آشنایی با کوهنوردان نامدار جهان / به قلم محمد اسماعیلی(بخش دوازدهم)

ارسال شده توسط در 2 نوامبر 2016 ۴ دیدگاه | دسته بندی شده در آخرین اخبار, آشنایی با کوهنوردان نامدار جهان, اخبار, گالری, مقالات و نوشته ها

بخش دوازدهم : سِرادموند هیلاری (Sir Edmund Hillary)- (2008-1919)
اولین فاتح اورست ، کوهنورد ، کاشف و یک بشردوست

455_sir-edmund-hillary-the-right-stuff-1037410-twobyone

سِرادموند هیلاری بعد از فتح اورست نوشت : «ما به هیچ وجه نمی‏ دانستیم که این در توان انسان است که به قله اورست برسد؟ آیا قادر بودیم حتی با استفاده از اکسیژن قله را صعود کنیم، ما اطمینانی نداشتیم که در آنجا زنده بمانیم و چیزی برایمان مشخص نبود.»

اورست قله عظیمی است که نمی‏ توان انکار کرد قله‏ ای با ارتفاع ۸۸۴۸ متر و برای مردم بومی ‏اش تحت عنوان Chomolungma (الهه مادر جهان) شناخته شده است. قله‏ ای که تا بحال توانسته بود ۱۵ اکسیدیشِ را شکست دهد، در شیب‏هایش قدرتمندترین کوهنوردان جهان جان خود را از دست داده بودند. قطب شمال در سال ۱۹۰۹ و قطب جنوب در سال ۱۹۱۱ توسط انسان فتح شدند اما اورست که اغلب تحت عنوان سومین قطب محسوب می‏شد، با تمام تلاش‏های انسانی دست یافتنی نبود.
سرانجام در روز ۲۹ ماه می سال ۱۹۵۳ ادموند هیلاری و شرپای کوهنورد نپالی تنزینگ نورگای اولین انسان‏هائی بودند که بر فراز بلندترین نقطه زمین، قله اورست ایستادند.
آنها بخشی از نهمین اکسپدیشن انگلیسی‏ها به اورست به سرپرستی کلنل جان هانت بودند.
پس از این صعود، هیلاری توسط مجله تایمز بعنوان یکی از ۱۰۰ فرد تأثیرگذار جهان در قرن بیستم نامیده شد.
با استانداردهای امروز اکسپدیشن سال ۱۹۵۳ با سرپرستی نظامی‏ گونه (جان‏ هانت) بسیار عظیم بود، چون شامل ۳۵۰ باربر، ۲۰ شرپا و هزاران کیلو تجهیزات و موادغذائی برای ساپورت تنها ۱۰ کوهنورد بود که البته از کوهنوردان با پتانسیل بالا و قدرتمند و حرفه ‏ای بودند.
طرح اصلی برای حمله به قله اورست توسط سرپرست جان ‏هانت شامل ۲ حمله مجزا توسط دو تیم مجزا و دو نفره قرار بود انجام شود و اگر هر دو تیم موفق نبودند، حمله سوم و حمله نهائی قبل از مونسون باید انجام می‏ شد.
انتخاب زوج‏های کوهنورد توسط سرپرست جان ‏هانت در طول مسیر برای صعود در نظر گرفته شده و انتخاب می‏شدند و این بستگی به این داشت که کوهنوردان چگونه می‏ توانستند خود را نشان دهند و همین انتخاب شدن برای حمله به قله در کوهنوردان اکسپدیشن اضطرابی برای نشان دادن خود ایجاد می‏کرد.
اولین حمله به قله در اکسپدیشن ۱۹۵۳، حدود صد متر مانده به قله مجبور به بازگشت شدند. دومین حمله توسط ادموند هیلاری و تنزینگ نورگای در ساعت ۱۱/۳۰ صبح ۲۹ ماه می ۱۹۵۳ موفق به صعود به قله اورست شدند.
قبل از اکسپدیشن سال ۱۹۵۳ تلاش‏های متعددی برای صعود به اورست انجام شده بود که شامل : اولین تلاش در سال ۱۹۲۱ توسط اکسپدیشن انگلیسی انجام شد و سپس ۱۰ اکسپدیشن دیگر و در عین حال ۲ صعود سولوی بی‏ محابا نیز انجام شد که هیچکدام حاصلی نداشت . پس از بازگشائی مسیر جنوبی بر روی کوهنوردان از سوی نپال و اولین صعود با ارزش از آبشار یخی خومبو، مسیر به سوی قله اورست مشخص شد.

 

اکسپدیشن ۱۹۵۲ سوئیسی‏ها :
در ابتدا بنظر می‏ رسید اکسپدیشن سوئیسیها در سال ۱۹۵۲که تیمی بسیار منسجم و قوی‏ ای بود جایزه صعود به قله اورست را دریافت کند، در تیم سوئیسی‏‌ها آلپینیست افسانه ‏ای ریموند لامبرت (Lambert) مسیر رخ لوتسه به گردنه جنوبی (South Col) را صعود کرد و از آن ارتفاع لامبرت به اتفاق همنوردش تنزینگ نورگای تا ارتفاع ۸۵۹۵ متر خط ‏الرأس جنوب شرقی را صعود کردند ارتفاعی که تا بحال کسی نتوانسته بود به آن دست یابد ناگهان با تغییرات شدید آب و هوائی دو کوهنورد مجبور به بازگشت شدند.
سپس انگلیس تصمیم گرفت هرگونه امکانی را برای صعود به قله اورست بکار گیرد، مخصوصاً با استخدام شرپا تنزینگ نورگای که تجربه سال قبل در اکسپدیشن ۱۹۵۲ صعودی‏ را تا ارتفاع ۸۵۹۵ متر را داشت.
تنزینگ نورگای ۳۸ ساله بعنوان سردار و لیدر شرپاها انتخاب شد و نزدیکی و دوستی ادموند هیلاری و تنزینگ نورگای در طول اکسپدیشن ۱۹۵۳ در نظر جان‏ هانت سرپرست اکسپدیشن برای حمله دوم و نهائی مناسب بنظر آمد و آن دو سرانجام توانستند بعنوان زوجی قدرتمند بر فراز بلندترین نقطه جهان بایستند.

 

«زندگی و دوران جوانی ادموند هیلاری»
هیلاری در سال ۱۹۱۹ در اوکلند، نیوزلند متولد شد، او دوران نوجوانی را در رویاهای ماجراجویانه بسر می‏برد. جرقه کوهنوردی در تور مدرسه ‏ای به کوه Rapehu در ۱۶ سالگی در او زده شد.
با قدی بلند از نظر قدرت بدنی و فیزیکی از دیگر همسالان خود سرآمدتر بود. بعد از مدرسه، در کالج دانشگاهی اوکلند ریاضیات و علوم تحصیل کرد. برای گذران زندگی با برادرش رکس وارد حرفه زنبورداری شد که وقت آزادی برای کوهنوردی داشته باشد، در سال ۱۹۳۹ اولین صعود خود به کوه Ollivier در جنوب آلپ را انجام داد که محکی خوب برای او بود.

 

جنگ دوم جهانی
با آغاز جنگ دوّم جهانی به نیروی دریائی سلطنتی نیوزلند پیوست و سپس بعنوان دریانورد در اسکادران نیروی دریائی خدمت کرد، در سال ۱۹۴۵ به فیجی Fiji فرستاده شد و در جزایر سولومون، ادموند هیلاری دچار سوختگی شدید در یک عملیات با قایق شد و سپس به میهنش بازگشت داده شد.
قبل از جنگ روزی او به یکی از دوستانش گفت : “من روزی اورست را فتح خواهم کرد ” . او به چیزی فکر می‏ کرد که در رؤیای هیچ کس نبود.
بعد از مرخص شدن از ارتش به انجمن آلپاین نیوزلند پیوست و اولین صعود به خط‏الرأس Mount Cook و چند کوه بلند دیگر در جنوب آلپ را در برنامه ‏های صعود خود داشت . او به آلپ جنوبی در زمستان و تابستان صعود می کرد . هم صخره نوردی و هم یخ‏نوردی را توأماً انجام می‏ داد و تمام تلاش خود را برای آمادگی برای صعود اورست انجام می‏ داد.

 

ادموند هیلاری در رؤیای صعود به بلندترین قله جهان
بعد از صعود قلل متعدد در آلپ و آمادگی فنی بعنوان کوهنوردی حرفه ‏ای، هیلاری بصورت جدی برای صعود به قله اورست متمرکز شد.
در سال ۱۹۵۱ و ۱۹۵۲ ادموند هیلاری در ۲ اکسپدیشن تحقیق و اکتشاف اورست شرکت داشت در عین حال در سال ۱۹۵۲ تلاش ناموفقی برای صعود به چوآیو انجام داد.

 

اکسپدیشن ۱۹۵۳
اکسپدیشن ۱۹۵۳ که سرپرست آن کلنل جان‏ هانت بود و حامی اکسپدیشن کمیته مشترک هیمالیا (joint Himalayan Committe) هیلاری به اکسپدیشن دعوت شد و هدف سرپرست اکسپدیشن این بود که قبل از برف‏های مونسونی صعود نهائی به قله اورست را به هر شکلی به پایان رساند.
اکسپدیشن با دراختیار داشتن کوهنوردان حرفه‏ ای و قدرتمند امید به صعود به قله را داشت. زنبوردار ۳۳ ساله نیوزلندی، ادموند هیلاری قدرتمندترین کوهنورد اکسپدیشن با قدی در حدود ۱۹۵ سانت گزینه مناسبی برای یک گروه حمله از نظر سرپرست اکسپدیشن جان‏ هانت بود و او کسی بود که تجربه صعودهای هیمالیائی در اکسپدیشن‏های قبلی را داشت و در آمادگی کامل بسر می‏برد، صعود قله‏ های یخ‏زده کشورش نیوزلند بعنوان تمرین او را برای هیمالیا آماده کرده بود.
در ابتدا هیلاری بخاطر رهبری تیم از مسیر آبشار خومبو دارای احترام زودهنگام شد. تیم در ابتدا ۱۲ روز طول کشید تا مسیر سوئیسی‏ ها در اکسپدیشن ۱۹۵۲ را از رخ لوتسه بازیابی کند (تا اندازه ‏ای به این خاطر که انگلیسی‌ها به اندازه کافی تجربه در صعود یخ نداشتند و همین مسئله سرپرست اکسپدیشن هانت را نگران کرده بود که اکسپدیشن قادر به رسیدن به گردنه جنوبی (South Col) نشود. ) ولی سرانجام اکسپدیشن در ۲۱ ماه می ۱۹۵۳ به گردنه جنوبی رسید و هنوز آنقدر دیر نشده بود که باعث نگرانی شود چون مونسون ممکن بود از اوائل ژوئن باعث بارش سنگین برف شود و این می‏ توانست مانع اصلی برای صعود به قله اورست شود.
طراح اصلی انتخاب نفرات زوج‏های کوهنوردی برای حمله به قله «جان‏ هانت» سرپرست اکسپدیشن بود که از قبل تصمیم خود را گرفته بود.
اولین گروه حمله شامل : تام بوردیلون Bourdillon (رئیس سابق انجمن کوهنوردی آکسفورد) و چارلز ایوانز C.Evans (جراح مغز) بودند که حمله آغازین را انجام دادند.
علیرغم اینکه دو کوهنورد استارت اولیه دیر هنگامی داشتند ولی به قله جنوبی رسیدند و سرانجام تا ارتفاع ۸۷۴۸ متری صعود کردند . از آنجائی که مشکلی در ست کپسول اکسیژن ایوانز ایجاد شده بود و آنها در ساعت ۰۰: ۱۳ روز ۲۶ می ۱۹۵۳ تا قله فقط ۱۰۰ متر فاصله داشتند و از سویی ایوانز هم شدیداً دچار خستگی شده بود و هر دو کوهنورد می‏دانستند اگر تصمیم به بالا رفتن کنند بزودی اکسیژن‏ اشان به اتمام خواهد رسید ، بنابراین تصمیم به بازگشت گرفتند.
نزدیکترین دوست بوردیلون در تیم ۱۹۵۳ می‏گوید : این تصمیم به بازگشت تأسف‏ بارترین تصمیمی بود که تام بوردیلون از آن یاد می‏کند.
راستی چه کسی امروز تام بوردیلون و چارلز ایوانز را بیاد می‏ آورد؟ کسانی که تا قله فقط ۱۰۰ متر فاصله داشتند و اگر مشکل کپسول اکسیژن بوجود نمی آمد بی‏ شک اولین صعودکنندگان اورست نامیده می‏ شدند و مسیر زندگیشان متفاوت می‏ شد .گاهی اوقات اندکی شانس و یا درایت مسیری متفاوت در پیش روی آدمی قرار می‏ دهد. اگر معمای مالوری – ایروین تا بحال همچنان باقی است ، بخاطر ذهن کنجکاو و جستجوگر بشر در تلاش برای حل این معما در تلاطم است و هنوز تلاش‏های زیادی برای یافتن جسد ایروین و دوربین کداک همراهش انجام می‏ شود.

 

 

دومین گروه حمله :
سه روز بعد از بازگشت اولین گروه، هیلاری و تنزینگ قرار شد برای حمله به قله آماده شوند، زوج کوهنوردی شدن آنها کاملاً تصادفی پیش آمد.
این تصمیم سرپرست اکسپدیشن هانت بود که اگر عملی باشد شرپائی در تیم صعود بگذارد و هدفش این بود که اکسپدیشن ۱۹۵۳ به هدف نهائی خود یعنی صعود به قله اورست برسد و تنزینگ نورگای در تلاش قبلی خود در سال قبل در اکسپدیشن ۱۹۵۲ سوئیسی‏ ها و با کوهنورد با تجربه و حرفه‏ ای سویسی لامبرت خود را به اثبات رسانیده بود. در زمان اکسپدیشن ۱۹۵۳ او از همه افراد در صعود به اورست بالاتر و کوهنوردی کاملاً خبره بود، او تلاش‏های متعددی بر روی اورست داشت که مربوط به سال‏های قبل بود.
ادموند هیلاری هم با پیشرفت اکسپدیشن توانائی‏ های خود را آشکار می‏ ساخت و قویتر می‏شد و هیلاری بدرستی می‏ دانست که چه تیم قدرتمندی با تنزینگ خواهند ساخت، در طی اکسپدیشن هیلاری با زیرکی تلاش بسیار ظریفی می‏کرد تا به همراهی با تنزینگ دست یابد.

 

119169_211-1
هانت می‏ گوید : من متوجه شدم که این دو منطقی‏ ترین گزینه‏ ای هستند که بعنوان گروه دوم می‏ توانند برای صعود به قله تلاش کنند و این چیزی نبود که ناگهانی به ذهنم خطور کرده باشد بلکه در طی اکسپدیشن به این مسئله آگاهی پیدا کردم.

 

حمله نهائی
جان‏ هانت سرپرست اکسپدیشن، هیلاری و تنزینگ را برای حمله نهائی فرستاد. برف و باد دو کوهنورد را در گردنه جنوبی (South Col) برای ۲ روز گرفتار کرد و اجازه هیچ حرکتی را به آنها نداد و سرانجام دو کوهنورد در ۲۸ ماه می با ساپورت سه نفری از سوی لووه، آلفرد گریگوری و آنگی نیما بطرف بالا حرکت کردند.
دو کوهنورد چادری در ۸۵۰۰ متری در ۲۸ ماه می برقرار کردند و بقیه گروه ساپورت به پائین بازگشتند.
در صبح روز بعد هیلاری متوجه شد که پوتین‏ هایش خارج از چادر یخ زده ‏اند.او دو ساعت وقت صرف کرد تا آنها را گرم کند و سرانجام دو کوهنورد حمله نهائی برای صعود به قله را با ۱۴ کیلو بار آغاز کردند.
مهمترین بخش صعود آنها در ۱۲ متر قسمت صخره‏ ای مسیر که بعدها بنام هیلاری استپ (قدمگاه هیلاری) نامیده شد ، قرار داشت بعد از تلاش فراوان و گذر از این مسیر صخره ای دشوار، در بقیه مسیر بطرف بالا مشکلی برای صعود نداشتند.
هیلاری اعلام کرد که هر دو کوهنورد همزمان به قله رسیدند اما بعدها تنزینگ در اتوبیوگرافی‏ اش نوشت : در حقیقت هیلاری اولین نفری بود که پای بروی قله گذاشت. آنها در ساعت ۱۱/۳۰ صبح روز ۲۹ می ۱۹۵۳ به قله ۸۸۴۸ متری اورست رسیدند.
ادموند هیلاری عکس مشهور تنزینگ با تبر یخی را از او برداشت و سپس نوبت تنزینگ بود و چون هرگز با دوربین کار نکرده بود و آنچنان که هیلاری می ‏گفت توضیح آن در شرایط قله دشوار بود ، عکسی از هیلاری گرفته نشد ، صعود هیلاری بعنوان ثبت نشده (Unrecorded) محسوب می شود، البته روایت تنزینگ در اتوبیوگرافی خود کمی متفاوت است : هنگامی که من به او گفتم که عکس او را بگیرم، هیلاری ممانعت کرد و سرش را تکان داد او تمایلی به گرفتن عکس نداشت تنزینگ شکلاتی به احترام خدایان در قله گذاشت و هیلاری صلیبی که هانت داده بود در قله قرار داد، هر دو فقط ۱۵ دقیقه در قله باقی ماندند.
هیلاری بعدها نوشت : ناخودآگاه ذهن من به سوی مالوری و ایروین متمرکز شد، دو نفری که در خط ‏الرأس شمال شرقی اورست در سال ۱۹۲۴ ناپدید شده بودند با امید کمی به دنبال نشانی بودم که آنها به قله رسیده باشند ولی اثری از صعود آنها در قله ندیدم.
عکس‏های اضافی برداشته شد که نشان می‏داد که از قله برداشته شده است تا صعود آنها تقلبی تلقی نشود، در بازگشت با احتیاط به طرف پائین حرکت کردند و به اولین نفری که برخوردند جرج لووه (Lowe) بود که بالا آمده بود تا با سوپ داغ به آنها خوشامد بگوید و ادموند هیلاری اولین جمله‏ اش به دوست طولانی مدتش جرج در بازگشت از قله اورست این بود : خب، جرج «ما کار لعنتی را ساختیم!» (!well George (we knocked the bastard off

اخبار موفقیت اکسپدیشن ۱۹۵۳ انگلیسی‏ها و صعود اورست در روز تاجگذاری ملکه الیزابت دوّم به انگلیس رسید و رسانه ‏ها این خبر را به عنوان هدیه ای به مراسم تاجگذاری اعلام کردند.
در بازگشت، گروه ۳۷ نفره اکسپدیشن مدال تاجگذاری ملکه الیزابت دوّم را دریافت کردند و هیلاری و هانت سرپرست اکسپدیشن لقب شوالیه را از سوی ملکه جوان دریافت کردند. و تنزینگ بعنوان شهروند نپالی به مدال جرج از سوی حکومت انگلیس برای تلاش‏هایش برای اکسپدیشن نائل شد.
دو کوهنورد بعنوان اولین نفرات صعودکننده بر فراز اورست در سراسر جهان به شهرت عجیبی دست یافتند.
ادموند هیلاری می‏ گوید : زمانی که بسوی کاتماندو می‏ آمدیم یک حس سیاسی قدرتمندی وجود داشت، مخصوص بین روزنامه‏ های هندی و نپالی که می‏ خواستند اطمینان پیدا کنند که تنزینگ اولین نفری بود که به قله رسیده است و ما احساس کردیم با این مسئله کاملاً راحت نیستیم. جان‏ هانت، تنزینگ و من جلسه کوتاهی داشتیم و موافقت کردیم که این مسئله را بیان نکنیم که چه کسی اولین نفر صعودکننده به قله بود چون همین مسئله می‏توانست باعث تنش شود.
پیمان مابین دو کوهنورد همچنان برقرار بود تا سرانجام تنزینگ در اتوبیوگرافی خود ببر برف‏ ها نوشت : برای یک کوهنورد دست ‏آورد بزرگی نیست که ابتدا به قله برسد. اغلب کسی که در کوهنوردی توان بیشتری دارد این امکان را برای همنوردش فراهم می‏کند که جلوتر به قله برسد، هیلاری در حقیقت اولین نفری بود که به قله رسید.

 

تلاش‏ های بعدی ادموند هیلاری بعد از صعود به اورست (ماجراجوئی ‏های ادموند)
* ادموند هیلاری ۱۰ صعود دیگر به هیمالیا در تلاش‏های بعدی‏ اش در سال ۱۹۵۶- ۱۹۶۰-۱۹۶۱ – ۱۹۶۳و۱۹۶۵ داشت.
* هیلاری به عنوان کاشف قطب جنوب در اکسپدیشن مشترک‏ المنافع آنسوی اقیانوس رهبری‏ بخش نیوزلندی را در ۴ ژانویه ۱۹۴۸ به عهده داشت.
تیم او اولین نفراتی بودند که از راه خشکی به قطب رسیدند همانطور که آمونسن در سال ۱۹۱۱ و کاپیتان اسکات در سال ۱۹۱۲ به قطب جنوب رسیدند، آنها اولین نفراتی بودند که از وسایل موتوری (تراکتور) استفاده کردند.
* در سال ۱۹۸۵، هیلاری بهمراه نیل آرمسترانگ (اولین فردی که پای بروی کره ماه گذاشت) بر فراز قطب شمال با یک هواپیمای دو موتوره اسکی (twin-engined Ski Plane) پرواز کردند و در قطب شمال فرود آمدند و بنابراین او اولین فردی بود که بر فراز اورست و دو قطب شمال و جنوب ایستاد.

edmund_hillary_647_072015010018

* در سال ۱۹۷۷ یک اکسپدیشن Jet boat (قایق‏ پروانه‏ ای قدرتمند) را سرپرستی کرد که تحت عنوان اقیانوس به آسمان نامگذاری شده بود که این اکسپدیشن از دهانه رود گنگ به منبع آن انجام شد.
* بین سال‏های ۱۹۷۷ تا ۱۹۸۹ چندین گزارش از مناظر قطب جنوب را با هواپیمائی نیوزلند انجام داد (بعنوان گزارشگر مناطق قطبی).
* در سال ۲۰۰۷، هیلاری به قطب جنوب برای بزرگداشت پنجاهمین سال تأسیس «پایگاه اسکات» که پایگاهی تحقیقاتی در قطب در نزدیکی کوه اربوس Erebus است بهمراه هیئتی شامل نخست‏ وزیر همراهی شد.
* در ۲۲ آوریل ۲۰۰۷ در پرواز به کاتماندو ناگهان تعادل خود را از دست داد و بر زمین افتاد، در مورد علت بیماری ‏اش اظهارنظری نشد و او به درمان فوری نپرداخت و در بازگشت به نیوزلند در بیمارستان بستری شد.

 

دو حادثه ای که ادموند هیلاری از مرگ جان سالم به در برد
*ادموند هیلاری از حادثه ای که برای پرواز ۲۶۶ در سال ۱۹۶۰ در نیویورک فاجعه آفرید ، به علت اینکه برای پرواز دیر رسید نجات یافت . در این حادثه در اثر برخورد دو هواپیما ۲۱۸ نفر سرنشینان دو هواپیما و ۶ نفر در زمین جان خود را از دست دادند.
*او در ۲۸ نوامبر ۱۹۷۹قرار بود در گزارش پرواز ۹۰۱ نیوزلند شرکت داشته باشد ولی به علت تعهدکاری برای حضور در آمریکا ، جایش را به دوستش پیترمولگرو (P.Mulgrew) برای تهیه گزارش داد ، هواپیما با کوه اربوس Mount Erebus در قطب جنوب برخورد کرد و همگی ۲۵۷ سرنشین آن کشته شدند که هیلاری پس از مرگ همسرش لوئیزمری (براثر سانحه هوائی در ۱۹۷۵) با بیوه پیتر مولگرو سال ها بعد ازدواج کرد.

 

کمک های بشردوستانه ادموند هیلاری
قبل از صعود به اورست ، ادموند هیلاری بعنوان یک زنبوردار در گمنامی در اوکلند نیوزلند زندگی می کرد ، شهرتی که بعد از صعود به اورست به دست آورد ، برایش غیر منتظره بود.
هیلاری از شهرتش برای رفاه مردم محرومی استفاده کرد که به او کمک کرده بودند که به این پیروزی بزرگ دست یابد.
ادموند هیلاری در مورد وضعیت رفاهی مردم نپال توجه ویژه ای داشت . هیلاری دولت نپال را متقاعد کرد که محیط اطراف کوه اورست را پارک ملی اعلام کند. او در عین حال دولت نیوزلند را برای کمک‏های بشردوستانه به نقاط محروم نپال ترغیب کرد.
در طی دهه ۱۹۶۰ زمان زیادی صرف کمک به مردم نپال برای گسترش ساخت بیمارستان ، کلینیک و مدرسه کرد و در عین حال انجمنی تحت عنوان Himalayan Trust که او برپا کرد هدفش کمک به ساخت مدرسه، بیمارستان و بخش‏های رفاهی در نقاط دورافتاده در نپال بود که ۳۰ مدرسه، ۲ بیمارستان و ۱۲ کلینیک پزشکی با کمک‏هائی که از نقاط مختلف جهان جمع ‏آوری می ‏کرد، بود . برای این اعمال بشردوستانه زیادی که ادموند هیلاری در سال‏های متمادی انجام داد ملکه ‏الیزابت دوم به او لقب سِر (Knight of the order of Carter) را در سال ۱۹۹۵ اعطاء کرد.
شهرت سر ادموند هیلاری بلیطی بود برای جمع ‏آوری کمک‏های مردم و در دهه نهم عمرش او نیمی از سال را به سراسر جهان پرواز می‏ کرد تا پول لازم برای ساخت و اجرای پروژه‏ های متعدد در نپال فراهم کند. در ضمن امکان ساخت دو فرودگاه برای حمل آذوقه و مواد به نپال را فراهم کرد . یکی از نتایج احداث فرودگاه در آنجا ورود توریست‏ها و کوهنوردان و اکسپدیشن‏های تجاری کوهنوردی به کاتماندو بود. اگرچه او نسبت به زباله ‏هائی که توسط توریست‏ها در شیب‏ها رها می ‏شد و مسئله زیست‏ محیطی که از معایب ورود اکسپدیشن‏های متعدد به نپال آگاه بود ولی سر ادموند هیلاری معتقد بود : توریسم منافع اقتصادی بالائی برای مردم شرپا و نپال خواهد داشت.

او در مورد فعالیت بشردوستانه ‏اش می‏ گفت : من نمی‏دانم آیا باید برای امر ویژه ‏ای بخاطر آورده شوم، من از صعود به اورست و به قطب‏ها لذت زیاد و رضایت زیادی داشتم اما شکی نیست در عین حال امر ارزشمندی که توانستم انجام دهم، ساخت مدرسه، کلینیک پزشکی و بیمارستان بود، این به من رضایت خاطر بیشتری تا قدم گذاشتن بروی قله اورست می‏ دهد.

 

 

زندگی شخصی ادموند هیلاری:
هیلاری پس از صعود به اورست در بازگشت در سوم سپتامبر ۱۹۵۳ با لوئیز مری رز (Louise Mary Rose) ازدواج کرد، این مرد خجالتی (همانطور که خود می‏گوید : من پسر خجالتی با یک حس عمیق خود کوچک‏ بینی هستم و هنوز هم این حس را دارم) تکیه ‏اش به مادرزنش بود که از سوی او پیشنهاد ازدواج را به لوئیز مری بدهد.
حاصل ازدواج آنها سه فرزند بود : پیتر، سارا، بلیندا.
در سال ۱۹۷۵ در مسیر پیوستن به ادموند هیلاری در دهکده فاپلو Phaplu که هیلاری در حال کمک به ساخت بیمارستانی بود، همسرش لوئیز مری و دخترشان بلیندا در حادثه هواپیما نزدیک کاتماندو کشته شدند و غم از دست دادن آنها مدتهای درازی هیلاری را آزار می‏داد و خودش را مقصر مرگ آنها می‏دانست.

624px-sir_edmund_and_lady_louise_hillary_with_their_son_peter_1955-jpg%d8%b9%da%a9%d8%b3-%d8%a8%d8%a7-%d9%87%d9%85%d8%b3%d8%b1-%d8%a7%d9%88%d9%84-%d9%87%db%8c%d9%84%d8%a7%d8%b1%db%8c-%d9%84%d9%88

سال‏ها بعد ادموند هیلاری با بیوه پیتر مولگرو بنام جون مولگرو ازدواج کرد. پسر هیلاری همچون پدر پیتر هیلاری یک کوهنورد شد که قله اورست را در سال ۱۹۹۰ صعود کرد در سال ۲۰۰۲ در ماه می پیتر هیلاری در پنجاهمین سالگرد صعود اورست به قله صعود کرد. جاملینگ تنزینگ نورگای (پسر تنزینگ که در سال ۱۹۸۶ درگذشت) بخشی از این اکسپدیشن صعود به قله اورست بود.
سرادموند هیلاری ۶ نوه داشت، او بیشتر اوقات زندگی خود را در زمانی که در اکسپدیشن نبود در ملک خود در شهر اوکلند می‏گذرانید، جائی که کتابهای ماجراجویانه و تخیلی در دوران بازنشستگی او را به خود مشغول می‏کرد.

 

کتاب‌ها و انتشارات سر ادموند هیلاری
۱- ماجراجویی در ارتفاعات بالا (۱۹۵۵)
۲- اولین صعود به اورست
۳- شرق اورست (۱۹۵۴)
۴- اکسپدیشن به قطب جنوب نیوزلند (۱۹۵۹)
۵- گذر از قطب جنوب
۶- داستان اکسپدیشن هیمالیا
۷- عمارتی در ابرها (۱۹۶۵)
۸- بدون جسارت، پیروزی نیست (۱۹۷۵)
۹- از اقیانوس به آسمان (۱۹۸۰)
۱۰- ۲ نسل با پیتر هیلاری (۱۹۸۴)
۱۱- صعود: اتوبیوگرافی سر ادموند هیلاری و پیتر هیلاری (۱۹۹۲)
۱۲- نظاره از قله (۲۰۰۰)

 

 

بخشی از جوایز و افتخاراتی که به سر ادموند هیلاری تعلق گرفت:
۱- در سال ۱۹۵۳ هیلاری به عنوان شوالیه (COB) منصوب شد و در همین سال مدال تاجگذاری ملکه الیزابت دوم را دریافت کرد.
۲- در سال ۱۹۸۷ چهارمین نفری بود که مدال افتخار نیوزلند Order of New Zealand را دریافت کرد.
۳- در سال ۱۹۹۵ مدال افتخار Order of the Garter را از انگلیس دریافت کرد.
۴- در سال ۱۹۵۸ جایزه مدال قطبی را برای شرکتش در اکسپدیشن مشترک‌المنافع آن سوی اقیانوس را دریافت کرد.
۵- در سال ۱۹۵۳ جایزه پادشاهی نپال Order of Gorkha Dkshina Bahu را دریافت کرد و سپس در سال ۱۹۷۵ مدال تاجگذاری پادشاه نپال را دریافت کرد و در سپتامبر ۲۰۱۳ دولت نپال پیشنهاد کرد که کوه ۸۶۷۱ متری در نپال را به نام Hillary Peak (قله هیلاری) به افتخار او نامگذاری کنند.
سر ادموند هیلاری به عنوان اولین شهروند خارجی از دولت نپال به عنوان پنجاهمین سال صعود موفقیت‌آمیز به اورست، جایزه شهروندی افتخاری را در مراسمی در کاتماندو در نپال دریافت کرد.
در سال ۲۰۰۸، فرودگاه لوکلا (Lukla) در نپال به نام Tenzing-Hillary فرودگاه (تنزینگ ـ هیلاری) به احترام سر ادموند هیلاری و شرپا تنزینگ نورگای برای تلاششان برای ساخت فرودگاه به نام آنها تغییر یافت.
۶- در سال ۲۰۰۸ دولت هند جایزه دومین و بزرگترین جایزه کشوری خود را به نام Padma-vibbushan را بعد از مرگ هیلاری به وی اعطا کرد.
(در سال ۱۹۸۵ هیلاری به عنوان مأمور عالی‌رتبه دولت نیوزلند انتخاب شد و ۴٫۵ سال در دهلی‌نو مستقر شد.)
۷- مدارس، خیابان‌ها و سازمان‌های مختلفی در سراسر جهان به نام ادموند هیلاری نامگذاری شدند. برای مثال: هیلاری کالج (Otara)، مدرسه ادموند هیلاری (Papakara) و کمیسیون هیلاری و بسیاری از مراکز دیگری که به نام او نامگذاری شدند.
۸- در سال ۱۹۹۲ در زمان حیاتش به عنوان اولین نیوزلندی بود که تصویرش بر روی اسکناس ۵ دلاری نیوزلند چاپ شد.

nz5d-jpg%d8%a7%d8%b3%da%a9%d9%86%d8%a7%d8%b3-%d8%b9%da%a9%d8%b3-%d9%87%db%8c%d9%84%d8%a7%d8%b1%db%8c

۹- در سال ۲۰۰۵ بر طبق آرایی که توسط Reader’s digest صورت گرفت، سر ادموند هیلاری را «قابل احترام‌ترین فرد نیوزلندی» معرفی کرد که قبلاً متعلق به سارا اولمر دوچرخه‌سوار و کارگردان نیوزلندی پیتر جکسون بود.
۱۰- دو بخش از قطب جنوب به نام او نامیده شد:
۱) The Hillary Coast (جنوب رزآیلند)
۲) The Hillary Canyon
11- در ۲۳ اکتبر ۲۰۰۸ جایزه ادینبورک (The Duke of Edinburg’s Award) اعلام کرد بنا به درخواست دولت نیوزلند و خانواده هیلاری نامش را به The Duke of Edinburg’s – Hillary Award تغییر می‌دهد.
۱۲- خط الرأس جنوب Aorak/Mount cook ، بلندترین کوه نیوزیلند به نام خط الرأس هیلاری در سال ۲۰۱۱ تغییر یافت .هیلاری و سه کوهنورد دیگر اولین تیمی بودند که این خط الرأس را در سال ۱۹۴۸ صعود کردند.
۱۳- هنگامی که مأموریت فضائی ناسا افق جدید (New Horizon) کوهی در پلوتون (کوچک ترین سیاره منظومه شمسی) کشف کردند (۱۴ جولای ۲۰۱۵) ، ناسا آن را به نام Hillary Mount (کوه هیلاری) نامید.
۱۴- هیلاری ریاست افتخاری بنیاد آمریکائی هیمالیا (American Himalayan Foundation) را بعهده داشت که یک بنیاد غیر انتفاعی آمریکائی برای کمک به بهبود اکولوژی و شرایط محیطی در هیمالیاست.
او در عین حال ریاست یک NGO بین المللی تحت عنوان کوهستان وحشی Mountain Wilderness را بعهده داشت.

 

مرگ سر ادموند هیلاری
در ۱۱ ژانویه ۲۰۰۸ ادموند هیلاری براثر سکته قلبی در بیمارستان اوکلند، در سن ۸۸ سالگی درگذشت و مرگ او توسط نخست وزیر نیوزلند هلن کلارک اعلام شد.
او مرگ هیلاری را فقدان بزرگی برای نیوزلند خواند.
در مرگ هیلاری ، تمام پرچم ها در نیوزلند به حالت نیمه افراشته درآمد.
هنرپیشه و ماجراجو برایان بلِسد (Brian Blessed) که سه تلاش برای صعود به اورست داشت ، سر ادموند هیلاری را نوعی تیتان نامید(در میتولوژی یونان باستان ، خدای آتش پرومته یکی از تیتان های مورد احترام زئوس خدای ِخدایان بود و از جانب او برگزیده شد همه چیز به انسان بدهد الی آتش! در نهایت پرومته به علت علاقه به انسان ها نافرمانی می کند و آتش را به انسان می بخشد و مورد غضب زئوس واقع می شود و در کوههای قفقاز به بند کشیده می شود).
در روز ۲۲ ژانویه ۲۰۰۸ مراسم تشییع جنازه دولتی برای هیلاری انجام شد و جسدش خاکستر شد و در ۲۹ فوریه ۲۰۰۸ در یک مراسم خصوصی ، بیشتر خاکستر او براساس خواسته هیلاری برفراز خلیج Auckland’s Haurakai Gulf پراکنده شد.
باقیمانده خاکستر هیلاری به صومعه ای نپالی نزدیک اورست برده شد و برنامه پراکنده کردن خاکستر در آن محل در سال ۲۰۱۰ لغو شد.
در دوم آوریل ۲۰۰۸ مراسمی باحضور ملکه ، مقامات عالی رتبه نیوزلند شامل نخست وزیر هلن کلارک ، خانواده هیلاری و اعضای خانواده تنزینگ نورگای به منظور بزرگ داشت او برگزار شد.
در پنجم نوامبر ۲۰۰۸ تعداد ۵ تمبر یادگاری به افتخار او چاپ شد.

 

پادشاه جهان :
هنگامی که جیمز کامرون کارگردان فیلم تایتانیک (با ۱۱ جایزه اسکار در سال ۱۹۹۷) جایزه بهترین کارگردانی را در دست داشت اعلام کرد: من پادشاه جهان هستم. I am the king of world
و بدون شک سر ادموند هیلاری ، اولین صعود کننده اورست ، کاشف دو قطب شمال و جنوب با کارنامه درخشان بشردوستانه اش یکی از پادشاهان جهان بود.
هیلاری غیرممکن را عملی ساخت . برفراز بلندترین قله جهان ایستاد ، جهانیان اگر به هیلاری فکر کنند شاید فقط صعود به اورست به عنوان اولین فرد نباشد بلکه این گفته از اوست : این کوهها نیستند که ما فتح می کنیم ، ما خودمان را فتح می کنیم.
هیلاری می گفت : من کوهنوردی با شور و هیجان زیادی بودم ولی با قدرت و توانائی متوسط ، در عین حال علاقمند بودم که تمام تلاش خود را انجام دهم تا به آرزویم برسم ولی این رسانه ها بودند که مرا تبدیل به قهرمان کردند در حالی که خودت اعتقادی به این مزخرفات درباره خودت نداری ولی آسیبی جدی به تو هم نمی رساند.
سر ادموند هیلاری در سال ۱۹۵۸ نوشت:
کاشفان گذشته مردان بزرگی بودند و باید آنها را با دیده افتخار و احترام بنگریم و نباید فراموش کنیم که روح آنها زنده است . چیزی که آنها برایش تلاش می کردند عشق به اکتشاف و جستجو بود و نه برای چیزی که می توانست عایدشان شود.

 

انتقاد هیلاری به رفتار غیرمسئولانه بعضی کوهنوردان:
هیلاری به خاطر عدم نجات جان دیوید شارپ یک کوهنورد انگلیسی در اورست که در سال ۲۰۰۶ در کوهستان جان خود را از دست داد انتقاد شدیدی داشت و معتقد بود که رها کردن کوهنوردان برای مردن گاهی اوقات غیرقابل قبول است.(دیوید شارپ کوهنورد انگلیسی فاتح چوآیو که در نزدیکی قله اورست در حالی جان خود را از دست داد که دیگر کوهنوردان از کنارش عبور می کردند و بی تفاوت بودند)، بعدها لینکلن هال در کتاب (مرده خوش شانس) نوشت که او شانس داشت که توسط کوهنوردان مسئولی که اکسپدیشن خود را به قله اورست در نقطه مرگ رها کردند تا جان او را نجات دهند.
ادموند هیلاری می گوید: من فکر می کنم تمام منش و رفتار کوهنوردان که تلاش برای رفتن به قله می کنند در حالی که یک نفر در مسیر شما جان می دهد ، وحشتناک جلوه می کند. مردم فقط می خواهند به قله برسند . این اشتباه و بیرحمانه است کوهنوردی که دچار مشکل ارتفاع شده و کنار صخره ای قدرت حرکت ندارد را نظاره کنید و فقط کلاه از سر خود بردارید و بگویید صبح بخیر و عبور کنید!
او در مصاحبه با روزنامه New Zealand Herald گفت : از رفتار سنگ دلانه بعضی از کوهنوردان امروزی وحشت زده شده ام ! آنها اهمیتی به شخصی که در عذاب و مصیبت دچار شده ، نمی دهند و این برایم قابل درک نیست که کسی را ببینی زیر صخره ای در حال مرگ است و بی تفاوت از کنارش عبور کنی.

۴ دیدگاه to “آشنایی با کوهنوردان نامدار جهان / به قلم محمد اسماعیلی(بخش دوازدهم)”

  1. مهدی قمری می گوید:

    مثل همیشه عالی بود آقای اسماعیلی

  2. علیرضا کاظمی می گوید:

    درود بر شما استاد اسماعیلی.همواره سلامت و پرتوان باشید.

  3. رضا می گوید:

    درود و احترام به قلم آقای اسماعیلی.
    زیبایی و پیوستگی مطالب و جامعیت بیوگرافی این نوشتار قابل تقدیر است.
    چه زیبا گفته است ادموند هیلاری:
    این کوهها نیستند که ما فتح می کنیم ، ما خودمان را فتح می کنیم.
    کاشفان گذشته مردان بزرگی بودند و باید آنها را با دیده افتخار و احترام بنگریم و نباید فراموش کنیم که روح آنها زنده است . چیزی که آنها برایش تلاش می کردند عشق به اکتشاف و جستجو بود و نه برای چیزی که می توانست عایدشان شود.

  4. اسماعیلی می گوید:

    با سپاس و تشکر از عزیزان برای بذل توجه به مقاله ادموند هیلاری

    گرد آوری و پایان رساندن مطلبی مخصوصا در مورد کوهنوردان نامی حس شدید همذات پنداری ای در من ایجاد میکند که تصور میکنم که این مقالات تبدیل به امری شخصی و خودخواهانه شده است،بطوریکه ۴۱ ساعت تلاش همراه با گرسنگی “هرمن بول” بعنوان اولین صعود کننده نانگاپاربات طوفانی غیر منتظره در درونم ایجادکرد،همانگونه که تلاش ها و شکست هاو پیروزی های سیمونه مورو در صعودهای زمستانی شباهت به گشایش مسیر در زندگیم داشت و شباهت به نوشته “هاروکی موراکامی” در کتاب کافکا در کرانه دارد: هنگامی که قدم در طوفان میگذاری و زمانی که از طوفان خارج میشوی دیگر آنی نیستی که قدم به درون طوفان گذاشت.
    زنبور دار ۳۳ ساله “ادموند هیلاری” هنگامیکه اورست را “فتح” کرد ،اورست را همچون دیوی میپنداشت که در مسیر بازگشت وقتی به دوست دیرینه اش رسید گفت:
    جرج،ما کار “حرومزاده”رو ساختیم!(البته زمانی هیلاری کشتی گیر هم بود)
    و در سال های بعدی زندگی هیلاری میدان نبردش با خودش برای فتح خودش بود و هنگامیکه خود را در خدمات بشر دوستانه و حفظ محیط زیست وقف کرد قله اورست معنای جاندارتری برایش گرفت و دیگر به فتح فکر نمی کرد و جایگزین آن “صعود” به اورست بود و بی تفاوتی کوهنوردان درمقابل مصدومی در حال مرگ در ارتفاعات بالا برایش رنج آور شده بودو دقیقا بعد از صعود به قله و در طول زمان تحول پیدا کرده بود .اگر قرار است کوهنوردی تحولی در کوهنورد ایجاد نکند چه تفاوتی با ورزشهای صرفا رزمی وبدون فلسفه خواهد داشت، ادموند هیلاری تبدیل به انسانی شد که می گفت: من آدم معمولی هستم که رسانه هامرا قهرمان کردند و در راه بشر دوستانه در نپال همسر و فرزندش را هم از دست داد.

    نویسنده ها و کسانی که مطلبی را می نویسند آدم های خودخواهی هستند، آنها خطابشان در ابتدا به خودشان است و به گونه ای برای دل خودشان مینویسند آنچنانکه همسر محمود دولت آبادی میگفت: نیمه شب با صدای گریه”محمود” از خواب برخاستم و او با گریه میگفت:”ستار مرد”(ستار نام یکی از قهرمانان رمان ۱۰ جلدی کلیدر بود)، نویسنده دراین رمان در حقیقت با رمان خود زندگی می کند و فقط برای امرار معاش نمی نویسند چون قصد انتقال مفهومی از زندگی به خواننده را دارد بنابراین وظیفه من خواننده است که از آن لذت ببرم ودر عین حال آموزشی برای مسیر پر پیچ و خم زندگی برایم باشد و گرنه ما با صورت روزمره با مجلات زرد واباطیل احاطه شده ایم که مشابه سریال های بی محتوای ۲۰۰ قسمتی با عناوین مختلف رادارد.

    ژان پل سارتر و سیمون دوبوار از نویسندگانی بودند که در جوانی مسیر زندگی مرا از یک “مسیر قراردادی”منفک کردند اگرچه مسیر سختی را انتخاب کردم ولی اگر انتخاب بار دیگر با من باشد در انتخاب دوباره همین مسیر تردید نمیکنم چون مسیر ،گذر از میان ریگ و الماس ها بود چون هیچگاه معنای افسردگی ودر هم فروریختن را نشناختم و زندگی را بمثابه “طوفانی” تلقی کردم که گذر هر از چند گاه آن مرا”آبدیده تر” میکندو طوفان همچنان ادامه دارد و من به آن خوشامد میگویم…
    سارتر و دوبوار نوشته هایشان خطاب به خودشان بود ولی من از تجربیاتشان سود بردم، اگر “ماوریس هرتزوگ” کوهنورد فرانسوی اولین صعود کننده آناپورنا در کتاب خود”آنا پورنا”الهام بخش “اد ویستور” برای شکل گیری شخصیت کوهنوردی اش شد،تمامی نوشته ها و کتاب های تاثیر گذار میتواند در تکوین شخصیت ما در گذر از طوفان های نابهنگام زندگی به ما کمک کنند تا بتوانیم سربلند از سختی ها قامت خود را استوار نگاه داریم.
    با تشکر از دوستان عزیز آقایان:غلامی، قمری و کاظمی

دیدگاه خود را بیان کنید