 30 مهر ۱۳۹۲


 

یک دیدگاه to “دومین یادداشت ذبیح‌ا… حمیدی در خصوص حادثه برودپیک”

  1. فرشاد مرواری می گوید:

    کوتاه ولی پرمفهوم، به دور از حاشیه و خواندنی بود.
    بسیار سپاسگزارم

دیدگاه خود را بیان کنید